روز پنجشنبه درحالیکه برق بخش قابلتوجهی از مشترکین تهران قطع شده بود، شرکت توانیر گفت همکاران ما از «شنبه» برنامه «احتمالی» خاموشی را خدمت مردم خواهند رساند. همان روز وضعیت خاموشی در بخشی از مناطق تهران حتی تا چندین ساعت هم طول کشید.
با توجه به اظهارات معاون هماهنگی شرکت توانیر میتوان نتیجه گرفت که یا هماهنگی لازم بین «همکاران» وجود نداشته یا شنبه توانیر با شنبه مردم متفاوت است. این عدمهماهنگی در اعلام خاموشیها مسبوق بهسابقه است و در تابستان هم قطعیهای ناگهانی، مردم بهویژه صاحبان کسبوکارهای مختلف را آزار میداد. بهعلاوه مسئله دیگری در این حوزه وجود دارد که دو چالش از دل آن برآمده؛ ناترازی و ناعدالتی. حل ناترازی باید بهگونهای باشد که به تبعیض مضاعف تبدیل نشود؛ چراکه رویکردهای سادهسازی مانند افزایش قیمت یا قطع برق، نه تنها مسئله را حل نمیکند، بلکه روح و روان جامعه را تحتفشار شدید قرار میدهد و احساس بیعدالتی را هم تشدید میکند.
وعدهها روشن است؛ واقعیت تاریک
چالش اول، ناهماهنگیهایی است که در این حوزه وجود دارد. یکی از مهمترین چالشها در مدیریت این شرایط، نحوه اجرای سیاستهاست. تابستانی که گذشت قطعیهای برق مکرری داشتیم که خیلی پایبند به برنامه نبود. این قطعیها، یکی از عوامل اصلی ایجاد فشار روانی در جامعه است. بسیاری از مردم در مناطقی که هوای گرم تابستان به اوج میرسد، در این شرایط خیلی آسیبپذیر میشوند. علاوهبر این همزمان با قطعی برق، شبکههای اینترنتی هم مختل میشوند و عملاً این شرایط میتواند مستقیماً مردم را زجر بدهد.
ناترازی و ناعدالتی در بازی سیاست انرژی
چالش دوم اما بهسادگی مورد قبل نیست. اینجا دو مسئله دست در دست هم دادهاند تا هوای خانههای مردم را سردتر و چراغهایشان را کمنورتر کنند: «ناترازی» و «ناعدالتی». اولی یعنی همان ناترازی، سرش دعوایی هم نیست. برق کم داریم، گاز نمیرسد، نیروگاهها خستهاند و البته مردم باید جور همه اینها را بکشند. اما دومی مسئلهای است که انگار در همین مسیر حل ناترازی، گاهی عمداً و گاهی سهواً بیشتر و بیشتر میشود. در این میان، بازی سیاستگذاریها دیدنی است. برق دو ساعت قطع شود؟ قطع میشود. قیمتها بالاتر برود؟ میرود.
برای نخستینبار پس از سهسال، خاموشیهای برق به بخش خانگی ایران در فصل پاییز بازگشته است. این اتفاق درحالی رخ میدهد که در گذشته، مشکلات تأمین انرژی تنها به زمستانهای سرد و تابستانهای داغ محدود میشد و آن هم عمدتاً صنایع را تحتتأثیر قرار میداد. اما اکنون دامنه بحران به پاییز و خانههای مردم کشیده شده است.
دولت چهاردهم این خاموشیها را به توقف استفاده از مازوت در برخی نیروگاهها برای حفظ سلامت مردم نسبت میدهد. اما برخی کارشناسان معتقدند سهم مازوت در تولید برق کشور تنها حدود 4 تا 5 درصد است و حذف آن نمیتواند علت اصلی این خاموشیها باشد. کاهش تدریجی مصرف مازوت در دولتهای گذشته نشان میداد که میتوان از این سوخت آلاینده فاصله گرفت، بیآنکه به خاموشی گسترده در بخش خانگی رسید. بااینحال سیاستهای جدید و مشکلات زیرساختی عمیقتر وضعیتی متفاوت را رقمزده است
متن کامل گزارش علی ملکی، خبرنگار گروه نقدروز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.