جلال جراغپور در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
جلال جراغپور می‌گوید؛ ایرادات استقلال از آنجایی شروع می‌شود که یک دستور استراتژیک غلط، عدم سازماندهی براساس استراتژی گفته‌شده، اشتباه‌های دفاع راست و چپ در حمله بیش از اندازه، لو دادن‌های هافبک وسط بیش از اندازه، تنها ماندن دو دفاع وسط و ایجاد فرصت‌های ۳ به ۲ برای حریفان به کرات که در برخی صحنه‌ها به ۴ به ۲ هم رسید. به هر حال، بیرون مربی ایستاده و می‌بیند که چند بار تیمش در این موقعیت قرار می‌گیرد. 
  • ۱۴۰۳-۱۰-۰۸ - ۱۰:۳۸
  • 00
جلال جراغپور در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
۳ ایراد کمر استقلال را شکسته است
۳ ایراد کمر استقلال را شکسته است
محمدرضا حاجی‌عبدالرزاقخبرنگار

تیم استقلال سومین تساوی پیاپی را این بار در یزد پذیرا شد. این تیم در حالی که در ابتدای حضور موسیمانه شرایط و روند نسبتاً خوبی را طی می‌کرد، به ناگهان در امر نتیجه‌گیری ضعیف عمل کرده و به قول کارشناسان فوتبالی در تله مساوی‌ها گیر افتاده است. در این خصوص، یعنی مشکلات و موانع نتیجه‌گیری استقلالی‌ها در هفته‌های اخیر، به سراغ جلال چراغپور رفتیم تا از نظر فنی و کارشناسی این تیم را بررسی کنیم که صحبت‌های او را در ادامه از نظر می‌گذرانید. 

می‌خواهیم نتایج استقلال در هفته‌های اخیر را به صورت کارشناسی مورد بررسی قرار بدهیم. 
مشکل استقلال تقصیر سرمربی این تیم است، چون از یک مشکل و دستور استراتژیک شروع می‌شود! یعنی اتفاقی که دارد می‌افتد و این نتایج بیشتر به خاطر این دستور است. البته این دستور یعنی حضور همه بازیکنان در حمله به طور کلی در فوتبال امری درست تلقی می‌شود. این یک دستور استراتژیک به شمار می‌رود، یعنی همه بازیکنان باید در حمله شرکت کنند. 

حالا این دستور چطور تیمی مثل استقلال را به هم ریخته است؟ 
مسئله همین‌جاست که در دوره پرولایسنس A هم آن را تدریس می‌کنند. در واقع، اگر این دستور توأم با سازماندهی تیمی و شرح وظایف روشن نباشد و همراه این دستور اعمال نشود، خودش به نوعی به یک تله تبدیل می‌شود و عامل اغتشاش است. الان استقلال هم به یک نوع اغتشاش و از هم‌گسیختگی رسیده است. 

معتقدید این دستور باعث شده تا استقلال این طور بازی کند و این نتایج را بگیرد؟ 
همین‌طور است. اول از خط دروازه این مسئله را واکاوی می‌کنیم. تا به حال دیده‌اید که حسینی تا این اندازه پا به توپ جلو آمده و سعی کند در حملات با پاس‌های بلند با این شدت شرکت کند؟ دیدید که اکثر این توپ‌ها هم (به خاطر اینکه تازه از وی خواسته‌اند تا او هم در حمله شرکت کند) تا بیش از ۸۰ درصد تبدیل به ضدحمله حریفان شده یا توپ‌ها به هر شکل دیگر به ثمر و مقصد نمی‌رسند و لو ‌می‌روند یا اوت می‌شوند! بسیاری دیگر از این توپ‌ها هم به پشت فضای خالی دفاع حریف افتاده و آن‌ها به راحتی صاحب مالکیت می‌شوند. این اشکال اول است. 

