رژیمصهیونیستی پس از سقوط نظام سیاسی سوریه به دست تروریستها، داراییهای ارزشمند نظامی سوریه را در ترکیبی از بمباران و عملیاتهای نفوذ کماندویی از بین برد. پایگاه خبری المیادین به نقل از رسانههای عبری گزارش داده صهیونیستها تنها طی چند ساعت 1800 بمب بر روی بیش از 500 هدف در سوریه ریختهاند.
همزمان با صهیونیستها، نیروی هوایی آمریکا هم به 75 هدف در سوریه حمله کرده است. واشنگتن ادعا میکند تمام این حملات علیه داعش بودهاند تا این گروه با سوءاستفاده از وضعیت پیشآمده در سوریه، قدرت نگیرد، اما به نظر میرسد این ادعا توجیهی است تا آمریکا را بیرون از منازعه اصلی نشان دهد. به احتمال فراوان اهداف بمبارانشده توسط آمریکا تفاوتی با اهداف جنگندههای رژیم صهیونیستی نداشتهاند.
پس از سقوط غیرمنتظره بشار اسد، رئیسجمهور سوریه و از بین رفتن نظام سیاسی این کشور، نابودی تسلیحات راهبردی سوریه، دومین واقعه شگفتآور در روزهای اخیر بوده است.
رژیمصهیونیستی کدام اهداف را مورد حمله قرار داد؟
رژیمصهیونیستی به اقرار خود، نه تمام تسلیحات سنگین بلکه تنها داراییهای استراتژیک این کشور را نابود کرده است. نابودی تمام تسلیحات سنگین در سوریه نه امکانپذیر بود و نه ضروری. در ادامه به اهداف رژیمصهیونیستی در عملیاتش برای نابودی ارتش سوریه پس از سقوط نظام سیاسی این کشور پرداخته شده است.
1. داراییهای نیروی هوایی
رژیمصهیونیستی با بمباران سنگین بخش زیادی از داراییهای سوریه را نابود کرد. نحوه عملکرد رژیمصهیونیستی در این خصوص، نکات زیادی درباره نیات این رژیم را برملا میکند. نیروی هوایی سوریه همواره به لحاظ فناوری و تعداد از نیروی هوایی رژیمصهیونیستی عقبتر بود و تقریباً هیچگاه تهدیدی جدی علیه سرزمینهای اشغالی ایجاد نکرد. تنها مسئله مهم در این خصوص، ایجاد مزاحمت برای ورود جنگندههای رژیمصهیونیستی به حریم هوایی سوریه بود.
2. داراییهای پدافند هوایی
رسانههای رژیمصهیونیستی ادعا کردهاند در عملیاتشان 86 درصد پدافند هوایی سوریه نابود شده است. این تسلیحات شامل ۱۰۷ سامانه پدافند هوایی مجزا و ۴۷ رادار بوده است. گفته میشود ۸۰ درصد از تلارهای سامانه پانتسیر و ۹۰ درصد سامانههای بوک نابود شدهاند.
3. داراییهای نیروی دریایی
داراییهای نیروی دریایی سوریه کمتر و قدیمیتر از داراییهای نیروی هوایی این کشور بودند. این داراییها به دو قسمت شناورهای جنگی و موشکهای ضدکشتی تقسیم میشدند. در حوزه شناورها، سوریه از کشتیهای جنگی گشت ساحلی بهره میگرفت که نمونههایی بسیار سبک برای دریانوردی در آبهای کمعمقاند. این کشور فاقد ناوهای جنگی سنگین بود. به همین دلیل نقطه ثقل نیروی دریایی سوریه، موشکهای ضدکشتی ساحلپرتاب و دریاپرتاب بود.
4. انبارهای موشک و کارخانهها
رژیمصهیونیستی ادعا میکند به ذخایر موشکی و انبارهای شیمیایی سوریه حمله کرده است. با توجه به ذخیرهسازی موشکها در عمق زمین، احتمالاً آنچه صهیونیستها بمباران کردهاند، انبارهای حاوی مواد و قطعات ساخت موشک و کارخانههای مونتاژ بوده است. این احتمال وجود دارد که تلاش شده به تعدادی از انبارهای زیرزمینی نیز آسیبزده شود.
