رئیس سابق مرکز بررسی‌های استراتژیک در گفتگو با «فرهیختگان» پاسخ داد
مصطفی زمانیان در گفتگو با «فرهیختگان» گفت: تصویرسازی ملی و برند ملی با یکدیگر بسیار مرتبط بوده و هستند. طبیعتاً عربستان نیز می‌دانست که در شیوه توسعه خود نیازمند الگویی‌ است که بتواند یک پرش قدرتمند داشته و باتوجه ‌به اتفاقات مهمی که در منطقه در حال رخ‌دادن بود، جایگاه خود را در منطقه نیز توسعه داده و تثبیت کند.
  • ۶ ساعت قبل
  • 00
رئیس سابق مرکز بررسی‌های استراتژیک در گفتگو با «فرهیختگان» پاسخ داد
سعودی‌ها می‌توانند با نیمار و جنیفر تصویرشان را احیا کنند؟
سعودی‌ها می‌توانند با نیمار و جنیفر تصویرشان را احیا کنند؟
عطیه همتیدبیر سرویس نقد روز

چندوقت پیش بود که حضور چند خواننده زن مشهور در فشن‌شوی یک برند مد و نمایش رقص و آواز آنان در ریاض، پایتخت عربستان سعودی با واکنش‌های زیادی مواجه شد. اگر آدرس سعودی‌ها تا چندسال پیش قطع کردن دست در ملأ عام و ممنوعیت‌های سخت و سنگین در حوزه زنان بود و دستاورد‌هایشان از برگزاری مراسم‌های بزرگ، حوادثی چون حادثه منا بود و اینکه حتی معلوم نشد جنازه جمال خاشقچی را چطور در کنسولگری‌شان در استانبول غیب کردند، حالا چندسالی است که دارند با ستاره‌های فوتبالی و هنری برای خودشان وجهه تازه‌ای می‌سازند.

وجهه‌ای که زحمت طرح و تدوین آن را شرکت مکنزی کشیده‌ و قرار است جوری برای سعودی‌ها ری برندینگ کند که انگار از اول همین‌طور روشنفکر و تکنولوژیک بودند. از همین رو این طرح با عنوان طرح (2030) از سال 2016 به بهانه کاهش وابستگی عربستان سعودی به نفت تصویب شد و حالا در میانه اجرای آن توسط بن‌سلمان هستیم. 

به همین بهانه با مصطفی زمانیان، رئیس سابق مرکز بررسی‌های استراتژیک و دکترای سیاست‌گذاری رسانه‌ای گفت‌وگو کردیم تا موضوع برند ملی را در عربستان و ایران بررسی کنیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

در سال‌های اخیر به شکل واضحی شاهدیم که عربستان سعودی به دنبال تغییر برند ملی و ایجاد یک چهره جدید و توسعه‌یافته از کشور خود است. به نظر شما چه شد که عربستان به فکر این تغییر افتاد و از چه زمانی این بازآفرینی را آغاز کرد؟ 
مسئله تصویرسازی ملی از اواخر دهه ۱۹۹۰ که توسط آنهولت مطرح شد در کشور‌های مختلف مورد توجه قرار گرفت و در حال حاضر چند سالی می‌شود که به عنوان یکی از مهم‌ترین پروژه‌ها در کشور‌ها در دستورکار قرار می‌گیرد. مطلع هم هستید که مؤسسه آنهولت سالیانه یک رتبه‌بندی در رابطه با جایگاه هر کشور از جنبه برند ملی‌اش در بین کشور‌های مختلف دنیا منتشر می‌کند. 

تصویرسازی ملی و برند ملی با یکدیگر بسیار مرتبط بوده و هستند. طبیعتاً عربستان نیز می‌دانست که در شیوه توسعه خود نیازمند الگویی‌ است که بتواند یک پرش قدرتمند داشته و باتوجه ‌به اتفاقات مهمی که در منطقه در حال رخ‌دادن بود، جایگاه خود را در منطقه نیز توسعه داده و تثبیت کند. در ادامه نیز به این دلیل که فاقد یک الگوی توسعه همه‌جانبه درون‌زا بودند، نیازمند یک الگویی بود تا بتواند کشورش را حداقل از لحاظ تصویری به سطح مناسبی برساند. این برنامه از حدود سال‌ ۲۰۱۰ با اتکا به ظرفیت شرکت‌های مشاوره خارجی آغاز شد. تصمیم عربستان برای ارائه تصویر متفاوتی از خود، به‌خصوص بعد از بن‌سلمان و عزم او شدت گرفت. البته قبل از آن هم وجود داشت؛ اما نه به این میزان.

این سند که بعد‌ها با عنوان VISION 2030 معرفی شد، طبعاً حائز نکات قابل تأملی است که می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد، اگرچه قضاوت در مورد محتوای سند و امکان توفیق و یا عدم توفیق عربستان در این سند، نیازمند تأمل بیشتر است، اما طبعاً روش‌شناسی تدوین این برنامه و موضوعات مورد توجه حتماً می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. برای مثال ورزش و اختصاصاً فوتبال به عنوان یک ظرفیت مهم در تصویرپردازی ملی مورد توجه قرار گرفته که می‌تواند موتور تغییر تصویر یک کشور باشد. امروزه ورزش این کارکرد را دارد، صنعت توریسم این کارکرد را دارد و این تغییر زاویه نگاه همان چیزی‌ است که ما امروز در ایران بسیار به آن نیازمندیم. 

