


از آغاز حمله گروههای سلفی-تکفیری به حلب، اخبار سوریه به صدر رسانههای خبری راه پیدا کرد. با سقوط دمشق و خروج بشار اسد رئیسجمهور سوریه از این کشور، چشم بسیاری از مردم جهان و خصوصاً مردم غرب آسیا به اخبار منتشر شده بود. در میان انبوه اخبار منتشرشده، گزارشهایی درباره پیدا شدن بازداشتگاههای مخوف زیر زندان صیدنایا، تخریب یک کلیسای تاریخی، معرفی اعضای جدید کابینه، بهبود ارزش لیر سوریه و همچنین ادعاهایی مبنی بر زندانی بودن یک میلیون نفر در دهههای گذشته در زندان صیدنایا به جهان مخابره شد. هر یک از این خبرها و ویدئوها موجی از احساسات متناقض مانند امید، وحشت و اضطرار را در میان مردم سوریه، مردم منطقه و کسانی که از دور نظارهگر اوضاع بودند، برانگیخت. اما اینکه چرا این خبرهای جعلی پرحجم در رسانهها بازتاب پیدا میکرد، میتوان به اثرگذاری آن اشاره کرد. مطالعات روانشناختی درباره اخبار جعلی نشان میدهد که احساسات نقش مهمی در شکلگیری باورها و رفتارهای آنلاین دارند. احساسات شدیدی مانند خشم، اندوه یا هیجان، توانایی تفکر انتقادی را تضعیف میکنند. برای نمونه، خواندن خبری درباره زندانهای زیرزمینی که با رمز الکترونیک قفل شدهاند میتواند بلافاصله خشم یا اندوه شدیدی ایجاد کند و موجب شود افراد اطلاعات را بدون بررسی دقیق بپذیرند و به اشتراک بگذارند. این فرایند، بهسادگی به گسترش بیشتر روایتهای تأییدنشده یا نادرست منجر میشود.
درحالیکه بسیاری از مردم سوریه و منطقه اخبار سقوط ناگهانی دولت اسد و برآمدن ناگهانی جولانی را با بهت و تردید و اضطراب نظاره میکردند؛ فیکنیوزها، مبنای قضاوت بسیاری از مخاطبان درباره حقیقت حکومت سابق سوریه تبدیل شد. استفاده از اخبار جعلی به مخاطبان عمومی محدود نمیشود، شهادتهای دروغ و استناد به اخبار جعلی بارها مبنای تصویب تحریم و حتی حمله نظامی به کشورها شده است. همانطور که شایعه استفاده اسد از سلاح شیمیایی در طول جنگ دهه قبل، شهادت کذب شاهدان دروغین مبنای تصویب بخشی از تحریمها علیه مردم سوریه در سالهای اخیر بوده است.
در طی سالهای جنگ و پساجنگ در سوریه، معارضان سلفی و گروههای تروریستی، روی انتشار فیکنیوز، بازنماییهای رسانهای و تقویت انسان رسانههای حامی خود سرمایهگذاری فراوانی کردند؛ یک سرمایهگذاری که به کمک نهادهای حقوق بشری آمریکایی همانند USAID انجام شد. در این بازنماییها اسد باید دیکتاتور خونخواری نمایانده میشد که رفتنش برای ملت و کشور سوریه ضروری است. حتی اگر هزینه این تغییر، نابودی زیرساختهای سوریه، پیشروی رژیم تلآویو در خاک سوریه و کشته شدن بیش از 500 هزار سوری در طی چهار سال بشود.
بسیاری از انسان- رسانههای حامی تروریستها مانند وفاء مصطفی، سلین قاسم و عمر الشغری، با حضور در پارلمان اروپا، کنگره آمریکا، اتحادیه جهان عرب و مجمعهای حقوق بشری در سراسر جهان وضعیت سوریه تحت حکمرانی اسد را آخرالزمانی، غیر قابل سکونت و هولناک ترسیم کردند. اکنون با تسخیر شهرهای مختلف سوریه این روایت باید در تصاویر تثبیت میشد، مخاطبی که طی 14 سال بایکوت خبری جز از روزنه تروریستها راهی برای دیدن و مواجهه با سوریه نداشت حال میبایست با سوریهای مواجه میشد که غرق در فلاکت، تباهی و خونریزی است؛ تصویری که شهرهای آباد و خیابانهای مرتب دمشق و لاذقیه خود ناقض آن بود پس سرمایهگذاری به سمت بازنمایی غیرواقعی از زندانهای اسد رفت.
اسد قدرت را واگذار کرد
نخستین فیکنیوز در تحولات اخیر سوریه، به انتشار یک ویدئو از بشار اسد توسط بخش رسانهای تحریرالشام بازمیگردد. در ویدئوی منتشرشده توسط این گروهک، بشار اسد، رئیسجمهور سوریه در مقابل دوربین از سمت خود کنارهگیری کرده و اداره کشور را به رئیس مجلس سپرده است. کمی بعد وزارت اطلاعرسانی سوریه در بیانیهای اعلام کرد این ویدئو «توسط گروههای تروریستی» و با «استفاده از هوش مصنوعی» ساخته شده است.
اسد کشته شده است!