نکاتی درباره اهداف حمله
نحوه عملکرد رژیمصهیونیستی در عملیات برای نابودی داراییهای تسلیحاتی بهطور کلی نکاتی را گوشزد میکند:
1. ایجاد هراس شدید در میان دشمنان
رژیمصهیونیستی در عملیات خود به معنای دقیقتر، مظاهر قدرت سوریه را نابود کرد. بسیاری از سلاحهای نابودشده اهمیتی نداشتند، اما مظاهر قدرت به شمار میرفتند. تلآویو با نابودی کامل این سلاحها قصد داشت چنگ و دندانی نشان داده و دشمنان را از انهدام کامل توانمندیهایشان بترساند. نابودی شناورهای گشت دریایی اوسا، تحولی به حساب نمیآید اما گفته شدن این مسئله که رژیمصهیونیستی تمام نیروی هوایی، پدافند هوایی و نیروی دریایی سوریه را از بین برد برای دیگران هراسآور است.
2. تقویت و استمرار جنگ داخلی در سوریه
اگر تحریرالشام و دیگر گروههای معارض در سوریه به سلاحهای پرقدرتی که در جنگ داخلی به کار میآیند دسترسی نداشته باشند امکان غلبه مؤثر یک طرف بر طرف دیگر، دشوارتر میشود. نتیجه این وضعیت طولانیتر شدن رقابتها و تضمین سیّالیت اوضاع است.
3. جلوگیری از انتقال سلاح به دیگر طرفها
فروپاشی ارتش سوریه میتوانست فرصت خوبی برای گروههای مختلف از جمله گروههای مقاومتی برای تقویت باشد. رژیمصهیونیستی یکی از اهداف بمبارانهای خود را علناً جلوگیری از افتادن سلاح به دست گروههای مقاومت اعلام کرد.
سلاحهایی مانند سامانههای پدافند هوایی و موشکها میتوانستند با انتقال به لبنان و سوریه تحول مهمی ایجاد کنند. هر دو کشور فاقد سامانههای پدافند هوایی مؤثرند.
4. بازی دوگانه با روسیه
تسلیحات روسی برجایمانده در سوریه مقصدهایی مشخص داشتند. تحریرالشام به بسیاری از آنها نیازی نداشت یا قادر به استفاده از آنها نبود. در نتیجه احتمالا آنها سر از ترکیه درمیآوردند. ترکیه نیز یا آنها را به روسیه میفروخت یا آنکه خود از آنها استفاده میکرد. فروش آنها به روسیه باعث تقویت کشوری میشد که در حال جنگ با اوکراین است و به هرسلاحی نیاز مبرم دارد.
5. دادن امکان توجیه به تحریرالشام
اگر سلاحهای راهبردی ارتش سوریه به دست تحریرالشام میافتادند، با پیشروی زمینی ارتش رژیمصهیونیستی در استان قنیطره و قرار گرفتن در مجاورت استان ریف دمشق، امکان داشت این گروه برای اقدام علیه تجاوز صهیونیستها تحت فشار قرار گیرد. نابودی تسلیحات راهبردی ارتش سوریه و شدت عمل صهیونیستها این بهانه را برای ارائه به تحریرالشام داده تا مسئولان این گروه ادعا کنند رویارویی با رژیم در چنین شرایطی به صلاح نیست.
6. ایجاد سرخوردگی در میان طرفداران سلفیها
تسلط تحریرالشام بر شهرهای اصلی سوریه میتوانست به تقویت دیدگاههای سلفیگرایانه در منطقه منجر شود؛ موضوعی که برای رژیمصهیونیستی خطرساز بود. از این رو تلآویو با هتک حیثیت تحریرالشام ضربهای معنایی به این گروه وارد کرد تا از تأثیرات موفقیت آن بکاهد. گروهی که یک نظام سیاسی را ساقط کرده است باید برای اسلامگرایان رادیکال یک الگو باشد اما هنگامی که توسط یکی از دشمنان بزرگ جهان اسلام خلع سلاح شده و منفعل عمل میکند مایه سرخوردگی طرفدارانش میشود. از این رو تحریرالشام هم به لحاظ داخلی و هم در خارج از سوریه، دچار مشکل در افکار عمومی میشود.
متن کامل گزارش سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.