به اشکالات خط دفاعی برسیم! 
با این دستور تهاجمی یعنی همه در حمله، باعث می‌شود تا دفاع راست و چپ هم کارایی لازم را در ترکیب نداشته باشند. در واقع، یکی از دلایلی که باعث می‌شود توپ‌های استقلال هدر برود، شرکت بیش از اندازه مدافعان راست و چپ این تیم در حمله است در حالی که تخصص یا عمق تکنیکی این کار را ندارند. از رامین رضاییان در سمت راست گرفته تا زکی‌پور یا جلالی در سمت چپ، هرچند بیشتر جلالی در این جناح مصرف غیرمفید دارد. سانتر‌های این بازیکن ناقص و بدون هدف و دارای ظرفیت استفاده در پایین‌ترین سطح ممکن است. یعنی دفاع حریف ۸۰ درصد سانتر‌های جلالی را دفع می‌کند. برای رسیدن به صحبت من، یک بار دیگر فیلم بازی با چادرملو را ببینید. از آن طرف هم رامین رضاییان توپ را برمی‌دارد و می‌آورد و به جای اینکه فول بک (دفاع کنار کامل نفوذی) بازی کند، اینساید راست (بغل راست) بازی می‌کند، یعنی حتی گوش راست هم نه! و چون در این پست تخصص ندارد، به سمت چپ می‌زند یا مدام به وسط می‌رود و آن وسط پاس عادی او لو می‌رود یا زمین می‌خورد یا خودش را زمین می‌زند و دنبال خطاگرفتن است یا دریبلش را می‌گیرند. در نتیجه، در سمت راست هم بیش از ۷۰ درصد توپ‌ها و موقعیت‌ها از طریق دفاع راست بی‌نتیجه مصرف می‌شود. همه این‌ها تحت استراتژی و دستور حمله هستند که استقلال را به اینجا رسانده است. 

در خط میانی وضعیت استقلال چطور است؟ 
تا اینجا که تازه خوب بود! به سراغ هافبک وسط طراح این تیم یعنی ماشاریپوف می‌رویم. از یک هافبک وسط چند بار توپ را بگیرند نرمال است؟ گفته می‌شود یک بار هم توپ را بگیرند از نرمال خارج می‌شود. حالا ببینید در همین بازی پنجشنبه شب چند بار توپ را از وی گرفته و بدون خطا از تسلطش خارج می‌کنند؟ حالا دو سه خطا هم روی او کردند، اما بدون خطا هم بالغ بر ۶ الی ۷ توپ را از ماشاریپوف گرفتند. وقتی از هافبک در مرکز حمله توپ را می‌گیرند، برای وی چه اتفاقی می‌افتد؟ تبدیل به حمله ۳ در مقابل ۲ برای حریف می‌شود. وقتی به دفاع راست و چپ دستور حمله دادیم، زمانی که هافبک وسط توپ را لو می‌دهد، باعث می‌شود چنین اتفاقی بیفتد. حالا این بازیکن را با بازیکنی مثل امید ابراهیمی مقایسه کنید. او هم به این شدت زمین می‌خورد و از او هم تا این اندازه توپ می‌گرفتند؟ ! این تفاوت استقلالی است که مثلاً ابراهیمی در وسط بازی کند یا ماشاریپوف امروز در آن بازی کند. در پرسپولیس هم نورالهی آن زمانی که در این تیم بازی می‌کرد به این شکل بود که یک توپ هم به این شکل لو نمی‌داد. پس این ۳ اشکال کمر استقلال را شکسته و اگر این‌ها را رفع نکنند، شرایط و این نتایج ادامه خواهد داشت. 

با جایگزینی نفرات در نیم فصل دوم مشکلات استقلال حل می‌شود؟ 
اگر ۳ مهره جدید هم اضافه شوند، اما دستور همچنان همان باشد، مشکل حل نمی‌شود. این دستور تاکتیکی بدون سازماندهی تیمی باعث می‌شود این تیم هر بار با ۸ نفر در حمله شرکت کرده و فقط ۲ نفر برایش در خط دفاعی باقی بمانند. به این دلیل است که بازیکنانی مانند سیلوا و سلیمی هم تا این اندازه دچار اشتباه می‌شوند. ببینید از سیلوا چند توپ گرفتند؟ چرا می‌گیرند؟ چون جلالی و رضاییان جلو ‌می‌روند و در دفاع هم شرکت نمی‌کنند و این نشان می‌دهد سازماندهی تیمی ناقص است. در واقع، مدافعان استقلال به خاطر نفوذ‌های بیش از اندازه بازیکنان کناری خود گرفتار می‌شوند. 

