هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» از هجدهم تا بیستوپنجم آذرماه در خانه این فستیوال، یعنی پردیس سینمایی چارسو برگزار میشود. ظرفیت بخش مهمی از سینمای ایران در طول یک هفته برگزاری این جشنواره به آثار مستند اختصاص پیدا میکند به نوعی که میتواند دوربین اهالی رسانه و خبرنگاران حوزه هنر هفتم را به سمت خود بازگرداند تا برای مدتی هم که شده مخاطبان جدیتر سینمای ما هوایی تازه کنند و از فضای کدر و کمخاصیتِ سینمای داستانی ما در اکران فاصله بگیرند. صبح روز یکشنبه، یازدهم آذر اهالی رسانه برای پوشش نشست خبری محمد حمیدیمقدم، دبیر پرسابقه جشنواره سینماحقیقت به ساختمان مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی در میدان شهید قندی آمدند تا خروجی خبرگزاریهایشان را با اخبار مربوط به سینماحقیقت نونوار کنند.
کارکرد جشنواره سینماحقیقت برای فیلم مستند همچون فجر است برای آثار داستانی سینمای ایران، با این تفاوت که کیفیت برگزاری و همچنین سطح کیفی آثار در جشنواره سینماحقیقت بهمراتب بالاتر از فجر است. البته ممکن است برخی این مقایسه را از اساس کار اشتباهی تلقی کنند چون مسیر سینمای داستانی با سینمای مستند متفاوت بوده و هریک راه خودشان را میروند؛ حجم تولید در همه جای دنیا، بالاخص در سینمای ایران به طرف آثار بلند داستانی سنگینی کرده و این اتفاق هیچوقت تداوم خود را از دست نداده و طبیعی هم است که کماکان کفه به نفع این جریان سنگینی کند. اما مشکل از جایی پدیدار میشود که سلایق تماشاگر جدی سینما به جای آنکه در قالب فیلمهای بلند داستانی و آثار موسوم به ژانر فرصت بروز پیدا کند در فیلمهای کوتاه، نیمهبلند و بلند مستند محقق میشود! یعنی «مخاطبانِ جدی» بهطور مثال برای پیگیری یک ماجرای جنایی به جای آنکه محصولاتِ ژانری سینمای ایران را جدی بگیرند، با آغوش باز به استقبال فیلمهای مستند میروند و ماجرای جنایی دلخواهشان را در این حوزه پیگیری میکنند. داکیودرام «مهین» (در مورد مهین قدیری، اولین قاتل سریالی زن تاریخ ایران) و مستند «کارت قرمز» (در مورد ماجرای قتل همسر اول ناصر محمدخانی) تقریباً هیچ نمونه مهم و قابل دفاعی در آثار ژانری سینمای ما ندارند و فیلمسازان ایرانی در این طیف عملا با بیتفاوتی یا نگاههای تقلیلگرایانه و سطحی از کنار سوژههایی با این میزان از اهمیت عبور کردهاند. سوی دیگر این قصه پرغصه عدم توجه کافی به داستان زندگی قهرمانان و مشاهیر ایران است بهقدری که ظرفیت تولید و اکران در سال آنطور که شایسته و لازم است در اختیار این آثار قرار نمیگیرد و فیلمسازان مهم و سرشناس هم بهجز موارد انگشتشمار علاقهای برای بازنمایی شخصیتهای تأثیرگذار مملکت ما در این مدیوم ندارند. اتفاقی که در سینمای مستند بههیچعنوان نمیافتد و ما در طول سال با آثار پُرتره زیادی در این گونه سینمایی مواجه میشویم.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود و بخش اعظمی از اعمال نظر و سلیقه در سینمای مستند به تجمیع ابزار تولید در دستان دولت ختم میشود. این رویکرد برخلاف نظر تعداد زیادی از منتقدان و کارشناسان سینمایی حُسن حوزه سینمای مستند به حساب میآید چون ابراز عقیده دولت با استفاده از ظرفیتی که «بودجه» در اختیارش قرار میدهد سبب میشود فیلمسازان از طیفهای مختلف فکری بتوانند سودای قرار گرفتن پشت دوربین را به واقعیت تبدیل کنند و فیلمی که دوست دارند را بهواسطه بودجههای دولتی بسازند. امکانی که اگر همچون تئاتر در دست تهیهکنندگان خصوصی قرار میگرفت میتوانست فجایع زیادی درپی داشته باشد و عملاً شرایط تولید فیلم در مورد شخصیتهای ملی را به بنبست برساند. القصه اینکه آثار مستند سینمای ایران با هر متر و معیاری که در نظر بگیریم در مسیر قله قرار دارد، درست برخلاف شرایطی که سینمای داستانی ما تجربهاش میکند. در ادامه این گزارش با توجه به نشست خبری دبیر هجدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت به ارزیابی مهمترین فستیوال بینالمللیمان در این رابطه میپردازیم.
