هنر برای هنر؟ شوخی می‌فرمایید
به‌تازگی «کریستوفر نولان» و همسرش «اما توماس» در محضر پادشاه بریتانیا حاضر شدند تا افتخار دریافت لقبِ sir از فرزند ملکه الیزابت دوم را از دست ندهند. فرایند اعطای این لقب به افراد سرشناس، رویکر ثابت پادشاهی بریتانیاست ولی مشکل از جایی شروع می‌شود که علاقه‌مندان به هنر غرب با همین شکل از صحنه‌پردازی و ارتزاق هنر از سیاست در ایران یا هرجایی از جهان غیر از مغرب‌زمین مخالفند.
  • ۱۴۰۳-۱۰-۰۴ - ۰۹:۵۹
  • 00
هنر برای هنر؟ شوخی می‌فرمایید
درباره ژست ویژه نولان و دریافت نشان شوالیه
درباره ژست ویژه نولان و دریافت نشان شوالیه
ایمان عظیمیخبرنگار

«هنر» در هر جغرافیایی بی‌ربط به ایدئولوژی و خشونت حاکم نیست و نمی‌توان با این گزاره که هنر و هنرمند همیشه ملزم به حفظ فاصله از سیاستمداران و حاکمان خود هستند دیگری را تخطئه، بایکوت و حتی حذف کرد چون اگر فرصت به طرفداران این ایده دست دهد چندان تلاشی برای حفظ نسبت‌شان با قدرت نمی‌کنند و حتی در صورت رعایت منافع حاضر به هم‌آغوشی با هر قدرتی هم هستند. به‌تازگی «کریستوفر نولان» و همسرش «اما توماس» در محضر پادشاه بریتانیا حاضر شدند تا افتخار دریافت لقبِ sir از فرزند ملکه الیزابت دوم را از دست ندهند. گفتند که نولان به دلیل کسب موفقیت‌های زیادی که اکران «اوپنهایمر» برایش ردیف کرد از چارلز سوم این لقب را به دست آورده است. فرایند اعطای این لقب به افراد سرشناس، رویکر ثابت پادشاهی بریتانیاست و ما با میزانسن عجیب‌وغریبی مواجه نیستیم ولی مشکل از جایی شروع می‌شود که علاقه‌مندان به هنر غرب با همین شکل از صحنه‌پردازی و ارتزاق هنر از سیاست در ایران یا هرجایی از جهان غیر از مغرب‌زمین مخالفند و مدام از رسالت هنر و زاویه‌اش با قدرت سخن می‌گویند. ایرادی هم ندارد ولی مراد این جماعت از هنر انتزاعی ریشه در تفکر روشنفکران چپ در یک دهه پیش از انقلاب اسلامی دارد و از این منظر ایده آن‌ها برای فاصله گرفتن همیشگی از حاکمیت ذره‌ای تغییر نکرده و فراتر هم نرفته است. از این‌ها گذشته به‌راحتی نمی‌توان از عبارت شیک «استقلال هنری» در زمینه خلق ایده‌های بصری و نمایش آن برای مخاطبان استفاده کرد چون حتی هنر برای هنر هم در زمینه توزیع نیازمند حمایت از جانب استودیو‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خرد و کلان است که هرکدام از آن‌ها تعلقات فکری و ایدئولوژیک خاص خویش را دارند و در مسیر تولید فیلم، فکر و اندیشه فیلمساز را با قرار دادن وی در دست‌انداز‌های مختلف دچار استحاله و دگرگونی می‌کنند. 

اینجا آمریکاست؛ نه شوروی
فضای اجتماعی آمریکا در دهه 1950 میلادی سخت تحت تأثیر نفوذ اقدامات سناتور «جوزف مک‌کارتی» بود و هر آمریکایی در وهله نخست یک کمونیست بالقوه به حساب می‌آمد. روشنفکران، بازیگران، فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان بیش از دیگران در کانون توجه قرار داشتند و سناتور جمهوری‌خواه حسابی آن‌ها را اذیت می‌کرد. مک‌کارتی و افراد همسو با او بسیار نگران وضعیت بودند و سقوط نظام سیاسی آمریکا به دست کمونیست‌ها را محتمل می‌دانستند. در نتیجه همین نگرانی‌های عموماً بی‌مورد بود که موجی از سانسور، ایجاد لیست‌های سیاه و همچنین گزینش‌های شغلی سفت‌وسخت به وجود آمد و هالیوودی‌ها را سخت کلافه کرد. همین اتفاق باعث شد تا «چارلی چاپلین» در واکنش به عملکرد سناتور مک‌کارتی آمریکا را برای همیشه ترک کند. «آرتور میلر»، نمایش‌نامه‌نویس مشهور هم از گزند اتهامات اداره تحقیقات فدرال در امان نماند و به علت کمونیست بودن تحت بازجویی قرار گرفت. او پس از این اتفافات در سال 1953 نمایش‌نامه «بوته آزمایش» را به رشته تحریر درآورد که اشارات مستقیم و غیرمستقیمی به مسئله تفتیش عقاید و مک‌کارتیسم داشت. در سوی دیگر ماجرا، «دالتون ترومبو»ی فیلمنامه‌نویس قرار داشت که نامش به دلیل شرکت در حزب کمونیست ایالات متحده در لیست سیاه موردنظر ثبت شد. ترومبو برای ادامه زندگی نیاز به کار مداوم داشت و وقتی دید که تمام در‌ها به رویش بسته است با نام مستعار «رابرت ریچ» فیلمنامه نوشت و درنهایت موفق به دریافت جایزه اُسکار هم شد. عاقبت «اتو پرمینجر» برای نوشتن فیلمنامه فیلم تبلیغاتی «خروج» (هجرت) -که به نفع جامعه یهودیان و در رأس آن‌ها، صهیونیست‌ها بود- با ترومبو به توافق رسید و او را از فهرست سیاه سناتور مک‌کارتی نجات داد. او که انگار تازه از بند زندان خارج شده بود با قبول پیشنهاد «کرک داگلاس» وارد پروژه «اسپارتاکوس» به کارگردانی «استنلی کوبریک» شد و به اوضاع زندگی‌اش سروسامان بخشید. 
سیاست اگر قلب تپنده سینما نباشد، قطعاً نقشی مهم و تأثیرگذار در روند تولید فیلم بازی می‌کند و افراد بدون وابستگی‌های جناحی در هر کشوری قائل به پیدا کردن سرمایه و رانت برای ادامه فعالیت در این مدیوم نیستند. پس بیان عبارت هنر از برای هنر یا چیز‌هایی شبیه به این را نمی‌توان چندان جدی گرفت؛ چون در مهد دموکراسی هم حد یقفی برای فعالیت‌های آزادانه وجود دارد و اگر کسی بخواهد خط قرمز‌های جامعه و قانون‌گذار را رد کند به‌سختی مجازات خواهد شد. باری، اکنون می‌توان زانو زدن نولان و همسرش در پیشگاه پادشاه بریتانیا را بهتر درک کرد. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