ماجرای اختلافات و روایتهای متفاوت بر سر مصوبه جلسه اخیر شورای عالی فضای مجازی که متمرکز بر مدیریت هدفمند فضای مجازی و تغییر روال سابق فیلترینگ بود، تازهترین بهانه بود برای بروز چندباره اختلافاتی که حالا دیگر با عناوینی چون قطبیدگی جامعه ایرانی و البته نمود آن در لایه نخبگانی کشور تعبیر و تحلیل میشود. اتفاقی که بخش مهمی از نمودهای تازه آن ریشه در بلوای 1401 دارد و در ماههای اخیر و بهخصوص بعد از اتفاقاتی که در انتخابات ریاستجمهوری امسال رخ داد، سویه تازهاش این بار با افزایش و تعمیق اختلافات در بدنه وفاداران به نظام بروز یافت.
با این ریشه، ماجرای اختلافات بر سر موافقت یا مخالفت با فیلترینگ در روزهای اخیر قابلتأمل به نظر میرسد؛ این اختلافات تا جایی پیشرفت که عدهای- مشهور به طرفداری از انقلاب اسلامی- بهخاطر رأی مثبت دیگرانی از همین بدنه طرفداران انقلاب اسلامی، آنها را همسو و همصدا با دشمنان قسمخورده ایران و انقلاب قلمداد کردند. مسیری که با نامه جبهه پایداری به رئیسجمهور، راهپیمایی موتوری در مخالفت با رفع فیلترینگ در تهران و فرستههای مختلف و منتقدانه در پیامرسانهای ویراستی و ایتا امتداد پیدا کرد و در حمله روح الله مؤمن نسب به حجت الاسلام محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی به بهانه رأی مثبت او به مصوبه اخیر شورای عالی فضای مجازی به اوج رسید؛ جایی که مؤمننسب این رأی را خنجر به کمر انقلاب اسلامی و به نیزه کردن سرِ فرمان امام دانست.
این اما تمام ماجرا نبود. بخش دیگری هم از یک هفته قبل از جلسه شورای عالی فضای مجازی با انتشار تصاویر و گمانهزنیهایی هرچند سعی در وزنکشی به نفع موافقان رفع فیلترینگ برای تصویب آن در جلسه مذکور داشتند، اما عملاً نمود دیگری از اختلافات و قطبیدگی داشتند که به وجهی از آن اشاره شد. با این تفاوت که این یکی خاستگاه اصلاحطلبانه داشت و از سوی رسانهها و انسانرسانههایی پیگیری میشد که طرفداران جبهه اصلاحات بودهاند و در این ماهها به طرفداری و حمایت بیقیدوشرط از دولت مسعود پزشکیان شناخته شدهاند. جایی که از قضا کسانی را موافق فیلترینگ دانسته بود که بعد از جلسه شورای عالی فضای مجازی مشخص شد رأی آن به رفع فیلترینگ مثبت بوده و گمانهزنیهای قبلی صحت نداشته است.
با این توضیح روشن است ماجرای شورای عالی فضای مجازی نمود تازهای بوده از اختلافاتی که گویی هیچکدام از طرفهای آن قصد گفتوگو به نفع تعالی جامعه ایرانی را ندارد و بیشتر سعی در عقدهگشایی سیاسی مانند تمام این دوسال اخیر داشته است؛ اختلافاتی که بهمرور در بدنه طرفداران دوطرف نیز امتداد مییابد و تولیدمحتواهایی که در ویراستی و ایتا از یکسو و توییتر و تلگرام در روزهای اخیر دیده میشود، نشانی از این امتداد است.
اما به نظر میرسد دوگانگیهایی که از سوی دوطرف توصیف و پیگیری شده، تصویر دقیقی از وضع امروز جامعه ایرانی نیست؛ نه اصولگرایان به معنای تامّ و تمام رفتار واحد و یکسانی داشتهاند و نه اصلاحطلبان و وفاقیون.
اگر بخواهم روی مصداق اخیر یعنی مصوبه 32 بندی شورای عالی فضای مجازی گزارهام را توضیح دهم باید به گمانهزنیهایی اشاره کنم که از آرای موافق و مخالف این مصوبه شنیده شده. موافقت کسانی از مسئولان و بدنه وفاداران انقلاب اسلامی و حتی منصوبان رهبر انقلاب که لزوماً با فیلترینگ به معنای سابق آن موافق نیستند و بهدنبال راه موفقتر و مدبّرانهتری برای مدیریت فضای مجازیاند. جایی که با اختلافنظر این طیف با دو طیف دیگر هویدا میشود. آنها نه با اصولگرایانی که مخالف هرگونه تغییر در مدیریت فعلی فضای مجازی و فیلترینگ شکستخورده فعلیاند، همراهی دارند و نه از آنسو قائل به مدل مدیریتیاند که منتج به ولنگاری فضای مجازی میشود.
درواقع بهنظر میرسد برخلاف تصویرسازیهایی که از سوی دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا درباره این صحنه ارائه شده است؛ این میدان عملاً میزبان سه مدل فکری بوده است. مدلی که اگر بخواهیم به هسته فکری و ایده مرکزیشان در مدیریت فضای مجازی اشاره کنیم؛ اولی هرگونه مدیریت فضای مجازی را مصداق تحدید آزادی عمومی میداند و خروجی واقعی ایدهاش ولنگاری فضای مجازی با مضرات بیسابقه و گسترده فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میشود. دومی مخالف هرگونه ورود یا نقشآفرینی سکوهای خارجی در متن مردم است و خروجی ایدهاش عدم توفیق فیلترینگ و مدیریت سکوهای خارجی و در عین حال عدم توفیق سکوهای این طیف – مانند ویراستی و ایتا- در همراه کردن مردم (به معنای گسترده جامعه، نه صرفاً توده اجتماعی حزباللهی) بوده است.
و سومی طیفی که نخست سعی میکند میدان را واقعی و نه کاریکاتوری یا آنطور که دلش میخواهد ببیند، دوم به تضمین آزادیهای مردم احترام بگذارد و در عین حال اجازه ولنگاری یا رهاسازی به وضع نامطلوب فعلی را نمیدهد و با کلیدواژه مدیریت هدفمند و قانونمدار فضای مجازی، راه تازهای را ارائه میدهد که نه لزوماً اصولگرایانه به معنای موصوف آن است و نه اصلاح طلبانه به معنایی که قیود آن آمد. این ایده را میشود نماینده عقلانیت انقلابیای دانست که فاصلههای جدی با هر دو شکل دو سوی این بردار سیاسی دارد و رفتارهای آن هم با هر دو پایگاه سیاسی تفاوت جدی دارد. چیزی که تصویر واقعیاش از مردم و جامعه لازمه تدبیر واقعی و مؤثر در حکمرانی است و وفاداری واقعیاش به انقلاب اسلامی نحوه مواجهه آن با تهدیدها و حملات بیوقفه خارجی به زبان رسانه را فهم و هوشیارانه با آن مقابله میکند و در عین حال هم قصد جنجال و درگیر کردن میدان با مسائل فرعی را ندارد و بهدنبال حل واقعی مسائل است. چیزی که شاید نزدیکترین راه برونرفت از قطبیدگی جامعه امروز ایران است. اتکا و اعتماد به عقلانیت انقلابی دربرابر طیفهای افراطی دو سو؛ راه سومی که در نزاع بیهوده دو سوی افراطی میتواند پرچمدار حکمرانی در گام دوم انقلاب اسلامی باشد.