این اشکالات را می‌شود خلاصه بیان کرد؟ 
از آنجایی شروع می‌شود که یک دستور استراتژیک غلط، عدم سازماندهی براساس استراتژی گفته‌شده، اشتباه‌های دفاع راست و چپ در حمله بیش از اندازه، لو دادن‌های هافبک وسط بیش از اندازه، تنها ماندن دو دفاع وسط و ایجاد فرصت‌های ۳ به ۲ برای حریفان به کرات که در برخی صحنه‌ها به ۴ به ۲ هم رسید. به هر حال، بیرون مربی ایستاده و می‌بیند که چند بار تیمش در این موقعیت قرار می‌گیرد. 

با این حال بعد از اینکه ذهنیت باخت از سر استقلالی‌ها افتاده، این تیم گل هم نمی‌خورد. این موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 
در فوتبال تا مرز ورود به ۱۸ قدم یا کوشش برای ورود به این محوطه را می‌توان آنالیز کرد. اما اینکه چرا موقعیت‌ها و حملات گل نمی‌شود به ضعیف بودن تبحر گلزنی، نداشتن تمام‌کننده، عجله کردن به جای سرعت و عوامل، تکنیک ضعیف مهاجمان برای گل زدن و... همگی عواملی هستند که این فرصت‌های مورد اشاره گل نمی‌شوند. 

با همین شرایط و نفرات استقلال در ابتدای فصل شرایط بدتری داشت. 
این اتفاق برای پرسپولیس هم افتاده و یکباره در چند بازی شکست می‌خورد! به دنبال این نروید که بازی مساوی شد! بلکه ۳ به ۲‌های چادرملو که در یک صحنه به ۴ به ۲ هم رسید را ببینید. اگر دارنده توپ انتخاب درستی برای پاس داشت، این حمله به احتمال زیاد گل می‌شد، اما ضعیف‌ترین پاس را داد و فرصت برای این تیم از دست رفت. پس انتخاب بد، ضعف در بازی‌خوانی، ضعف کم‌تجربگی همه در تیم یزدی باعث شد تا استقلال به مساوی برسد که ممکن بود بازی را ببازد. البته استقلال همین‌طور که موقعیت می‌داد، موقعیت هم ایجاد می‌کرد، اما قدر آن‌ها را ندانسته و خرابشان می‌کرد. 

نتیجه‌گیری شما از این جریانات؟ 
وقتی یک تیم با یک دستور استراتژیک مواجه شده، اما سازماندهی نمی‌کند، تمام این صحنه‌ها طبیعی هستند، البته طبیعی در فاز منفی! مثل اینکه شما در ساحل رودخانه چادر یا کمپی را بزنید که با یک بارندگی ملایم طبیعی است که شب کل کمپ را آب ببرد. در واقع، این هم برمی‌گردد به این امر که موسیمانه اشتباه در ابزار دارد، یعنی دچار دام یا تله نشناختن ابزارش شده است. یعنی دستوراتی می‌دهد که با ابزارش همخوانی ندارد. این دستورات برای جامعه‌ای از فوتبالیست‌ها مناسب است که اولاً آمادگی‌شان بالای ۹۰ باشد و از جوانان بیشتری در ترکیب خود استفاده کند. هرچند با همین جوانان هم چون دانش آمادگی جسمانی وارد فوتبال ما نشده است، همین امر هم مشکلات و تبعات زیادی را در پی داشته که بعداً می‌توان درباره‌اش بیشتر صحبت کرد. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