در این پانزده ماهی که از عملیات مشترک گروههای مقاومت غزه در هفتم اکتبر دو هزار و بیست و سه و از پاسخ وحشیانه و نسلکشانهٔ رزیم اسرائیل به آن میگذرد، با دهها ابرانسان شگرف و شریف، آشنا و دمخور شدهام. و آخرینِ و تازهترین و یکی از بزرگمنشترین این آدمها هم دکتر حسام ابوصفیه بود: مدیر بیمارستان کمال عدوان، آخرین بیمارستان بزرگ فعال در ناحیهٔ شمالیِ نوار غزه.
دکتر ابوصفیه، که «ابوالمرضی» یعنی «پدر بیماران» نیز صدایش میزنند، در این مدت تجلی زیبایی از نوعی ایثار زندگیدوستانه و بیکینتوزی بوده. او، که پسر نوجوانش را در بمباران محوطهٔ بیمارستانشان از دست داد(00:55)، و با این حال تصمیم گرفت بماند تا پناه و تسلی خاطر همکاران و بیمارانی باشند که بسیاریشان سوگها و فقدانهایی بس بزرگتر از او را تجربه کردهاند و میکنند.
از دیروز، و پس از تسخیر بیمارستان کمال عدوان و تخلیهٔ قبیح آن، و نیز به آتش کشیدن قسمتهای مهمی از بیمارستان، دکتر ابوصفیه -یا چنان که همکارانش صدایش میکنند: ابو اِلیاس- به بازداشت نیروهای اشغالگر درآمده است. چنان که دکتر «منیر البرش»، مدیرکل وزارت بهداشت غزه روایت میکند، دکتر ابوصفیه را در هنگام بازداشت وادار کردهاند که برهنه شود و شدیداً ضربوشتمش کردهاند.
امثال من، با نگاه به سرنوشت مدیر بیمارستان الشفا -دکتر «عدنان البرش»- که پس از دستگیری زیر شکنجهٔ نیروهای بیرحم و شنیع اشغالگر و پس از تعرض جنسیِ احتمالی به شهادت رسید، اکنون بینهایت دلنگران و پریشانِ دکتر ابوصفیه هستیم.
-از صفحهٔ سجاد هاشمینژاد