بلافاصله بعد از سقوط دولت اسد اخباری از مرگ او در یک سانحه هوایی منتشر شد. این ادعا اغلب با یک عکس یا ویدئوی لاشه یک هواپیما همراه بود. اما کمی بعد مشخص شد این تصویر برگرفته از یک ویدئوی یوتیوبی در سال ۲۰۲۰ است. ویدئویی که در ارتباط با ادعای سقوط هواپیما منتشر شده و هواپیمایی در حال سوختن در شب را نشان میدهد نیز مربوط به رویداد دیگری است. جستجوی معکوس تصاویر نشان میدهد که این فیلم قدیمیتر است و هواپیمای جنگنده MiG-29 هند را نشان میدهد که در اوایل سپتامبر سقوط کرده بود.
فیکنیوزهای گسترده از یک زندان
اما پس از سقوط حکومت اسد، بیشترین فیکنیوز از زندان صیدنایا منتشر شد. میتوان یقین داشت که یکی از کاربردهای این فیکنیوزها، آخرالزمانی و غیر قابل زیست نشان دادن سوریه در زمان حکومت اسد است. کشوری که دست کم در 14 سال اخیر در بایکوت کامل رسانهای بوده است و فرصتی برای بازنمایی خود در رسانههای جهان را نداشته است.
در رسانههای وابسته به فاتحان دمشق، تصویر مردی به نمایش در آمد که با دیدن صورت انسانها، تعجب کرده است. در متن همراه با این عکس که در شبکه اجتماعی ایکس منتشر شده نوشته شده بود که «یک شخص بیوجدان او را زیر زمین گذاشته و تصمیم گرفته که او را در آن سوراخ فراموش کند.» کمی بعد از انتشار گسترده این عکس، با جستوجوی معکوس تصویر مشخص شد که این تصویر همراه با یک ویدئوی ۵ ثانیهای از یک مرد که از سوراخی بیرون میآید و عنکبوت بزرگی در دست دارد، در شبکه اجتماعی ایکس منتشر شده است. این ویدئو در تاریخ ۳ دسامبر ۲۰۲۴ در تیکتاک منتشر شده و توسط سازندهاش بهعنوان تصویر تولیدشده توسط هوش مصنوعی معرفی شده است.
دومین مورد، تصویر یک مرد لاغر با موهای بلند که در یک سلول زنجیر شده است. در متن همراه عکس نوشته شده بود که «در نگاه اول، ممکن است فکر کنید این صحنهای از یک فیلم ترسناک است؟ ! اما در واقع این زندان صیدنایا در دمشق است.» این تصویر در آگوست ۲۰۰۸ در آژانس فروش عکس خصوصی بریتانیایی Alamy ثبت شده است. توضیح ارائهشده توسط عکاس توضیح میدهد که این عکس بازسازی یک سلول که بهطور عمومی بهعنوان قفس ببر شناخته میشود در موزه بقایای جنگ در شهر هوشیمین، ویتنام بوده است.
یکی دیگر از این فیکنیوزها، ویدئوی یک کودک خردسال در سلولهای زیرزمینی زندان صیدنایا بود. این ویدئو که این روزها بهطور گسترده در تیکتاک با بیش از 2.7میلیون بازدید منتشر شد، با تصویری نزدیک از یک کودک خردسال آغاز میشود که از یک شکاف کوچک در چیزی شبیه به آوار یا بقایا نگاه میکند و دستش را بیرون آورده است. این ویدئوی کودک خردسال به زندان صیدنایا با هیچ رویداد مرتبطی مربوط نمیشود. جستوجوی معکوس تصویر به نسخههای طولانیتر این ویدئو، که همچنان بهصورت آنلاین در دسترسند، منتهی شد و نشان داد که این فیلم، کودکی را در حال بازی در خانه نشان میدهد، نه اینکه زیر آوار به دام افتاده باشد. این فیلم به نظر میرسد از یک حساب تیکتاک که اکنون حذف شده است، منشأ گرفته باشد.
علاوه بر این، ادعاهای مربوط به وجود سلولهای زیرزمینی مخفی در زندان صیدنایا رد شده است. در تاریخ ۹ دسامبر، تیمی از کلاهسفیدها - یک سازمان داوطلبانه که تحت مدیریت فاتحان دمشق فعالیت میکند - تحقیقات دقیقی از این زندان با استفاده از سگهای تعلیمدیده انجام دادند. در بیانیهای که این سازمان در شبکههای اجتماعی منتشر کرد، اعلام شد که پس از بررسی تمام ورودیها، خروجیها، دریچههای تهویه، سیستمهای فاضلاب، لولههای آب، سیمکشیهای برق و سیستمهای نظارتی، «هیچ منطقه مخفی یا مهرومومشدهای شناسایی نشد.»
درحالیکه هیچ مدرک معتبری از سلولهای زیرزمینی مخفی در زندان صیدنایا پشتیبانی نمیکند، پستهایی که این ادعا را تکرار میکنند همچنان به جذب توجه ادامه میدهند. بهعنوان مثال، یک پست دیگر در تاریخ ۱۰ دسامبر تصاویری تولیدشده توسط هوش مصنوعی را به نمایش گذاشت که یک زندان زیرزمینی چندلایه با سلولهای شلوغ و کمنور را نشان میدهد. این پست از بینندگان میخواهد که محتوا را به اشتراک بگذارند و آن را «وظیفه انسانی» میخواند. با این حال، هیچیک از ادعاهای مربوط به سلولهای مخفی و یا ارتباط آن با کودک تأیید نشده است.
