از « فکر» مانده‌ها
سوالی که جای تامل دارد این است که رژیمی که ۱۴ سال در بدترین و سخت ترین شرایط در برابر سقوط مقاومت کرد چگونه در کمترین زمان ممکن در مسیر سرنگونی قرار گرفت ؟
  • ۱۴۰۳-۰۹-۲۲ - ۲۲:۰۱
  • 00
از « فکر» مانده‌ها
از دیوار واقعیت با قصه‌های تخیلی نمی‌شود عبور کرد
از دیوار واقعیت با قصه‌های تخیلی نمی‌شود عبور کرد
سیدجواد نقویخبرنگار

متأسفانه شاهد آن هستیم که به قول میشل فوکو فرانسوی، تحلیلگران نه تنها توان تحلیل درست را ندارند بلکه براساس هر موجی دوست دارند حرفی بزنند؛ مثلاً بشار اسد مجدد می‌شود دیکتاتور و زندان‌های او می‌شود مسئله اصلی! اینجا تحلیلگر سوار موجی شده است که عقب نماند و از ویژگی تحلیل که «فکر» باشد، عقب مانده. 

برای فهم «دیوار واقعیت» در سیاست باید تاریخ مطالعه کرد. سوریه به عنوان کشور کودتا معرفی می‌شود؛ کشوری که شاهد ۸ کودتای مختلف بوده. آمریکا در ۳ مورد از آنها رسماً نقش داشته و نیروی خود را به قدرت رسانده تا اهداف واشنگتن را دنبال کند؛ اینجا یعنی یک کشور رسماً وارد بازی آمریکایی‌ها شده و در چنین شرایطی دیگر وضع طبیعی بر آن منطقه حاکم نیست. معلوم است باید انتظار داشت دولت یا قدرت بعدی هم حاصل کودتا باشد چون مردم از اساس در این وضعیت نقشی ندارند. خب حافظ اسد هم به نوعی بازیگر همین وضعیت است و حتی در ۱۴ سال اول حکومتش هم سوریه شاهد ۲ کودتای ناموفق بود که طراحی یکی از آنها را آمریکایی‌ها برعهده داشتند.

در چنین شرایطی اصلاً چطور دوگانه «دیکتاتور» و «دموکراسی» شکل می‌گیرد؟ کشوری که هر حکومتی در آن به قدرت می‌رسد باید تلاش کند تا آمریکایی‌ها و غربی‌ها علیه حکومت کودتا نکنند اصلاً محل بحث دموکراسی نیست!

اینجا یک زمان‌پریشی و تاریخ‌پریشی به وجود آمده است. نماینده دموکراسی در سوریه چه گروه یا افرادی بودند که حالا خاندان اسد «نماینده دیکتاتوری» می‌شوند؟ اصلاً در خاورمیانه که از عربستان تا اردن و قطر همه با حکومت خاندانی و به کمک غربی‌ها اداره می‌شوند، اسد چطور نماینده دیکتاتوری است؟ مگر در عربستان و حتی ترکیه که ادعای انتخابات دارد، کسی زندانی و بازداشت و اعدام نمی‌شود؟ تازه در آنجا به مراتب کمتر کودتا شده و خطر دخالت اسرائیل و آمریکا هم کمتر است! 

آنچه ما در تحلیل‌ها شاهدیم، توهم عبور از «دیوار واقعیت» با قصه‌های تخیلی است؛ اینجا همان بحرانی است که همیشه خاورمیانه داشته؛ یعنی به جای اندیشیدن به واقعیت، به سمت قصه‌های غیر ممکن حرکت کردن! مسئله این روزها هم اینگونه است؛ آیا با گفتن اینکه «اسد دیکتاتور بود» واقعیت عوض می‌شود؟ طی ۸۰ سال اخیر در خاورمیانه با این حجم از درگیری‌های وسیع چطور می‌شود از واقعیت عبور کرد؟

خاندان اسد قطعاً مطلوب نبودند و حتماً اشتباهات فاجعه‌باری داشتند؛ اما در این منطقه مگر نسخه‌ای جز درگیری با نیروهای غربی وجود داشته است؟ چطور درباره کشوری که مادر کودتاها بوده و آمریکا و اسرائیل همیشه در آن دخالت می‌کردند می‌شود به سادگی گفت صرفاً دیکتاتوری بوده که مانع خوشبختی مردم شده؟

به نظر واقعیت این است که غربی‌ها در خاورمیانه «مردم» را حذف و به جای آن چاه نفت را جایگزین کرده‌اند؛ این واقعیتی است که نادیده گرفته می‌شود و تا این مسئله حل نشود، دوگانه «دیکتاتوری» و «دموکراسی» قصه‌ای تخیلی است.

دیوار واقعیت افغانستان و سوریه به ما می‌گوید غربی‌ها برای براندازی و کودتا از این دوگانه استفاده می‌کنند اما لحظه رسیدن به قدرت، کشورها را نابود کرده یا به مسلحین تحویل می‌دهند و در «فردای نظریه دیکتاتوری» هیچگاه خبری از دموکراسی نیست!

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