اعترافات نظامیان اسرائیلی:

اعترافات صریح سربازان اسرائیلی از جنایات جنگی در غزه، پرده از چهره تاریک ارتشی برمی‌دارد که با شعار اخلاق‌مداری فعالیت می‌کند. از انسان‌زدایی کامل تا لذت سادیستی در اعمال خشونت، روایت‌ها حاکی از فروپاشی اخلاقی در سایه نفرت‌پراکنی و گفتمان انتقام‌جویانه مقامات است.

  • ۱۴۰۳-۱۰-۰۷ - ۲۲:۰۰
  • 00
اعترافات نظامیان اسرائیلی:

ما در غزه به هیولا تبدیل شدیم

ما در غزه به هیولا تبدیل شدیم
مائده زمان فشمیمائده زمان فشمیخبرنگار

 یوئل الیزور، رئیس شورای روانشناسان که به عنوان یک روانشناس با خشونت در ارتش رژیم صهیونیستی سر و کار دارد، در گزارشی اذعان کرد که لفاظی‌های مقامات رژیم مبنی بر نفرت از فلسطینیان، جنگ را بدتر می‌کند.
 الیزور در این گزارش می‌نویسد: «نگرانی برای امنیت اعضای خانواده ام که در ارتش خدمت می‌کنند بخشی از زندگی خانوادگی در اسرائیل است. من مانند هم دوره‌هایم، زمانی که فرزندانم در ارتش خدمت می‌کردند پدری نگران بودم و پدربزرگ نگران‌تری هستم. من از کشتار جمعی غیرنظامیان در غزه وحشت دارم و از تاثیر این کشتار وحشیانه بر سلامت روان سربازان آشفته هستم. نظامیان ما توسط لفاظی‌های تحریک آمیز دولت و تضعیف سیستم‌های قضایی غیر نظامی و نظامی در خطر هستند. این سیاست‌ها قوانین رفتاری ارتش را تضعیف کرده، از جنایات حمایت می‌کند و خطر آسیب اخلاقی را افزایش می‌دهد.»
 آسیب اخلاقی زمانی رخ می‌دهد که نظامیان برخلاف ارزش‌ها و اعتقادات اخلاقی خود عمل یا به عنوان نظاره گر در جنگ شرکت کنند. کسانی که از این طریق آسیب می‌بینند احساس گناه و شرم می‌کنند و مستعد افسردگی، اضطراب و انگیزه‌های خودکشی هستند. ارتش اسرائیل برای نظامیان آسیب دیده، که برخی از آنها از نظر اخلاقی آسییب دیده اند، در مراکز توانبخشی عقب (RRCs) یک ماه درمان فشرده ارائه می‌کند. متعاقباً نیمی از این نظامیان به‌عنوان نظامی نامناسب برای انجام وظیفه، مرخص می‌شوند.
 جامعه اسرائیل، ارتش را یک ارتش اخلاقی می‌داند. بحث از جنایات مقاومت عاطفی را برمی انگیزد، حتی اگر از نظر عقلی درک شود که جنایات در هر جامعه متمدن وجود دارد و جنایات جنگی توسط سربازان در هر ارتش انجام شده است. روانشناسان رشد صفات بی رحمی را در کودکان خردسال شناسایی کرده اند در حالی که روانشناسان اجتماعی نشان داده اند که دستورالعمل‌های معتبر و فشار اجتماعی افراد عادی را به سمت رفتارهای مضر سوق می‌دهد.
