رئیسجمهور آمریکا هنوز نیامده تهدید را روی میز گذاشت، این طور که به نظر میرسد ترامپ 2016 با ترامپ 2024 تفاوت چندانی نکرده است، بیشتر از دوماه تا آمدن رئیسجمهور آمریکا به کاخ سفید باقی مانده اما او گفت که اگر تا 20 ژانویه اسرا آزاد نشوند، خاورمیانه را به آتش میکشد. نگاهی به کابینه او و چهرههایی که مواضع تندی علیه ایران دارند هم این گزاره را تقویت میکند که احتمالا سیاست ترامپ در مواجهه با ایران، بر همان فرمان سابق حرکت خواهد کرد. نکته دیگر آنکه مهار شریک اول تجاری و بزرگترین خریدار نفت ایران، یعنی چین یکی از دغدغههای اصلی ترامپ خواهد بود. این سیاست ترامپ میتواند فرصت خوبی را در اختیار ایران قرار دهد که فشارهای اقتصادی را مدیریت کند.
کمااینکه پیش از این هم، چین، بزرگترین خریدار نفت ایران بوده است. اما آنچه در این بین کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که عمده قراردادها و معاهداتی که میان ایران و چین امضا شده، تنها روی کاغذ باقی ماندند و آنطور که باید اجرایی نشدند.
ضرورت عملیاتی کردن این معاهدات و همکاریها و عملیاتی کردن آنها این روزها و با توجه به روی کارآمدن یک تهدید مشترک برای ایران و چین بیش از اندازه احساس میشود، سفر معاون وزیر خارجه چین به ایران را میتوان فرصت مناسبی برای گام برداشتن دولت برای تقویت روابط اقتصادی دانست. برای بررسی روابط ایران و چین بعد از روی کارآمدن ترامپ و آنچه در روابط دوجانبه باید مورد توجه قرار گیرد با علی فکری معاون وزیر اقتصاد دولت سیزدهم، حامد وفایی کارشناس مسائل چین و مجید شاکری کارشناس مسائل اقتصادی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
مجید شاکری: همکاری راهبردی از قدمهای کوچک شروع میشود
شاکری در ابتدا اشاره کرد که در دو سطح میشود به روابط ایران و چین نگاه کرد، وی گفت: یک سطح روابط ژئوپلیتیک است، یک سطح اقتصادی است. در سطح ژئوپیلتیک، برنامه ترامپ برای کنترل تنشها در اوکراین بدون اینکه به معنی بازگشت اوکراین به گذشته باشد به نفع مشارکت روسیه در برنامه مهار چین است. روسها با کمک چین توانستند در طول جنگ اوکراین به لحاظ اقتصادی تابآوری قابلتوجهی به دست آورند بهطوری که از ۱۴۰ میلیارد دلار واردات روسیه در سال ۲۰۲۳، ۱۱۱ میلیارد دلار از چین بوده است. طرفین موفق شدند نمونهای از روابط تجاری دوجانبه خارج از دسترسی و توانایی تحریمهای آمریکایی ایجاد کنند. اما از طرف دیگر روسها تصور میکنند که حضور ترامپ و روابط ویژه پوتین با او میتواند به روسیه کمک کند تا وابستگی خود به چین را کاهش دهد.
شاکری ادامه داد: نمایشی از این موضوع در آذر ۱۴۰۱، در مذاکرات بین بایدن و روسها انجام شد که شامل تلاش برای دادن معافیت صادرات نفت انرژی روسیه به اروپای شرقی بود که بهطور غیرمستقیم دست روسها را در برابر چینیها بازتر کرد. چینیها امروز بیش از هر زمانی نسبت به عدم اطمینان در جریان انرژی حساسند زیرا به اهداف رشد خود برای سال ۲۰۲۴ نرسیدند و نخواهند رسید. در آذر 1401 برنامه چینیها این بود واردات نفت خود را از ایران افزایش دهند که هنوز هم این موضوع کار میکند، هنوز مهمترین کارت چینیها در جعبهابزاری که در مقابل نزدیکی مجدد روسیه و آمریکا دارند، افزایش واردات نفت از ایران است.