فیلمهای بخش خصوصی در حاشیه
محمد حمیدیمقدم، دبیر جشنواره سینماحقیقت عنوان کرد امسال 65 فیلم در بخش مسابقه ملی سینمای ایران حضور دارند که از این میزان تنها 16 فیلم متعلق به بخش خصوصی هستند. این اتفاق براساس آنچه پیشتر اشاره کردم در ظاهر و باطن امر چندان خوشایند مدیران و تعداد زیادی از منتقدان و کارشناسان نیست ولی اگر افق دید خود را گستردهتر کنیم درمییابیم که حمایتهای دولتی از تولیدات سینمای مستند همچون دیگر نقاط دنیا و اجرای تئاتر در تالارهای رسمی بقیه کشورها امری متداول و رایج به حساب میآید و اگر این حمایتها از میان برداشته شود دیگر نخواهیم توانست همچون سابق تصویر مناسبی از تمام سلایق در سینمای مستند را نظاره کنیم. ادعای خصوصی شدن و راه دادن به تهیهکنندگان و کمپانیهای غیردولتی برای تولید فیلم مستند در ظاهر اتفاق خوبی بهنظر میرسد ولی آثار سوء آن در بلندمدت میتواند تمام امکان تولید را به خود اختصاص دهد و این اتفاق خوشایندی نیست. کافی است به حال و روز این روزهای تئاتر نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم که حضور تهیهکنندگان مستقل در آن چه فجایعی را رقم زده است. ازجمله این موارد میتوان به ظهور و بروز نمایشهای لاکچری، قیمت بالای بلیتهای تئاتر و حضور گاه و بیگاه افراد بیربط به هنر نمایش در سالنهای اجرا و بازی در تئاترهای مختلف و کیفیت شدیداً پایین آثار اشاره کرد. اکنون زمان تأسف خوردن به حال سینمای مستند، آن هم به دلیل فقدان پول نیست چون درصورت باز شدن پای پول از طرف سرمایهگذاران مختلف به این حوزه، سینمای مستند به محلی برای اعمال سلیقه سرمایهگذار بدل میشود و امر ملی -که شاخصه چنین مدیوم و جایگاهی است- خود به خود از بین میرود. 533 فیلم متقاضی حضور در این دوره از جشنواره سینماحقیقت بودند که از این میان تعداد 65 فیلم برای بخش مسابقه ملی برگزیده شدند. از این تعداد 24 فیلم بلند، 21 اثر نیمهبلند و 20 فیلم کوتاه در فستیوال مورد نظر حضور خواهند داشت. بخش «شهید آوینی» هم با 26 فیلم در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت همچون سابق حضور دارد که 9 فیلم آن در بخش مسابقه هم به نمایش درمیآیند. در بخش خارج از مسابقه نیز 10 اثر به نمایش درخواهند آمد. در بخش مسابقه بینالملل نیز از میان 2314 فیلم متقاضی 59 اثر برای رقابت انتخاب شدند.
حقیقت تصویر نباید مخدوش شود
محمد حمیدیمقدم در بخشهای دیگر صحبتش به بحث استفاده از هوش مصنوعی در آثار مستند پرداخت. اهمیت این حرفها در بیان این نکته بود که علیرغم اهمیت هوش مصنوعی نباید از آن در حوزه ساخت فیلم مستند بهره برد، چون حقیقت تصویر بهعنوان انتقالدهنده پیام را مخدوش میکند. نوع مواجهه دبیر جشنواره سینماحقیقت با این پدیده جالب، درست و در عین حال بدون ذوقزدگی است. استفاده روزافزون از هوش مصنوعی در جشنوارهها و ایونتهای گوناگون سینمایی در حال حاضر نقل محافل است و بسیاری از مدیران جوان ما با استفاده از این امکان سعی در بهروز نشان دادن خود به بالادستیهایشان دارند ولی حمیدیمقدم خوشبختانه با درک این مسئله و برگزاری ورکشاپ هوش مصنوعی توسط انجمن کارگردانان سینمای مستند، مخالفت خود را با ایجاد بخشهای مرتبط با آن در جشنواره سینماحقیقت ابراز کرد.
جشنواره یعنی تمرکز در شیوه برگزاری
سوای بحثهایی که پیرامون انتخاب پردیس سینمایی چارسو بهعنوان خانه جشنواره مطرح شد باید شیوه متمرکز برگزاری آن در نسبت با دیگر رویدادهای سینمایی را مورد تحسین قرار داد. برای نمونه جشنواره فیلم فجر مهمترین رویداد فرهنگی کشور درطول سال است ولی نحوه برگزاری آن بهقدری شلخته پیشمیرود که آن را از قالب یک فستیوال مهم سینمایی بیرون آورده و به یک دورهمی خودمانی تبدیل میکند. پراکندگی برگزاری و پخش فیلمها در سینماهای مردمی و فروش بلیت اگرچه شاید بتواند برای صاحبان آثار درآمدی بههمراه داشته باشد ولی از اهمیت جشنوارهای به قدمت فجر کم میکند، حتی جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز با وجود اینکه بهصورت متمرکز برگزار میشود، اما انتخاب نامناسب مکان برگزاری و همچنین مشخص نبودن کاخ اصلی فستیوال ضعف بزرگی است که هرسال اصحاب رسانه، صاحبان آثار و مخاطبان را سردرگم میکند. جشنواره سینماحقیقت اما درطول سالهای اخیر تا حد زیادی از این انتقادها جان سالم بهدر برده و به سبب تمرکز در مدل برگزاری و تعداد مشخص جوایز و کم و زیاد نشدن بخشهای اصلی و فرعی در مسیر درستتری گام برداشته است. رویهای که اضافه شدن تعداد فیلمها در این دوره میتواند به کیفیت آن ضربه وارد کند ولی این فقط یک پیشبینی بیشتر نیست.