 با این حال، مواجهه با خشونت نظامیان سنگدل و وحشیانه عادی، دشوار است. بنابراین وقتی نوه ام می‌گوید: «نگران نباش پدربزرگ، من از دستور غیرقانونی امتناع می‌کنم، مطمئن نمی‌شوم.» من می‌خواهم از او و همه کسانی که بدن و ذهن خود را هنگام خدمت در ارتش به خطر می‌اندازند، محافظت کنم. من می‌خواهم آنها بدانند که ایستادن در برابر یک فرمانده سنگدل و مقاومت در برابر فشار همسالان که به وحشیگری تشویق می‌کنند، چقدر دشوار است. من می‌خواهم که آنها در مورد شیب لغزنده وحشیگری بدانند و در مورد معضلات اخلاقی که در زمان جنگ با آنها مواجه خواهند شد، آموزش ببینند. این باعث شد که این مقاله را هم به عنوان پدربزرگ و هم به عنوان یک روانشناس که تجربه سربازان در مورد خشونت را مورد تحقیق قرار داده، بنویسم."
 نوفر ایشای کرین افسر رفاه اجتماعی دو شرکت پیاده مکانیزه مستقر در جنوب نوار غزه در طول انتفاضه اول (1987-1993) بود. او با سربازان صحبت کرد و آنها با او صحبت کردند. چهار سال بعد، من بر مطالعه تحقیقاتی فارغ التحصیلی او درباره وحشیگری شرکت‌ها نظارت کردم. او از مصاحبه‌های محرمانه برای کشف انحرافات اخلاقی، وحشیگری‌ها و در نتیجه مسائل مربوط به سلامت روان استفاده کرد.
 در این تحقیق پنج گروه از سربازان براساس ویژگی‌های شخصیتی شناسایی شدند: 
 1. یک گروه کوچک کالوس متشکل از نظامیان بی رحم بود که برخی از آنها قبل از سربازی به خشونت اعتراف کردند. این نظامیان بیشتر جنایات شدید را مرتکب شدند. قدرتی که آنها در ارتش دریافت کردند، مست کننده بود، آنها می‌گفتند: "مثل یک ماده مخدر است. شما احساس می‌کنید قانون هستید، شما قوانین را تعیین می‌کنید. گویی از لحظه ای که جایی به نام اسرائیل را ترک می‌کنید و وارد نوار غزه می‌شوید، شما خدا هستید. آنها وحشیگری را به عنوان بیان قدرت و مردانگی می‌دانستند."
 دیگری گفت: «من با خشونت علیه زنان مشکلی ندارم. یکی به سمت من دمپایی پرتاب کرد، بنابراین من به او لگد زدم (با اشاره به کشاله ران)، همه این نقاط بدنش شکست. او امروز نمی‌تواند بچه دار شود.»
 دیگری با اشاره به نظامی دیگری گفت: «او چهار گلوله به پشت یک عرب زد و با ادعای دفاع از خود فرار کرد. چهار گلوله در پشت سر از فاصله ده متری. قتلی خونسردانه. ما هر روز چنین کارهایی انجام می‌دادیم.»
 یک نظامی دیگری گفت: «یک عرب همین الان در خیابان قدم زد، حدوداً 25 ساله، سنگی پرتاب نکرد، هیچی. بنگ، یک گلوله در شکم او زدم. به شکمش شلیک کردم، او در پیاده رو داشت می‌مرد و ما بی تفاوت از آنجا دور شدیم.»
 این نظامیان پشیمان بودند.
 2. یک گروه کوچک و از نظر ایدئولوژیک خشونت آمیز بدون مشارکت از این خشونت حمایت کردند. آنها به برتری یهود اعتقاد و نسبت به اعراب رفتارهای تحقیر کننده داشتند. صدمات روحی در این گروه گزارش نشده است.
 3. یک گروه کوچک فساد ناپذیر با نفوذ گروه‌های بی احساس و ایدئولوژیک بر فرهنگ شرکت مخالفت کردند. آنها که در ابتدا توسط فرماندهان وحشی مرعوب شدند، بعداً موضعی اخلاقی گرفتند و در ادامه این جنایات را به فرمانده لشکر گزارش کردند. پس از ترخیص، اکثر آنها خدمت خود را معنادار و تقویت کننده می‌دانستند. اما یکی از نظامیان به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفت و طرد شد و لازم بود او را به واحد دیگری منتقل کنند. او آسیب روحی دید، افسرده شد و پس از ترخیص اسرائیل را ترک کرد.
