به دو پدیده مهم اجتماعی در ایران 15 سال اخیر نگاه کنید که در آن به‌صورت تأسف‌باری جای مفاهیم عوض شده و تصمیمات درست کارکرد خودشان را از دست داده‌اند؛ یکی بحث سیاست خارجی و دیگری سیاست‌های مربوط به فضای مجازی.
  • ۱۲ ساعت قبل
  • 00
مخاطراتِ جامعهٔ شرطی‌شده
مخاطراتِ جامعهٔ شرطی‌شده
مسعود فروغیقائم مقام مدیرمسئول

به دو پدیده مهم اجتماعی در ایران 15 سال اخیر نگاه کنید که در آن به‌صورت تأسف‌باری جای مفاهیم عوض شده و تصمیمات درست کارکرد خودشان را از دست داده‌اند؛ یکی بحث سیاست خارجی و دیگری سیاست‌های مربوط به فضای مجازی. تقریباً رویدادی در جامعه ایران در این سال‌ها رخ نداده که به‌نوعی متصل به این دو حوزه نباشد که هرکدام نیز تأثیرات شگرفی بر تصمیم جمعی ایرانیان، کنش گروه‌های اجتماعی مختلف و تغییرات بنیادین در جامعه ایران داشته‌اند. نتیجه بدیهی آن، تغییرات بزرگ در سرنوشت جمعی ما و آینده کشور است.

  در سیاست خارجی تقابل دو دیدگاه رادیکال و متضاد جامعه ایران را دوپاره کرد؛ یک طرف برای به دست آوردن قدرت پس از دو ناکامی در انتخابات‌های 84 و 88 تمرکز اصلی را بر روابط خارجی ایران گذاشت و با این ایده که برای حل چالش‌های کشور راهی غیر از توافق (تحت هر شرایطی) نداریم به میدان آمد. حدفاصل زمستان 89 تا خرداد 92 تجربه‌ای استثنایی برای مطالعه سیاسی در ایران و تغییرات اجتماعی پدید آمد.

موجی از تحریم‌های جدید و سنگین یک‌سال پس از وقایع 88 توسط آمریکا طراحی شد، در سال 90 تصویب و از سال 91 اجرا شد و به این ترتیب در ابتدای دهه 90 جامعه ایران با یک دو راهی بزرگ مواجه شد. جهش قیمتی ارز و طلا و پس از آن‌ها جهش در هزینه سبد معیشت خانوار شوک بزرگی به جامعه وارد کرد. شوخی معروف آن زمان برای کنایه به کسی که دستش به دهانش می‌رسید، دیدن پوست پسته در پراید بود.

کنایه از اینکه با گرانی این دو کالا، حتماً فردی مرفّه می‌تواند در پراید پسته بخورد! انتخابات 92 با این صورت اجتماعی برگزار شد؛ برای تعیین سرنوشت کشور بین دو راه انتخاب کنید: توافق با آمریکا یا تقابل و عدم‌مذاکره. این دوگانه مطلق‌ساز از دل شرایطی به میدان سیاست آمد که جامعه برای سنجش قیمت کالا‌ها یاد گرفت به تحولات سیاست خارجی توجه کند. طرفی که برای خودش با نام «طرف‌دار توافق» وجهه سیاسی درست کرده بود با کلیدواژه‌هایی مثل اینکه نباید با دنیا قهر باشیم و... وضعیت اقتصادی را حاصل توافق نکردن معرفی کرد.

طرف دیگر هم با رادیکال کردن موضع در عدم توافق، حرف از مذاکره و تلاش برای توافق خارجی را برابر با خیانت به کشور معرفی می‌کرد. طرف اول به این دلیل که از موضع انتقادی و با در دست داشتن کارنامه دولت دوم احمدی‌نژاد به میدان آمده بود، کار راحت‌تری داشت. اما اگر از تأثیر طرف مخالف هرگونه توافق، در شرطی‌شدن جامعه نگوییم بی‌انصافی است. طرف دوم با مجموعۀ مواضع غیرمنطقی درباره سیاست خارجی در انتخاب مسیری که توافق را برابر با بهبود در معیشت مردم فرض می‌گرفت، اثر زیادی داشت. 

نتیجه این شرطی‌شدن جامعه این بود که حسن روحانی با 3 درصد رأی در ابتدای کمپین انتخاباتی و تقریباً در حالی که جامعه او را جدی نمی‌گرفت، به‌راحتی پیروز انتخابات شد. «پیام 24 خرداد را درک کنید» و شعار‌های رنگارنگ درباره توافق با غرب به برجام رسید. توافقی که با پیچیدگی‌ها و هزینه‌های زیادی به مرحله عمل رسید و بخش بزرگی از جامعه ایران را در تصور مثبتی از آینده فرو برده بود، ولی شد آنچه شد.

انتخابات 2020 آمریکا و اطلاعات عجیب‌وغریبی که از تحولات انتخابات در آن سوی دنیا در ایران جابه‌جا می‌شد درواقع میوه این جامعۀ شرطی‌شده است. شناخت دقیق افکار عمومی ایران از ایالت‌های مختلف آمریکا و تعداد آرای الکترال آن یک معنا بیشتر نداشت؛ جامعه خوشی و ناخوشی خودش را در سیاست خارجی و حاکمیت آمریکا جست‌وجو می‌کند. جامعه‌ای که به‌خاطر دعوای دو دیدگاه صفر و صدی از سیاست خارجی تمام آینده یا آرمانش را در تحولات روابط خارجی جست‌وجو می‌کند. 