حامد وفایی: اگر روابط ایران و چین از سطح روزمره به بلندمدت تبدیل شود، فشار کشور ثالث تأثیرگذار نخواهد بود
مشکل اصلی و چالشی که در روابط ایران و چین وجود دارد، راهبردی نبودن روابط است، وفایی در این مورد گفت: «رابطه ایران و چین یکی از مسائل بسیار مهم در سالهای اخیر بوده که نیازمند بررسی دقیق از جنبههای مختلف است. با توجه به ظرفیتهای گسترده موجود در این روابط و چشمانداز روشنی که رهبران دو کشور برای آینده ترسیم کردهاند این موضوع به کار کارشناسی زیادی نیاز دارد تا ابعاد جدیدی به این روابط اضافه شده و زمینه رشد بیشتر فراهم شود.
وفایی همچنین گفت: چهارچوبی که رهبران ایران و چین برای همکاریهای دوجانبه تعیین کردهاند با توجه به ظرفیتها و انتظارات دو کشور مشارکت جامع راهبردی است. این چهارچوب سه ضلع دارد ؛ .1روابط مشارکتی: به معنای عدم وجود رقابت و مکمل بودن روابط دو کشور 2 .روابط جامع: شامل تمامی حوزههای همکاری 3. روابط راهبردی: که مهمترین بعد این چهارچوب است.
او ادامه داد: مشکل اصلی در روابط فعلی ایران و چین راهبردی نبودن این روابط است، علیرغم تأکید رهبران و تمایل دو طرف. این مسئله باید از سوی دولت کنونی ایران (دولت آقای پزشکیان) بهصورت جدی آسیبشناسی و رفع شود. طی سالهای اخیر چین روابط خود را با سایر کشورهای منطقه از سطح تعاملات تجاری صرف به همکاریهای عمیقتر ارتقا داده است و از سطح سابق روابط خرید و فروشی و اینکه گزینهای خریده و فروخته شود، فراتر رفته و عملیتر شده است. این مدلی است که ایران نیز بهشدت به آن نیاز دارد.
علی فکری: نیاز به تغییرات تاکتیکی با توجه به شرایط جدید در روابط دوجانبه داریم
فکری درمورد محورهای رابطه اقتصادی ایران و چین گفت: «مهمترین موضوع در روابط ایران و چین به حوزه روابط اقتصادی برمیگردد. باید بتوانیم همکاریهایمان را در پروژهها و برنامههای مختلف با شرکتها و مجموعههای چینی توسعه دهیم. این همکاریها میتواند در حوزههایی مانند ترانزیت، سرمایهگذاری و پروژههای زیرساختی خلیجفارس در بندرعباس که پیشتر نیز مورد بحث بوده، متمرکز شود. همچنین در حوزه انرژی، بهویژه انرژیهای تجدیدپذیر، چین توانمندیهای بالایی دارد و ما میتوانیم جذب سرمایه از این کشورها در حوزههای مختلف داشته باشیم.
فکری گفت: در سالهای اخیر، چینیها به دومین سرمایهگذار بزرگ خارجی در ایران بعد از روسیه تبدیل شدهاند و عمده سرمایهگذاریهای آنها در حوزههای معدنی و صنعتی بوده است. این سرمایهگذاریها بهنوعی روابط کریدوری را بین ایران و کشورهای منطقه ایجاد کرده است.» همکاریهای کریدوری محوری است که میتواند در روابط ایران و چین مورد توجه باشد، فکری در این رابطه گفت: «معمولاً روابط ایران و چین را بر اساس منافع دوجانبه و با در نظر گرفتن ملاحظات بیرونی تنظیم میکردند. همواره تلاش شده است مدلی برای تنظیم روابط ایجاد شود که کمترین هزینه را برای طرفین داشته باشد.
فکری همچنین بیان کرد: در حال حاضر نیز همین منطق حاکم است و دو کشور تجربه قبلی حضور ترامپ را دارند و میتوانند راحتتر روابطشان را تنظیم کنند. طبیعی است که آمریکا چین را به عنوان مهمترین تهدید خود معرفی کرده و با ایران نیز موضوعاتی دارد. بنابراین میتوان از طریق همکاری در حوزههایی مانند «کمربند راه چین یا برنامه توسعهای ایران مثل برنامه هفتم توسعه که در ایران نهایی شده و دستور کار دولت است، نقاط اشتراک این دو برنامه یعنی برنامه مرتبط با کمربند راه و ابتکارات سهگانه رئیسجمهور چین با برنامه هفتم، نقاط اشتراک را تقویت کنیم و این شدنی هم است. در این زمان فرصت بهتری هم برای انجام این دست از برنامهها وجود دارد.
متن کامل مصاحبه ها را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.