 4. گروه بزرگی از نظامیان که هیچ تمایلی به خشونت نداشتند. رفتار آنها بیشتر تحت تاثیر مدل سازی افسران جوان و هنجارهای شرکت بود. برخی از نظامیانی که مرتکب جنایات شدند، آسیب‌های اخلاقی را گزارش کردند: «من احساس می‌کردم مانند یک نازی هستم. دقیقاً به نظر می‌رسید که ما در واقع نازی هستیم و آنها یهودی بودند.»
 5. مهارشدگان گروه بزرگی از نظامیان با هدایت درونی بودند که استانداردهای نظامی را حفظ می‌کردند و مرتکب جنایات نمی‌شدند. آنها به خشونت علیه فلسطینی‌ها و موقعیت‌های تهدید کننده زندگی به روش‌های متعادل و توجیه قانونی پاسخ دادند. آنها صدمات اخلاقی را گزارش نکردند.
 در هریک از گروه‌ها، یک فرهنگ داخلی که عمدتاً توسط فرماندهان جوان و سربازان کاریزماتیک شکل گرفت. در ابتدا، هنجارها به جنایات دامن زدند.
 یکی از نظامیان گفت: «یک فرمانده جدید پیش ما آمد. ما با او در اولین گشت ساعت شش صبح بیرون رفتیم. او می‌ایستد. کسی در خیابان‌ها نبود، فقط یک پسر بچه چهار ساله در شن‌های حیاطشان بازی می‌کرد. فرمانده ناگهان شروع به دویدن کرد، دست کودک را از آرنج و پایش را شکست و همه با دهان باز ایستاده بودیم و تماشا می‌کردیم.»
 مداخله نیرومند فرمانده لشکر دو گروهان پیاده را متحول کرد. پس از گزارش نظامیان، او تحقیقاتی را آغاز کرد که منجر به محکومیت او شد. علاوه بر این، دو تن از نظامیان به آموزش افسران گماشته شدند. هنگامی که آنها به عنوان افسر به پادگان‌ها بازگشتند، سربازان را از نزدیک زیر نظر گرفتند، نظم و انضباط شدیدی را رعایت کردند و فرهنگ درونی را که مطابق با منشور ارتش بود، ترویج کردند.
 شواهد زیادی از جنایات جنگی ادعایی در جنگ فعلی وجود دارد و به راحتی قابل دسترس است. لی مردخای، مورخ اسرائیلی، داده‌ها را جمع آوری، دسته بندی و مرتباً به روز می‌کند. این داده‌ها شامل گزارش‌های نهادهای معتبر مانند سازمان ملل، گزارش‌های رسانه‌های اصلی و تصاویر و ویدئوهای آپلود شده در رسانه‌های اجتماعی است.
 اسناد تیراندازی به غیرنظامیانی که پرچم‌های سفید را به اهتزاز در می‌آورند، سوء استفاده از اسرا و اجساد، آتش زدن خانه‌هابدون مجوز قانونی، تخریب انتقام جویانه اموال و غارت وجود دارد. علاوه بر این، مردخای دریافت که تعداد کمی از تحقیقات در مقایسه با شواهد مربوط به جنایات ارتکابی انجام شده است.
