حکم خوانده میشود: «محمد امامی به جرم اخلال کلان در نظام اقتصادی از طریق تحصیل وجه نامشروع به ۲۰ سال حبس، رد مال و انفصال از خدمات دولتی محکوم میشود.» امامی را به زندان میبرند کسی که سالها به عنوان تهیهکنندهای مطرح فعالیت میکرد. اما این حبس چندان هم طولانی نمیشود و چند ماه بعد مرخصی میرود. در شهریورماه 1402 عکسهایی از چهره سیدمحمد امامی با پیژامه در زندان دیده میشود. حالا آنهایی که شک داشتند امامی در زندان است، سؤالهایشان برطرف میشود.
بنا بر قول دادستانی، محمد امامی از بازه مهر سال ۱۴۰۱ تا دی ۱۴۰۲ تنها یکبار مرخصی میگیرد. حدود یک سال و 4 ماه پس از انتشار آن عکس، بعد از دیماه ۱۴۰۲ هم وسایلش را جمع میکند و از زندان آزاد میشود.
شاید یکی از اولین نفراتی که امامی بعد از زندان به ملاقاتش میرود سارا باشد. سارا خواهر کوچکتر محمد است. خواهری که از زمان به جریان افتادن پرونده برادرش، نامش در رسانهها به میان آمد. امامی به خواهرش یک هیوندای 2014 هدیه میکند. هدیهای که از اموال مشکوک تهیه شده بود. با رد مالهای حاصلشده از درآمد محمد امامی، طبیعتاً هدیه خواهر هم باید از او گرفته میشد. ماجرای هیوندا تازه آغاز ورود خواهر محمد امامی به پرونده برادر بزرگتر بود.
در همان دورانی که دادگاههای محمد برگزار میشد، چهره سارا در رسانهها منتشر شد که کنار برادر متهمش ایستاده. چند وقت بعد اکانتی در توییتر یا همان ایکس به نام «سارا (خواهر سیدمحمد امامی)» شروع به دفاع از او کرد. دفاعیات اکانت منسوب به سارا به چند توییت خلاصه شد و دیگر خبری از سارا نبود. در کنار دفاعیات سارا جمعی از هنرمندان و تهیهکنندگان از امامی حمایت کردند که تهیهکننده شهرزاد را بتوانند در جریان محاکمه کمکی کرده باشند اما برخی از مصاحبههای امامی و اظهاراتش در دادگاه کمکم طرفداران او را در سکوت فرو برد.
بعد از قطعی شدن حکم امامی، دیگر خبری از سارا در رسانهها نبود تا اینکه دوباره نامش در محافل رسانهای برده شد ولی این بار رسانهای شدن نام سارا ربطی به ماجرای هیوندا نداشت. او مانند برادرش تهیهکننده شده بود. تهیهکننده یک پروژه سنگین و پر هزینه به نام «شنگول و منگول»، البته برخی از اخبار این پروژه و پلتفرم حامی مالی آن را به محمد امامی ربط میدادند اما خبرگزاری فارس آن را تکذیب کرد و گفت: « پلتفرم شیدا ارتباطی با محمد امامی محکوم بانک سرمایه ندارد.» این جمله را فارس به نقل از حسین پارسایی عنوان کرد.
پارسایی پیش از این هم در ماجرای تئاتر پرهزینه الیورتوئیست که بازیگرانی همچون مهناز افشار، نوید محمدزاده، هوتن شکیبا و آتیلا پسیانی در آن ایفای نقش کردهاند، گفت: «امامی هیچ نقشی در این اثر نداشته است» با این حال امامی مصاحبهای کرد و خودش را سرمایهگذار این نمایش دانست. چند سال بعد گویا تاریخ تکرار میشود و پس از آنکه پارسایی حضور امامی را در شیدا تکذیب میکند، حضور خواهرش در این پلتفرم به چشم میخورد. پلتفرمی که سرمایهگذار اصلی آن یکی از شرکتهای زیرمجموعه بانک گردشگری است.
بانک گردشگری خود زیرمجموعه هلدینگی است به نام گروه مالی گردشگری که مقابل نام رئیس آن اسم مهدی جهانگیری جا خوش کرده است. کسی که پیش از این به دلیل قاچاق حرفهای ارز چند سالی را در زندان گذرانده بود. البته پیش از آنکه نام این پلتفرم بشود شیدا، نامش لوتوس بود و زیر نظر شرکت او یعنی تصویرگستر پاسارگاد فعالیت میکرد.
با نگاهی به فعالیتهای چند سال اخیر پلتفرم شیدا، تمام آنچه محورهای اصلی فعالیت لوتوس بود در شیدا دنبال میشود. اینکه نسبت فعلی شیدا با پلتفرم لوتوس و محمد امامی چیست را باید مسئولان این پلتفرم پاسخ بدهند و افرادی که به این پلتفرم مجوز دادند اما آنچه واضح است شیدا از روی دست امامی گرتهبرداری میکند و آثاری چون بامداد خمار را که او به دنبال ساختش بود، روانه پخش میکند.