اکران آثار منتخب سینماحقیقت در شهرستانها پس از پایان جشنواره
حمیدیمقدم در ادامه عنوان کرد بخش آنلاین در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت محلی از اعراب ندارد و آثار همچون دوره پیش از شیوع کرونا روی پرده اکران میشوند. او در ادامه گفت: «ما امسال اشتیاق نمایش آثار در شهرستانها را بهگونه دیگری جواب دادهایم و در 39 شهر و 40 نقطه از اول تا سوم دیماه منتخبی از فیلمهای جشنواره را در سینماهای هنر و تجربه اکران خواهیم کرد. این امر رویکرد مناسبی بهنظر میرسد، چون هم به نیاز شهرستانها جواب خوبی داده میشود و هم خللی به شیوه برگزاری این فستیوال و ایده متمرکز آن وارد نمیشود. مضاف بر این، بهترین فیلمها دستچین و درمعرض نمایش مردم قرار میگیرند.»
حمیدیمقدم در بخش دیگری از صحبتهایش افزود: «ما در عرصه برونمرزی باید وارد وضعیت تولید مشترک شویم، چون این مسئله نیاز سینمای مستند ماست. صندوق حمایتی ما برای فیلمسازان ایرانی و خارجی درنظر گرفته شده و فیلمسازان در آنجا خواهند توانست موضوعات و سوژههای موردعلاقه خود را ارائه کنند. مرکز گسترش بهعنوان یکی از متولیان اصلی سینمای مستند میتواند به نیازهای مستندسازان پاسخ دهد و ارگانهای دیگر نیز باید در این مسیر با هم به تعامل برسند.» تولید مشترک با دیگر کشورها برای اکران و درآمدزایی از حوزه سینمای مستند کار شایستهای است و میتواند جای سرمایهگذاران داخلی بخش خصوصی را پر کند. اقدامی که علاوهبر معرفی سینماگران ایرانی به آنسوی مرزها امکان جهانی شدن فیلمهای مستند ایرانی را به آرزویی قابلدسترس بدل میکند. مسئله غزه یکی از همان مواردی است که فیلمساز ما میتواند در تعامل با هنرمندان و هنرورزان خارجی به توافق برای تولید دست پیدا کند.
باید منتظر تماشای چه فیلمهایی در بخش اصلی جشنواره باشیم؟
هنوز فهرست آثار بلند بخش سینمای ملی منتشر نشده است و ما تنها میتوانیم براساس گمانهزنیهایی که در این رابطه وجود دارد حضور فیلمهای مهم این بخش را پیشبینی کنیم. بر این اساس حضور محمد کارت، مستندساز، بازیگر و کارگردان فیلم سینمایی «شنای پروانه» و سریال «یاغی» بهعنوان تهیهکننده در این دوره از جشنواره بسیار قطعی بهنظر میرسد. او امسال با تهیهکنندگی مستند کوتاه «تورگی» به کارگردانی توفیق حیدری و مستند بلند «آسانسور» اثر جواد رزاقیزاده متقاضی حضور در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت است.
کارت با ساخت مستندهایی نظیر «آوانتاژ»، «معلق»، «بختک» و همچنین «خونمردگی» در میان طیف زیادی از مخاطبان سینمای مستند و همچنین تماشاگران سینمای ایران شناخته میشود. او برنده تندیس ویژه داوران از یازدهمین جشنواره «سینماحقیقت» برای «لاوراتور» و برنده تندیس بهترین کارگردانی مستند بلند از دهمین فستیوال سینماحقیقت برای «آوانتاژ» است.
مستند «تهران- امجدیه» ساخته محمود مولایی یکی دیگر از متقاضیان حضور در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت است که با رویکردی تاریخی به سرگذشت ورزشگاه امجدیه میپردازد و در این مسیر تصاویر کمتر دیدهشده از این استادیوم تاریخی و پرخاطره را به مخاطبانش ارائه میدهد.
«نهضت جنگل» اثر «حامد سعادت» یکی دیگر از آثار احتمالی بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره سینماحقیقت است. سعادت در این فیلم موضوع مشارکت مردم در بهبود محیطزیست را محور قرار داده است. سوژه اصلی این مستند از عکسی قدیمی بهدست آمده که در آن دختربچهای کنار پدرش ایستاده و گوشوارههایش را برای جنگلزایی اهدا میکند. آن عکس مربوط به «شهین اطهری» است که گوشوارههایش را برای پرداخت هزینههای کاشت جنگل قائم اهدا میکند. نهضت جنگل چهارمین اثر حامد سعادت در همکاری با مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.