سال‌ها تلاش حاکمیت در ایران برای تعدیل نگاه اجتماعی درباره سیاست خارجی هنوز اثربخش نبوده است. دو دیدگاه متضاد موجود یا آب خوردن ما را به توافق مربوط کردند یا از فرصت‌های بزرگ برای یک توافق خوب و قابل‌قبول خارجی استفاده نکردند تا هزینه سوءمدیریت‌ها و نتایج منفی آن در معیشت مردم از جیب آرمان‌‌‌ها برود. تا امروز که روی جلد روزنامه دولت توافق با ترامپ تنها فرصت کشور برای بهبود اوضاع معرفی می‌شود.  درباره فضای مجازی و حکمرانی در آن هم دو دیدگاه به‌ظاهر متضاد، جامعۀ شرطی‌شده‌ای ساخته است.

یک دیدگاه بدون پذیرش این اصل بدیهی که توسعه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بدون سیاست‌گذاری و مدیریت درست مانند پذیرش خانه‌ای بی‌در و پیکر است، مانع تصمیمات راهبردی و اثربخش در این حوزه شد و دیدگاه دیگر هم حکمرانی در فضای مجازی را مساوی با بگیر و ببند و مسدود کردن تمام امکان‌های موجود معرفی کرد. در شرایطی که فضای مجازی باعث تغییرات غیرقابل‌انکاری در زندگی فردی و اجتماعی شده، تقابل دو دیدگاه صفر و صدی کار را به اینجا رساند که دفاع از امکانات و سکو‌های داخلی در فضای مجازی برابر با دفاع از فیلترینگ و محدودیت معرفی می‌شود. در سال‌های طلایی گذشته سیاست‌گذاری فاجعه‌بار دو دیدگاه رادیکال و متضاد باعث شده نوآوری و خلاقیت در خلق شبکه‌‌‌های اجتماعی داخلی به بن‌بست بخورد و حالا در انتهای سال 1403 هر سه رئیس قوه در شکست سیاست‌های فیلترینگ توافق داشته باشند. در حالی که مدیریت و حکمرانی در حوزه فضای مجازی تا حد زیادی می‌توانست سکو‌های داخلی را از اتهام ضعف و کاسب‌کاری و کاسب فیلترینگ مبرّا کند و حداقل میزان استفاده واقعی از آن‌ها به میزان کل مصرف را بسیار بیشتر کند.

اگر مقاطع زمانی را که مشکل حاد امنیتی و سیاسی ایجاد شد فاکتور بگیریم، محدودیت‌‌های اعمال‌شده بر سکو‌های خارجی بیشتر از اینکه از مصرف آن‌ها بکاهد، تبلیغی برای آن‌ها بود. در حالی که حداقل 12 سال زمان بکر در اختیار سیاست‌گذار ایرانی برای تقویت سکوی داخلی وجود داشت، به طوری که استفاده حداکثری از آن‌ها هم از جهت فنی امکان داشته باشد و هم از منظر سیاسی قدرت چانه‌زنی با سکوی خارجی را فراهم می‌کرد. در حالی که تبادل داده در دنیا و مدیریت این تبادل تحت‌عنوان مفهوم «بیگ دیتا» از حساس‌ترین موضوعات حکمرانی است، اکثر شبکه مصرفی اینترنت در ایران را تقدیم شبکه‌ای کرده‌ایم که این بیگ دیتا را از دسترس ما دور می‌کند.

گزینه فیلترینگ و توسعه حیرت‌انگیز فیلترشکن‌ها هم نتیجه پشت کردن به اصول عقلی حکمرانی مجازی است. بگذریم از اینکه اتهام کاسبی از فیلترشکن‌ها به‌راحتی از پیشانی برخی ذی‌نفعان برداشته نمی‌شود. حالا برای اصلاح مسیر غلطی که در سال‌های قبل رفتیم دو گروه رادیکال باز هم فعالند. رفع فیلتر می‌تواند از تعمیق «شرطی‌شدن» جامعه در استفاده از فضای مجازی جلوگیری کند. جامعه‌ای که امکان انسانی، توان فنی و ظرفیت اجتماعی پدیده‌های بومی در فضای مجازی را دارد.

دست دست کردن در رفع تصمیمات گذشته به اندازه تحقیر توان داخلی در شرطی‌شدن جامعه اثرگذار است. آن تعداد نماینده مجلسی که در آستانه تصمیم شورای‌عالی فضای مجازی نامه بدون اسم در مخالفت با اصلاح تصمیمات قبلی بیرون می‌دهند، فرزند‌خوانده همان دیدگاه منجمدی‌اند که در سیاست خارجی توافق را حرام و منکر می‌‌‌داند. برای مدیریت فضای مجازی؛ هم تقدیم امکان و فضای کشور به سکوی خارجی بدون مدیریت و راهبرد کلان خطاست، هم سپردن آن به دیدگاه دو گیگابایتی خشک مغز. این‌ها مواد لازم برای ساختن جامعه شرطی‌شده‌اند نه بیشتر. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