تنها مثال حضور امامی در سینما، تئاتر و پلتفرمهای نمایش خانگی- آن هم در زمانی که در دادگاه یا زندان بوده- به ماجرای پلتفرم شیدا و تئاتر اولیورتوئیست برنمیگردد و برای بررسی ماجرا باید به حدود 10 سال قبل برویم. زمانی که نام امامی بهعنوان تهیهکننده یکی از مهمترین آثار نمایش خانگی مطرح شد. تقریباً همزمان با پرونده شهرزاد 2 بود که پرونده بانک سرمایه به جریان افتاد. در میان رشوهدهندگانی که با مدیران این بانک رفتوآمد داشتند، نام سیدمحمد امامی، فرزند احمد هم به میان آمد.
امامی با این رشوهها توانسته بود راه ورود سرمایههای کلانی را از طریق بانک سرمایه به شرکتهای زیرمجموعهاش باز کند. البته پرداخت رشوه تنها گوشهای از این اتهامات بود؛ اتهاماتی که وقتی در جلسه سوم دادگاه محمد امامی مطرح شد او با قدرت پشت تریبون دادگاه علام کرد: «من به بیتالمال یک ریال بدهکار نیستم که هیچ طلبکار نیز هستم.» وقتی امامی در دادگاه این جملات را بر زبان میآورد، نام او در کنار آثاری همچون «ابد و یکروز» گرفته تا «خوب، بد، جلف» و فیلمهایی مثل «مصادره»، «مغزهای کوچک زنگزده»، «بمب»، «شبی که ماه کامل شد»، «خوک» و «اتاق تاریک» قرار گرفت.
کمی بعد از ماجرای دادگاه و صدور حکم، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه امامی بیخیال فعالیت سینمایی نشده است. تقریباً میتوان گفت تمام آثاری که به پلتفرم شیدا نسبت داده میشود یک سر آن هم به محمد امامی میرسد. شاهد مثال این ماجرا هم داستان بامداد خمار است. پیش از آنکه ساخت بامداد خمار بر عهده نرگس آبیار قرار بگیرد، اسم امامی حوالی این اثر آمد. بعد از بامداد خمار خبری منتشر شد که حق اقتباس شهرزاد خریداری شده. شهرزادی که مالک آن سیدمحمد امامی است و اگر قرار باشد اقتباسی از این مجموعه به فروش برسد طبیعتاً باید با تهیهکننده آن تعاملی صورت بگیرد. این در حالی است که زمان فروش این اقتباس امامی در زندان بوده و معلوم نیست چگونه، با کدام وکالت و با چه مبلغی اقتباس اثر به ترکها فروخته شده است.
اینکه چطور امامی توانسته از درون زندان و با وجود ردِّ مال، شهرزاد را بفروشد، معلوم نیست ولی روی یک موضوع میتوان قطعی نظر داد که خانواده امامی پایشان به سینما و نمایش خانگی باز شده است. خانوادهای که حالا بهصورت علنی نامشان را روی پرده سینماها میبرند و آثار پربازیگری را روانه تصویر میکنند. در همین مورد آخر یعنی شنگول و منگول؛ بازیگرانی چون محمدرضا علیمردانی، آشا محرابی، هوتن شکیبا، حامد آهنگی و سمانه پاکدل صداپیشگی میکنند. البته اگر نگاهی به باقی آثار امامیها هم بیندازیم، بهنظر پولپاشی در این خانواده موردی ارثی است. در همان زمانی که شهرزاد پخش میشد، حقوق پرداختی به بازیگرانش چندبرابر دستمزد آن بازیگران در دیگر آثار بود. با این حال وقتی ماجرای فساد امامی بر سر زبانها افتاد پولپاشی دیگر اثر خود را از دست داد و تمام عوامل شهرزاد از امامی اعلام برائت کردند.
حالا امامی پس از زخمهایی که از دوستان و دشمنانش خورده از زندان آزاد شده است، البته بهصورت مشروط. بر اساس گفته اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضائیه محمد امامی با پذیرش اعاده دادرسی توسط دیوان عالی کشور و اخذ تأمین لازم فعلاً آزاد است. با آزادی محمد امامی معلوم نیست که او کار را دوباره دست میگیرد و به جای آنکه خواهرش را جلو بفرستد خودش وارد میدان میشود یا نه اما امامیها یک چیز را به ما ثابت میکنند: «زندان پایان یک امامی نیست، تا پلتفرم هست فعالیت اقتصادی باید کرد.»