 بررسی این روانشناس از داده‌ها نشان دهنده گروه بندی مشابهی از نظامیان با برخی تفاوت‌های معنی دار بود. مهم‌تراز همه، به نظر می‌رسدکه گروه‌هایسنگدل و خشونت گرای ایدئولوژیک بزرگ‌تر افراطی‌ت ر هستند و ایدئولوژی خود را برخلاف استانداردهای ارتش و سیستم قضایی ضعیف می‌کنند
 خواندن شعر در مراسم تشییع جنازه شووائل بن نتان، یک سرباز ذخیره که در لبنان کشته شد، این تغییر را نشان می‌دهد. یکی از سخنرانان به قتل یک فلسطینی 40 ساله توسط بن ناتان اشاره کرد که با فرزندانش در کرانه باختری در حال برداشت زیتون بود. اعضای واحد نظامی او بازگو کردند که چگونه او با آتش زدن خانه ای بدون مجوز، روحیه خود را در غزه تقویت کرد. آنها تعهد خود را برای ادامه آتش سوزی و انتقام در غزه، لبنان و کرانه باختری اعلام کردند.
 با افزایش نفوذ نظامیان سنگدل و خشن ایدئولوژیک، فساد ناپذیران به حاشیه رانده می‌شوند. ماکس کرش، یک نظامی ذخیره، مخالفت خود را با مشارکت در جنایات علیه بشریت مانند هموار کردن غزه اعلام کرد. نتیجه طرد اجتماعی شدید بود. او در این باره گفت: «آنها من را از تیمم بیرون کردند. آنها به صراحت اعلام کردند که من را نمی‌خواهند. او با احساس درهم شکستگی روانی از جنگ بازگشت.»
 سدی تیمان، یک بازداشتگاه، مانند یک عالم کوچک از وحشیگری در جنگ فعلی است. زمانی که یک پزشک کهنه کار علائم سوء استفاده جنسی شدید را به یک زندانی گزارش کرد، بدنام شد. 9 سرباز ذخیره ارتش متعاقباً به ظن تجاوز تشدید و سایر اشکال سوء استفاده بازداشت شدند.
 براساس گزارش رسانه‌ها، 36 تحقیق در مورد شهادت اسرایی که از هفتم اکتبر در سدی تیمان نگهداری می‌شدند، وجود دارد. شهادت فلسطینیان آزاد شده که توسط سازمان غیر دولتی حقوق بشر اسرائیل B'Tselem گردآوری شده، حاکی از خشونت شدید و خودسرانه مکرر، تحقیر، توهین، گرسنگی عمدی و سایر اعمال توهین آمیز است. نظامیان به طور ناشناس بیان کردند که چگونه یک گفتمان نفرت و انتقام، آزار زندانیان را عادی می‌کند.
 یک نظامی ذخیره خشونت و تاثیر آن را توصیف کرد. او گفت: من افراد سادیست را در آنجا دیدم. افرادی که از ایجاد رنج برای دیگران لذت می‌برند. آنچه بیش از همه ناراحت کننده بود این بود که می‌دیدم مردم عادی چقدر راحت و سریع می‌توانند خود را جدا کنند و واقعیت را درست در مقابل چشمان خود نبینند.
 به طور مشابه، یک پزشک ذخیره اظهار داشت: «اینجا انسان زدایی کامل وجود دارد. شما واقعاً با آنها به گونه‌ای رفتار نمی‌کنیدکه انگار انسان هستند.»
 یک زن نظامی ذخیره گفت: «انسان زدایی از فلسطینیان مرا ترساند. مواجهه با چنین رفتارهای خطرناکی که در جامعه ما عادی‌ترشده، برای من آسیب زا بود. با کمک روانپزشک خودم را از وظیفه ذخیره ترخیص کردم.»
 سدی تیمان و جنایات جنگی در غزه باید در یک زمینه بزرگ‌تر دیده شوند. در این زمینه، لفاظی‌های نفرت و انتقام از سوی مقامات که با تضعیف قاطعانه سیستم قضایی تقویت شده، منجر به انتقام گیری بیش از حد و کشتار دسته جمعی غیرنظامیان در غزه شد. زمینه ای برای جنایات سربازان بی رحم و خشن ایدئولوژیک فراهم کرد، نفوذ مقامات را بر پایین دستان افزایش داد و فساد ناپذیری را به حاشیه برد.

نظرات کاربران