فرهیختگان: نتانیاهو برای اولینبار بعد از آغاز آشوبها در 1401 صراحتاً شعار «زن، زندگی، آزادی» را به زبان آورد. فارغ از اینکه این پیام، برای مردم این موضوع را مشخص کرد که این پروژه از ابتدا صهیونیستی بوده اما صحبت او با مردم ما در میانه تنشها با ایران، نشان میداد او همچنان تصور میکند که میتواند افکارعمومی ایران را تحتتأثیر قرار دهد، میان آنها و نظام حکمرانی، شکاف ایجاد کند و کشورمان را از این روش تحت فشار قرار دهد.
البته بهنظر میرسد کسانی که به بیبی مشاوره دادند، به این موضوع توجه نکردند که برای مردم ایران، نتانیاهو چهره چندان مثبتی نیست. با این حال اما نتانیاهو تصور میکند که میتواند اینبار یک پروژه آشوب را در ایران به راه بیندازد. برای بررسی اهداف نتانیاهو از انتشار این پیام با سعید آجورلو، استاد دانشگاه و جامعهشناس سیاسی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
صهیونیستها حالا در سطح سیاسی نیز به دنبال فروپاشی ایرانند
نتانیاهو به دنبال ادامه دادن پروژه آشوب 1401 است؛ امری که خروجی آن تضعیف ایران را دنبال میکند. سعید آجورلو با تأکید بر این موضوع، معتقد است پیام نتانیاهو ذیل تضعیف ایران تعریف میشود: «پیام نتانیاهو را باید ذیل تئوری تضعیف ایران به عنوان یک state تحلیل کنیم. این پیامها نسخه تصویری و صوتی ناآرامیها و اغتشاشات 1401 است. مخصوصا از پایان ماه اول که آشوب به سمت رفتارهای تروریستی، رفتارهای براندازانه، رفتارهای خشن، ایجاد هرجومرج و آنارشی حرکت کرد. ادراک نتانیاهو این است که میتواند وارد فاز تضعیف ایران بهصورت عملیاتی شود. به تعبیری، میتواند یک شورش و عملیات خرابکارانه را در سطوح گسترده هدایت و رهبری کند و این ادامه اتفاقاتی است که در 1401 رخ داد.
آن زمان هم گفته میشد بخش زیادی از اغتشاشها تحتتأثیر گروههای مورد حمایت رژیم و نقشههای رژیم قرار دارد. الان نیز همان روند ادامه پیدا کرده، به این معنی که نتانیاهو احساس میکند باید برود و یک ایران اصطلاحاً کلنگی بسازد. ایرانی که تضعیف شده و روی تجزیه آن حساب میکند. برخلاف کسانی که فکر میکنند تنها مسئله نتانیاهو جمهوری اسلامی است، اما مسئلهاش ایران است؛ چراکه state ایران میتواند نقش مهمی در ایستادن مقابل ایدههای اصلی رژیم داشته باشد و این قلمرو و جغرافیا در کنار جمهوری اسلامی و این کشور، طبیعتا میتوانند موانع بزرگی برای او ایجاد کنند و یک واقعیت قدرتمند در صحنه بینالملل است.
براین اساس، به دنبال ترویج و جلوبردن ایده فروپاشی و براندازی ایران است و میخواهد این را به جامعه پیوند بزند و بخش اجتماعی هم برای آن درست کند. درواقع جدای از تهدیدات جنگی و سخت علیه ایران، میخواهد جنبه اجتماعی هم برای آن درست کند و این تقریباً فاز جدیدی برای رژیم است. یعنی اگر پیش از این فروپاشی را در سطوح امنیتی دنبال میکردند این بار در سطوح سیاسی هم این پروژه را جلو میبرند.»
نتانیاهو برای امنیت رژیم به دنبال ناامنسازی ایران است
آجورلو در خصوص اینکه چرا پیام نتانیاهو در این برهه زمانی منتشر شد، گفت: «نتانیاهو این مقطع زمانی را دنباله عملیات ترور رهبران مقاومت قرار داده و احساس میکند که میتواند بعد از ترور رهبران مقاومت، جامعه را از ایده مقاومت منصرف کند و از سمت جامعه به حکومت فشار بیاورد که حکومت به دنبال بازسازی مقاومت نباشد یا از ایده مقاومت دست بردارد. درواقع برای امنیت رژیم به دنبال ناامنی ایران است. میخواهد معادلهای درست کند که ایران ناامن، اسرائیل را امن میکند و به دنبال برقراری این موازنه است.
