با پیشروی سریع گروههای تروریستی در سوریه برخی تحلیلگران دلیل وضعیت موجود را تنها در مواجهه پیشین دولت سوریه با مردم جستوجو میکنند. آنها معتقدند رفتارهای گذشته حکومت سوریه در قبال مردم، زمینهای برای بیاعتمادی و همراهی بخشهایی از جامعه با این موضع که «دولت اسد باید پایان یابد» فراهم کرده است.
بازنماییهای معارضان سوری از واکنشهای مردم نسبت به گروههای تروریستی و نشان دادن تصاویر محدود از خوشحالی آنها نیز برای پررنگ کردن این گزاره مزید بر علت شده است. اما آیا مسئله سوریه تنها به ناکارآمدی داخلی محدود میشود؟ برای پاسخ به این پرسش، باید نگاهی عمیقتر به مسائل داخلی و نقش خارجی در بحران سوریه بیندازیم.
بحران سوریه یک مسئله چندبعدی است که نمیتوان آن را صرفاً به مشکلات داخلی یا دخالتهای خارجی تقلیل داد. موضع ضدصهیونیستی بشار اسد بهعنوان یکی از عوامل کلیدی در شکلگیری این بحران شناخته میشود. هرچند انتقادات به نوع حکمرانی اسد قابلتوجه است، اما نباید از نقش بازیگران خارجی و هدف آنها برای تضعیف محور مقاومت غافل شد. برای عبور از این بحران، دولت سوریه باید ضمن ایجاد اصلاحات داخلی و تقویت اتحاد ملی، مواضع مستقل و ضدصهیونیستی را نیز تداوم بخشد. این توازن میان استقلال سیاسی و اصلاحات داخلی، کلید موفقیت آینده سوریه خواهد بود.
بحران سوریه نهتنها به دلیل جنگ داخلی و تهدیدات خارجی، بلکه به علت مشکلات در ساختار حکومتی و نحوه مدیریت کشور به شدت پیچیده شده است. مواضع مخالفان داخلی و خارجی دولت بشار اسد عمدتاً بر ناکارآمدی دولت و ناتوانی در ارائه راهکارهای جامع برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی متمرکز بوده است.
نبود سیاستهای جامع برای توسعه اقتصادی یکی از دلایل اصلی نارضایتیهای عمومی است. دولت اسد در طول جنگ داخلی نتوانسته است برنامههای مؤثری برای بازسازی زیرساختها و رونق اقتصادی اجرا کند. تحریمهای بینالمللی و بحرانهای اقتصادی داخلی، باعث شدهاند که سوریه با مشکلات جدی در تأمین نیازهای مردم مواجه شود. این مشکلات باعث شده بخشهای زیادی از جامعه سوریه احساس کنند دولت قادر به تأمین نیازهای اولیه آنها نیست.
حافظ اسد، رئیسجمهور پیشین سوریه، از ابتدای فعالیت سیاسیاش در دهه ۱۹۵۰ به حزب بعث پیوست. او بهعنوان یکی از اعضای برجسته حزب بعث، در سال ۱۹۷۰ به ریاستجمهوری سوریه رسید و تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۰ میلادی در این سمت باقی ماند. بشار اسد، پسر حافظ اسد، نیز از اعضای حزب بعث سوریه است و پس از مرگ پدرش در سال ۲۰۰۰ به ریاستجمهوری سوریه رسید. بشار اسد در دورههای مختلف حزب بعث را بهعنوان رکن اصلی سیاست داخلی و خارجی سوریه حفظ کرد. حزب بعث، با ایدئولوژی پانعربیسم و سوسیالیسم عربی، در دوره حکمرانی حافظ اسد و بشار اسد نقش اساسی در سیاستهای داخلی و خارجی سوریه ایفا کرده است. حزب بعث سوریه همواره از گروههای مقاومت فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین و همچنین حزبالله لبنان حمایت کرده است. حافظ اسد در دوران ریاستجمهوری خود، سوریه را در جنگ یوم کیپور (جنگ اکتبر 1973) علیه اسرائیل رهبری کرد. این جنگ با همکاری مصر و سوریه علیه اسرائیل صورت گرفت و هدف آن بازپسگیری اراضی اشغالی جولان از اسرائیل بود. در این جنگ، ارتش سوریه توانست در ابتدای درگیریها برخی از مناطق جولان را آزاد کند، اگرچه درنهایت اسرائیل توانست به وضعیت پیش از جنگ بازگردد. با این حال، این جنگ برای اسرائیل بسیار پرهزینه بود و نشاندهنده عزم راسخ سوریه برای مقابله با رژیمصهیونیستی بود. مخالفت تاریخی حزب بعث سوریه با رژیم اسرائیل بهعنوان یکی از ارکان سیاست خارجی این کشور از زمان حافظ اسد تا بشار اسد، همواره نقش تعیینکنندهای در روابط سوریه با کشورهای غربی و منطقهای داشته است.
