شادمهر، عصار، چاوشی و دیگران
 سیر تاریخی موسیقی پاپیولار ایران در طول50 سال اخیر هم ما نشان می‌دهد که «شمایل‌ها» معمولا از طوفان‌ها و پستی و بلندی‌هایی که ممکن است زیست هنری‌شان را تحت تاثیر قرار دهد جان سالم به دربرده‌اند و همچنان پرفروش و پرشنونده باقی مانده‌اند اما این اتفاق خوشایند معمولا برای دیگران رقم نمی‌خورد و صدای آن‌ها پس از چند صباح برای مخاطبان موسیقی تکراری و خسته‌کننده می‌شود.
  • ۲ ساعت قبل
  • 00
شادمهر، عصار، چاوشی و دیگران
تاریخچه توسعه موسیقی عامه‌پسند
تاریخچه توسعه موسیقی عامه‌پسند

انتشار قطعه «راه» با صدای و ملودی عرفان طهماسبی یک اتفاق در موسیقی عامه‌پسند ایران است؛ البته ارزش این اتفاق وابسته به خود اثر نیست و بیشتر به مولف آن یعنی عرفان طهماسبی بازمی‌گردد و دلیل آن هم این است که جوانی همچون او می‌توانست با استفاده از وسایل و ابزار به‌مراتب سهل‌تر و به‌واسطه تیپ و شمایل تین‌ایجرپسند یکی پس از دیگری قله‌های موفقیت را طی کند و محبوب نسل جدید لقب بگیرد اما طهماسبی از انجام کاری که دیگران برای معروف شدن انجامش می‌دهند سر باز زد و با تکیه بر ملودی و فرم موسیقی کاخ معروفیت و محبوبیتش را میان طیف گسترده‌ای از شنوندگان بنا کرد.

 سیر تاریخی موسیقی پاپیولار ایران در طول50 سال اخیر هم ما نشان می‌دهد که «شمایل‌ها» معمولا از طوفان‌ها و پستی و بلندی‌هایی که ممکن است زیست هنری‌شان را تحت تاثیر قرار دهد جان سالم به دربرده‌اند و همچنان پرفروش و پرشنونده باقی مانده‌اند اما این اتفاق خوشایند معمولا برای دیگران رقم نمی‌خورد و صدای آن‌ها پس از چند صباح برای مخاطبان موسیقی تکراری و خسته‌کننده می‌شود؛ به‌طوری‌که از آن‌ها روی می‌گردانند چون اساسا دنباله‌روی فقط برای سربرآوردن خواننده از کوچه‌های خاکی به زمین سبز مشهوریت کفایت می‌کند و فرد پس از آن باید فکری در سرش به حال شیوه ارائه صدایش به مردم داشته باشد. در این گزارش با استفاده از مبدا تاریخ دوباره انسان ایرانی، یعنی انقلاب اسلامی ‌به شمایل‌‌های موسیقی کشور نظر انداخته و وضعیت امروز این مدیوم و ارتباطش با فقدان کمی‌ افراد تاثیرگذار را مورد بررسی قرار خواهیم داد. 

«انقلاب» شجریانِ جدید را ساخت 
وقوع انقلاب اسلامی ‌پدیده‌ای نبود که خواص جامعه از دیدن بال‌های آن در افق آسمان ایران شگفت‌زده شوند و به خود بلرزند چون آن‌ها خیلی زودتر بروز این ضرورت را پیش‌بینی کرده بودند و می‌دانستند که طوفان حوادث به‌سرعت قرار است همه چیز را تغییر ‌دهد، اما این تغییر صرفا یک جابه‌جایی قدرت سیاسی ساده نبود، بلکه بیشتر از آنچه فکرش را بکنید یک انقلاب فرهنگی در تمام شئون زندگی ایرانیان به‌نظر می‌رسید که در موسیقی هم احساس می‌شد و کلام و ملودی هنرمندان ایرانی را در آن سال‌ها به‌شدت متاثر از خود می‌ساخت. کارکرد مرکز حفظ و اشاعه موسیقی هم دقیقا منطبق بر خواسته‌های جامعه موسیقی کشور بود و درست 10 سال قبل از انقلاب در سال 1347 ایجاد شد.

