شب گذشته عربستانِ رهنار با ۲ گل به اندونزی باخت. کره با سون و همه ستارههایش بهسختی از شکست فرار کرد و ما هم ۹۰ دقیقه دشوار در بیشکک داشتیم. این نتایج چه میگوید؟ روی کاغذ معجزه یا شگفتی است اما پیام مهم آن در تغییر فوتبال آسیاست. این نتایج هر بار بیشتر تکرار میشود چون فاصله تیمها با هم کم شده و این تقسیم قدرت باید به اندازه در در جا زدن فوتبال ایران نگرانکننده باشد. حتی بیشتر از نمایشهای آسیبپذیر تیم ملی.
تیم ملی یک شب سخت دیگر را تجربه کرد. شبیه به چند شب پیش و بازی پراسترس لائوس. در میان این تردیدها این تیم ۱۶ امتیاز گرفته و در صدر جدول ردهبندی است اما این روند نتیجهگیری نباید توجیهی در ضعففنی تیم باشد. ما به جام جهانی صعود میکنیم اما این فوتبالِ متزلزل میتواند روزهای سختتری را برای ما بسازد. حتی اگر باز هم امیر قلعهنویی بخواهد روبهروی منتقدانش بایستد و از آمار ابزار دفاع بسازد.
تیم ملی چند ایراد مهم دارد. اول، در انتخابهای کادرفنی است؛ در تیم امروز، نامها تاثیرگذارتر از کیفیت هستند. ما در جام جهانی تیم جوانی نداریم، اما باید تیم خوبی داشته باشیم. رسیدن به این، گذشت میخواهد. گذشتن از نامها برای موفقیت تیم. تیم ملی به راحتی موقعیت میدهد. آنقدری که کرهشمالی و قرقیزستان هم در این ساختار پرنقص دفاعی برای ما دردسر میسازنند. یا روبهروی این تیمها توانایی موقعیتسازی را ندارد. ندارد که هافبکهای ما مدتهاست از جریان تهاجمی تیم خارج شدهاند و سردار و بوشهریها گل میسازنند. نه زوجسازی ما در قلب دفاع موفق بوده و نه در وسط زمین که فقط یک راهحل وجود دارد و آن فکر کردن به گزینههای جدید است.
دوم، شرایط روانی تیم است. تیم ملی بیرون از زمین با زمین و زمان میجنگد که ذهنیت و تمرکز تیم را گرفته است. قطعا همه انتقادات منصفانه نیست اما آنچه آرامش را به تیم برمیگرداند فقط به فوتبال تیم برمیگردد که کیفیت امروزش رضایتبخش نیست. حتی اگر هر بار کادرفنی تیم ملی چرتکه به دست بگیرید و کلاس درس آمار راه بیاندازد. کادرفنی تیم ملی اگر با فوتبال هجومی، تعداد گلزده تیم را فاکتور میکند، باید از آمار ضعیف خط دفاعی هم بگوید. یا وقتی از رنکینگ حرف میزند باید به نیمههای دوم و دقایق پراسترس تیم ملی هم اشاره کند. در غیر این صورت این آمارها نمیتواند استدلال و تحلیل درستی از تیم ملی ارائه دهد.