عربستان با چه فعالیت‌هایی بازتعریف برند ملی را آغاز کرد؟ 
یکی از جلوه‌های جدی آن تحقق جامعه پویاست که با محوریت موضوعاتی مانند ورزش، گردشگری و زنان برنامه‌ریزی شده، اقداماتی نظیر میزبانی از رویداد‌های مهم ورزشی، خریداری بازیکنان بزرگ و مطرح ورزشی خصوصاً فوتبالیست‌های مشهور و تغییر سیاست اداره حج به عنوان یک فرصت گردشگری ازجمله این اقدامات است. محور بعدی این سند توجه به شکوفا کردن اقتصاد است. توجه به فرصت‌های شکوفا کردن اقتصاد و معرفی سرمایه‌گذاری‌های بزرگ برای جذب سرمایه بخش خصوصی، توسعه روابط تجاری و توجه به ایجاد مناطق ویژه اقتصادی جهت بهبود فضای کسب‌و‌کار و ایجاد هاب‌های منطقه‌ای انرژی از این محورهاست.

جلوه‌هایی از مهم‌ترین پروژه‌های ویژه و نمونه را می‌توان پروژه نئوم و توسعه فضای گردشگری با محوریت مناطق تاریخی عربستان مانند طائف معرفی کرد. محور بعدی تقویت و بازمعماری به‌اصطلاح حکومت و مردم است. توسعه فضای مسئولیت‌پذیری در سطوح مختلف فردی تا اجتماعی تا اصلاح سازوکار‌های ارتقای شفافیت و پاسخگویی و چابک‌سازی نظام اداره از موضوعات این بخش است. 

آیا ما در ایران برنامه مشابهی داریم؟ برنامه‌ای که روی برند ملی ما کار کند و سعی داشته باشد تصویر مثبت و درستی را از ایران مخابره کند؟ به نظر می‌رسد ما به‌شدت نه فقط در خارج از ایران بلکه در داخل کشور به آن نیاز داریم. 
ما امروز در آستانه سال پایانی سند چشم‌انداز 20‌ساله کشوریم و مهم‌ترین مسئله‌ای که جامعه ایرانی به آن محتاج بوده و واقعاً دارد از آن آسیب می‌بیند، پدیده مهمی به نام عدم شفافیت یک تصویر امیدآفرین از آینده است؛ چالشی که جامعه ایرانی در بخش‌های مختلف خود با آن روبه‌رو شده و به نظر در این زمان حساس می‌بایست با یک تأمل حساب شده درباره تصویر ایران آینده با مردم در مورد آن گفت‌وگو کنیم. بنده این پروژه را قدرتمندترین پروژه امروز جمهوری اسلامی می‌دانم که اتفاقاً در شرایط فعلی منطقه که نسبت ما با مسئله مقاومت، رژیم‌صهیونیستی و آمریکا در یک فضای قدرتمند مناسب قرار گرفته و به شفافیت زیادی رسیده است، به نظر می‌رسد زمان مناسبی برای اجرایی‌سازی این پروژه باشد تا ما بتوانیم چشم‌انداز آینده ایران را با یک الگوی کاملاً درون‌زا مبتنی بر ظرفیت‌های داخلی‌مان و البته با رویکرد‌های کاملاً حرفه‌ای و فنی ببینیم. 

چرا این موضوع برند ملی در کشور ما جدی گرفته نشده است و از باقی کشور‌های منطقه‌ای عقب افتاده‌ایم؟ 
اتفاقاً ما 20 سال پیش و خیلی زودتر از کشور‌های دیگر منطقه، دست به نوشتن سند چشم‌انداز زدیم؛ اما امروز که در پایان بازه این سند قرار داریم باید به یک سؤال مهم جواب بدهیم؛ مستقل از آن که این سند چقدر به توفیق رسید و چقدر توانست اهدافش را محقق کند، باید دید که این چشم‌انداز تا چه حد توانست برای حرکت به سمت یک مسیر چشم‌اندازی عزم ملی ایجاد کند. پاسخگویی به این سؤال بسیار بااهمیت‌تر از پاسخگویی به سؤال میزان دستیابی به اهداف درون سند است؛ چرا که هر برنامه توسعه‌ای ممکن است در بخش‌هایی به ناکامی بینجامد اما اهمیت اینجاست که آیا این سند توانست از همان روز‌های اول در بدنه جامعه ایرانی، در صنعتگر، در ورزشکار و امثال آن یک حرکت ملی ایجاد کند؟

متأسفانه امروز با شرایطی مواجه‌ایم که نه ‌تنها مردم و جامعه در این سند مشارکتی نداشته‌اند، بلکه دولت و حکمرانی باید پاسخگو باشند که چرا آن را محقق نکرده‌اند؛ به این معنا که با این سند عملاً دولت و حکمرانی را در موقعیت پاسخگویی و بدهکاری قرار داده‌ایم. درصورتی‌که در هیچ جای دنیا سند توسعه ملی و تصویرپردازی بدون اتکای به ظرفیت‌های مردمی امکان‌پذیر نیست. یکی از آن نکات مهمی که ما در این ایام پایانی سند چشم‌انداز بسیار مشغول تلاش برای اشاره به آن هستیم، این است که شیوه نگارش این سند مستقل از اهداف چشم‌اندازی‌اش باید به‌گونه‌ای باشد که امکان حرکت ملی را به سمت یک آینده روشن و افق امیدبخش برای آحاد مردم ایجاد کند. 

متن کامل مصاحبه عطیه همتی، دبیرگروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