داریوش صفوت را باید زمینه‌ساز اصلی رشد فکری موزیسین‌های ایرانی دانست چون بنایی که به دست او ساخته شد آنقدر وسیع بود که به‌راحتی می‌توانست میزبان جمع کثیری از هنرمندان با افکار متفاوت و گاه متضاد در جهت برپایی سلیقه‌های تازه براساس سنتی که اسلاف موسیقی ایجادکننده‌اش بودند لقب بگیرد و جامه کهنگی را از تن این هنر درآورد. نگاهی که در عمل هم موفق بود و با آمدن هوشنگ ابتهاج به جمع مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و قبول مدیریت بخش موسیقی آن رنگ شدیدتری به خود گرفت و خوی و خصلت اعتراضی آثار را سرعت بخشید و حتی پیش از شتاب گرفتن قطار انقلاب و رسیدنش به مقصد نهایی زمینه استعفای دسته‌جمعی هنرمندان و نوازندگان از رادیو ملی ایران را در پی حوادث 17 شهریور فراهم می‌کند. 

خبری از شمایل نیست 
موسیقی ایران تا نیمه دهه 70 شمایل و آیکون خاصی در داخل نداشت؛ محمدرضا شجریان و طیف کلاسیک‌تر و الیت‌پسند را فاکتور بگیرید چون منظور ما در اینجا موسیقی پاپ و مردم‌‌پسند ایرانی است. به‌هرحال این ایرانیان لس‌آنجلس بودند که سلیقه مخاطبان داخلی‌شان را به شیوه خود تربیت می‌کردند و بخشی از مردم هم با علاقه به تماشای محتوای آن‌ها می‌نشستند. خوب و بد با هم بود و مردم اجازه‌ای برای سوا کردن جنس خوب از بد نداشتند و هرچه از آن طرف آب‌ها می‌آمد را به دیده منت می‌پذیرفتند و گوش می‌دادند.

با پایان جنگ تحمیلی و نو شدن دولت‌ها و ایجاد فکر توسعه صنعتی در جمهوری اسلامی ‌و همچنین تعدیل اقتصادی این اندیشه در میان سیاست‌گذاران فرهنگی پدید آمد که باید فکری به حال سرگرمی‌ جامعه جوان ایران کرد و قدری به آن‌ها نیز اجازه فعالیت داد. موسیقی پاپ تا پیش از این نه از لحاظ سبک‌شناسی و نه حتی مخاطب‌شناسی محلی از اعراب نداشت و بسیاری از هنرمندان و موزیسین‌ها برای ادامه زندگی در عروسی‌ها مشغول به فعالیت می‌شدند و اگر از این جمع اشخاصی می‌توانستند جایی در استیج‌های رسمی ‌پیدا کنند باید خدا را شکر می‌کردند.

باری، موسیقی پاپ در شروع نیمه دوم دهه 70 و به اهتمام «علی معلم دامغانی» و «فریدون شهبازیان» با محوریت مضامین دینی و اشاره به زیبایی‌های طبیعت در متن ترانه‌ها پا گرفت و با خوانندگانی نظیر بیژن خاوری، مهدی سپهر، حسن همایون‌فال، مهرداد کاظمی‌ و... حیات دوباره‌اش را آغاز کرد و به‌سرعت متحول شد. حتی تم محوری اغلب قطعه‌ها نیز با دگرگونی‌های عظیمی ‌همراه شد.

از ستارخان تا بام لس‌آنجلس 
«شادمهر عقیلی» را باید اولین شمایل موسیقی پاپ ایران لقب داد که در همان آغاز شروع فعالیت‌ها در مقام خواننده حسابی گل کرد و کارش گرفت. عقیلی در ابتدا نوازنده و ملودی‌ساز بود ولی کم‌کم فهمید که نان و آب و همچنین معروفیت در جای دیگری از این حرفه خوش کرده است. او خواننده شد و در اولین آلبوم  باکلامش یعنی «مسافر» حسابی کولاک کرد. این آلبوم آنقدر در بازار موسیقی ایران شنیده و دست به دست شد که حتی گردآورندگان آن تصورش نمی‌کردند. نه «نیلوفر لاری‌پور» به‌عنوان ترانه‌سرای چند قطعه از آلبوم و نه «بهروز صفاریان» به‌عنوان ملودی‌ساز و تنظیم‌کننده مشترک اثر و نه حتی شادمهر عقیلی در خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن هم تصور چنین استقبالی را دور از ذهن می‌دانستند ولی یک واقعیت فروش میلیون‌ها نسخه پیش روی‌شان بود و آن‌ها از کرده خود حسابی راضی بودند. 

متن کامل گزارش ایمان‌ عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