اگر اسد نیز همچون عربستان با صهیونیستها بود الان نام کشور «سوریه اسدی» بود
هرچند ناکارآمدی در مدیریت و فساد ساختاری از چالشهای جدی دولت سوریه است، اما بحران این کشور تنها به این مسائل داخلی محدود نمیشود. سوریه با یک جنگ چندبعدی مواجه است که در آن، بازیگران خارجی تلاش میکنند با تضعیف دولت مرکزی، منافع ژئوپلیتیکی خود را تأمین کنند.
گروههای تروریستی که با حمایت برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای ظهور کردهاند، نهتنها به بیثباتی داخلی دامن زدهاند، بلکه در تخریب زیرساختها و افزایش فشار بر مردم نقش داشتهاند. در چنین شرایطی، مردم سوریه با دوگانگی مواجهند: «از یک سو نارضایتی از مشکلات داخلی، و از سوی دیگر نیاز به یک دولت قدرتمند برای مقابله با تهدیدات خارجی.»
علیرغم انتقادات گستردهای که به نوع حکمرانی بشار اسد وارد شده، نمیتوان از اهمیت موضع ضدصهیونیستی او و تأثیر آن بر وضعیت سوریه و روابط بینالمللی این کشور غافل شد. سوریه همواره بهعنوان یکی از مخالفان سرسخت رژیم اسرائیل در منطقه شناخته شده و نقش کلیدی در محور مقاومت ایفا کرده است. این موضع، اگرچه باعث تقویت روابط با کشورهایی چون ایران و گروههایی مانند حزبالله لبنان شده، اما در عین حال موجب شده که سوریه با دشمنیهای شدید از سوی قدرتهای غربی و منطقهای مانند ایالات متحده، عربستان، ترکیه و رژیمصهیونیستی روبهرو شود. سوریه در طول سالهای گذشته با تحریمها، تهدیدهای نظامی و دخالتهای مستقیم مواجه بوده است. این فشارها بهوضوح نشاندهنده اهمیت استراتژیک سوریه در تعارضات منطقهای و تقابل با اسرائیل است.
سوریه تحت رهبری بشار اسد نهتنها در مقابل سیاستهای توسعهطلبانه رژیم اسرائیل ایستاده، بلکه حمایت خود را از گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان نیز ابراز کرده است. این سیاست سوریه موجب شده که دولت اسد بهعنوان یکی از اصلیترین دشمنان اسرائیل و تهدیدی برای منافع این کشور در منطقه شناخته شود.
اگر سوریه همانند برخی کشورهای عربی چون عربستان سعودی با اسرائیل همراه میشد، ممکن بود حمایتهای گستردهای از او صورت گیرد. یکی از نقلهای غیررسمی از بشار اسد در این باره قابل توجه بوده که گفته است: «اگر همانند عربستان همراه اسرائیل بودم، ممکن بود نام کشور به «سوریه اسدی» تغییر داده شود.» این سخن نشاندهنده درک بشار اسد از میزان تأثیر موضعگیریهای مستقل و ضدصهیونیستی سوریه در تشدید فشارها و تهدیدات خارجی است. از این منظر، سیاستهای مستقل سوریه باعث شدهاند که این کشور بهعنوان یک تهدید جدی برای اسرائیل و ایالات متحده در نظر گرفته شود، و در عین حال، سوریه از حمایتهای مالی و دیپلماتیک کشورهای غربی و عربی که به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل هستند، محروم بماند. موضع ضدصهیونیستی بشار اسد یکی از اصول ثابت سیاست خارجی سوریه بوده و تأثیرات آن بر روابط منطقهای و جهانی این کشور انکارناپذیر است.
متن کامل گزارش علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.