درباره فیلم ضعیف «خائن‌کشی»
کیمیایی دیگر سینمایی نمی‌اندیشد و به همین دلیل آثار دو دهه اخیرش اصلاً به تجربه درنمی‌آیند. هر اثر سینمایی در ظرف زمان، مکان و علیت سینمایی تجربه می‌شود. سه عنصری که هرچه پیش می‌رویم در آثار کیمیایی کمرنگ‌تر می‌شوند، لذا اثری مثل «خائن‌کشی» اصلاً نمی‌تواند به تجربه سینمایی دربیاید.
  • ۱۴۰۳-۰۹-۲۶ - ۱۱:۱۱
  • 00
درباره فیلم ضعیف «خائن‌کشی»
مسعود کیمیایی دیگر هوادارانش را هم راضی نمی‌کند
مسعود کیمیایی دیگر هوادارانش را هم راضی نمی‌کند
محمد قربانیخبرنگار

مسعود کیمیایی امروز، با لوطی‌ها در دوران بازنشستگی‌شان مو نمی‌زند. البته آن لوطی‌هایی که به جای غلاف کردن به‌موقع تیزی و رسیدن به امور شخصی، هنوز هوس رفت‌وآمد به محافل و گذر‌های سابق را دارند. جماعت در برخورد با این نوع لوطی‌ها سه دسته می‌شوند؛ دسته اول عشق لاتی‌هایی‌اند که به اعتبار گذشته لوطی می‌خواهند نشست‌وبرخاستی با او داشته باشند تا برایشان اعتبار شود. کافی است به اسامی بازیگران فیلم‌های کیمیایی در دو دهه اخیر نگاه کنید و در خیل خواننده‌ها، دلقک‌ها، بچه‌پولدار‌ها، فک‌وفامیل بچه‌پولدار‌ها و...، این افراد را پیدا کنید. دسته دوم نامرد‌هایی‌اند که به پیری لوطی رسیده‌اند و جلویش عربده‌کشی می‌کنند تا اسمی در کنند.

بعضی جوجه‌منتقد‌های هپروتی، چپ‌های تاریخ‌مصرف‌گذشته و برخی رفقا و بستگان سابق کیمیایی در این دسته‌اند. دسته سومی هم هستند که با مقایسه گذشته و حال لوطی، جز آه و حسرت در بساط ندارند. آن‌ها از اینکه می‌بینند دسته اول گاهی با لوطی شوخی دستی می‌کنند یا موقع عکس یادگاری گرفتن با او به سبیلش دست می‌زنند، غصه می‌خورند یا وقتی می‌بینند دسته دوم کار را به خط کشیدن روی صورت او رسانده‌اند، خونشان به جوش می‌آید. آن‌ها ترجیح می‌دهند بین سکوت کردن و تیزی کشیدن روی دسته دوم یکی را انتخاب کنند. با این تفاوت که مجبورند حرص دسته اول را هم -که مجیز لوطی را می‌گویند و لوطی بهشان دل خوش کرده- سر دسته دوم خالی کنند. راز اینکه هرچه پیش می‌رود طرفداران کیمیایی تندتر و متعصب‌تر و بی‌منطق‌تر می‌شوند، همین است. 

کیمیایی دیگر سینمایی نمی‌اندیشد و به همین دلیل آثار دو دهه اخیرش اصلاً به تجربه درنمی‌آیند. هر اثر سینمایی در ظرف زمان، مکان و علیت سینمایی تجربه می‌شود. سه عنصری که هرچه پیش می‌رویم در آثار کیمیایی کمرنگ‌تر می‌شوند، لذا اثری مثل «خائن‌کشی» اصلاً نمی‌تواند به تجربه سینمایی دربیاید. فیلمی که نه شخصیت‌هایش ملموسند، نه حتی زمان و جغرافیای متعینی دارد. در این فیلم هرکسی کار خودش را می‌کند و بهره خودش را از اسم کیمیایی می‌برد.

علی اوجی به‌واسطه پولش می‌خواهد به‌عنوان تهیه‌کننده اعتباری کنار کیمیایی کسب کند. البته به این راضی نشده و جلوی دوربین هم آمده است. به همسرش هم جای کادوی سالگرد ازدواج – یا شاید کادوی ولنتاین یا هالووین- نقشی داده است. گویی اوجی فیلم آخر سازنده «قیصر» و «گوزن‌ها» را با فیلم‌های گردش‌های خانوادگی‌اش اشتباه گرفته است. آن طرف مهران مدیری با لباس‌های شیکش سیگار دود می‌کند تا نقش تابلو‌های تبلیغاتی را ایفا کند. خلاصه هرکسی تکه‌ای از مردار را می‌کَند. انگار آب‌منگلی‌ها با نقاب رفاقت درحال غارت کیمیایی‌اند. هیچ‌خبری هم از حداقل‌های سینمایی نیست. همه‌چیز شبیه محتوای خواب‌های طرفداران کیمیایی به‌نظر می‌رسد و ذره‌ای منطق روایی در اثر به چشم نمی‌آید. تصویربرداری و نورپردازی و طراحی صحنه و... قابل‌توجه فیلم هم صرفاً نقش آفتابه و لگن را بازی می‌کنند در مهمانی‌ای که در آن خبری از شام نیست. 

انگیزه‌ای برای بیشتر نوشتن درباره «خائن‌کشی» ندارم. می‌شود در نقد پنج فیلم آخر کیمیایی یک متن نوشت و هر بار فقط اسم فیلم را تغییر داد. کیمیایی امروز تبدیل به کالایی شده است که هر لاف‌زن و نامحرمی به خود اجازه می‌دهد آن را مصرف کند. او گیر جماعتی افتاده که یک استاد به کیمیایی می‌بندند و اعتبارش را می‌مکند. کاش می‌شد دور کیمیایی را از این افراد خالی کرد. کاش کیمیایی بیش از این حیف نشود. 

پرونده ویژه گروه فرهنگ درباره فیلم خائن‌کشی را در روزنامه فرهیختگان بخوانید

نظرات کاربران