این مقطع زمانی را هم به این جهت انتخاب کرده است. هم آن پیام اول در بین جنگ غزه و هم الان، این پیام را به دنبال دارد که اساساً مسائل اقتصادی و معیشتی کشور با ایده مقاومت ارتباط دارد و به دنبال این است که بتواند با پیوستهای اجتماعی، قدرت مقاومت را کم کند. هدف کلان و راهبردی او این است که به سمت ایران کوچک برود و برای رسیدن به ایران ضعیف، روش همان عبور از ناامنی اسرائیل با ناامن کردن ایران است. ناامن کردن ایران به شکل قرار دادن جامعه مقابل حکومت، صورت میگیرد. براین اساس این موضوع باید در میان نخبگان داخلی فهم شود که نتانیاهو به دنبال چیست و چرا این زمان را انتخاب کرده است.»
نتانیاهو تحتتأثیر اپوزیسیون ترامپی
رابطه اپوزیسیون با صهیونیستها البته در رفتار صهیونیستها مؤثر است. آجورلو در این خصوص نیز گفت: «نکته دیگر رابطه اپوزیسیون بعد از 1401 با اسرائیل و مخصوصا با رضا پهلوی است. او میخواهد آنها را به عرصههای اجتماعی و سیاسی ایران وارد کند. شکلگیری این ادبیات نتانیاهو و وارد شدن به این فاز تا حد زیادی تحتتأثیر گرایشهای اپوزیسیون ترامپی است و الان هم احساس میکند که با بازگشت ترامپ، زمینه مساعد است که تجربه 1396 تا 1400 را به شکل دیگری اجرا و عملیاتی کند و درواقع بتواند با فشار حداکثری و با ایدههای آلترنانیو که عمدتاً گرایشهای سلطنتطلب و بعد گرایشهای منافقینند، ناامنی اجتماعی و نظامی را کنار یکدیگر قرار دهد. نمیشود نقش اپوزیسیون را نادیده گرفت و شاید بشود گفت از این جهت تأثیرگذار بوده است. دیدار 1401 پهلوی و نتانیاهو تا حدودی به این شکل است و شاید بتوان گفت مشورتی که به نتانیاهو دادند، ادراک اشتباهی از جامعه به او داده است.»
صهیونیستها با پیوست اجتماعی به دنبال تغییر سیاست خارجی ایران در منطقه
آجورلو اشارهای هم به بحرانهای اسرائیل کرد و گفت: «اسرائیل با بحرانهای بسیار جدی اجتماعی مواجه است، هم در سطح داخل هم در سطح خارج. یعنی در حوزه شناختی با چالش مواجه است و اساساً در این یکسال ایده مقاومت یکبار دیگر مشروعیت خود را به نمایش گذاشت و نشان داد که در خونخوار بودن رژیم غاصب تردیدی وجود ندارد و شاید بشود گفت ایده غاصب بودن رژیم، عینیتر شده است. در جامعه ایران هم این موضوع کاملاً قابل مشاهده است و اساساً ادراک غلطی بر کسانی که این کار را طراحی کردند، درمورد نگاه و نگرش به رژیم وجود دارد.
بنابراین تصور میکنم حرفهای نتانیاهو جدی گرفته نشود. گرچه تصور میکنم درنهایت در سطح اصلی تضعیف ایران و در سطح بعدی، ناامن کردن ایران و در سطح بعد پذیرفتن فشار اجتماعی برای عوض کردن رویکرد ایران به اسرائیل مد نظر است. تلاشی که انجام میدهد، به دنبال این است که این فشار را تولید کند و این گزاره را جلو ببرد که ایران از موضع قدیمی در مورد اسرائیل دست بردارد. یا دودولتی را بپذیرد یا رابطه را با مقاومت قطع کند.
من تصور میکنم در نهایت به دنبال این است که با درست کردن پیوست اجتماعی، رویکرد سیاست خارجی ما را عوض کند. درحالی که یک سال اخیر به ما نشان داد که اتفاقاً امنیت اسرائیل مساوی با ناامنی ایران است و برای افکار عمومی هم مسجل شده برای اینکه امنیتمان را به دست بیاوریم باید آنجا را ناامن کنیم. تردیدی در این موضوع نیست و گروههای مقاومت هم بخشی از امنیت منطقهاند و فراتر از امنیت ایران مورد توجه قرار دارند. نکته مهمی که حتماً خبر بدی برای اسرائیل است اینکه حتماً سیاست داخلی ایران بر سر دشمنی با اسرائیل متحد است و در این حوزه کمترین اختلافنظر را دارد. بنابراین نتانیاهو کسی نیست که پیغامش در ایران جدی گرفته و معتبر شناخته شود.»