فرهیختگان: علاقه اغلب فیلمسازان ایرانی به مستقیمگویی، وراجی و گرفتن فیگور سیاسی، عنصر خیال را در سینمای ایران به محاق برده است؛ تا جایی که تماشاگران سینمای ایران، عالیترین مدالی که به سینه هر اثر سینمایی میزنند، مدال «حرف مردم را میزند» است. در چنین فضایی فیلمی مثل «باغ کیانوش» نهتنها به عنوان یک فیلم کودکونوجوان، بلکه به عنوان یک اثر سینمایی قابل تقدیر و مغتنم است. اساسیترین عنصر سینمایی باغ کیانوش «خیال» است که میتوان آن را اساسیترین رکن هر اثر هنری در نظر گرفت.
این فیلم همچنین به معنی واقعی کلمه «سینما» و متوجه اصلیترین وظیفهاش یعنی سرگرم کردن مخاطب است. ایده مرکزی فیلم بسیار دوستداشتنی، شریف و ملی است. بچههای یک روستا در زمان جنگ تحمیلی به دنبال شنیدههایشان از مردی به نام کیانوش، از او شخصیتی مرموز ساختهاند که باغ میوهاش به مثابه همان قلعههای سیاه روی قلههای نوکتیز در فیلمهای ترسناک و فانتزی است.
آنها خردهقصههایی مرموز و ترسناک از کیانوش دارند و باغ او را باغ پررمز و رازی میدانند که حتی «موز» دارد! آنها به طمع خوردن موز وارد باغ کیانوش میشوند و همانجا است که رویاپردازیها و باغ پررمز و رازشان دود میشود و به هوا میرود. آنها مجبور میشوند به جای روبهرو شدن با جهان پررمز و راز باغ کیانوش، با خلبان سقوطکرده دشمن دست و پنجه نرم کنند. درواقع خلبان دشمن به عنوان نماینده واقعیت تلخ و عریان جنگ، درست وسط عوالم کودکانه بچهها فرود میآید. بچهها طی مبارزه با خلبان، پی به خیالبافیهای خود درباره باغ میبرند.
آنها هرچند در انتها بر خلبان فائق میآیند، اما چیزی را از دست میدهند که از دست رفتنش با این وجود که موجب رشد آنها میشود، بسیار دردناک است. آنها کودکی خود را سپری میکنند و آن جهان رازآلود و خیالبافانه کودکی را واگذار میکنند. این کاری است که جنگ تحمیلی با کودکی بچههای ما در سالهای جنگ تحمیلی کرد. بچههای ما با جنگ رشد کردند و بزرگ شدند. بزرگشدنی تحمیلی که هم غرورآفرین است و هم دردناک. ایده بدیع باغ کیانوش با فیلمنامه خوب و کارگردانی جسورانه رضا کشاورز تا حد قابل قبولی شکل گرفته است. فیلمنامه در پردههای اول و سوم کمنقص است و تنها در پرده دوم تا حدودی طولانی بوده و الگوی حوادث در آن تکراری میشود.
با این حال فیلمنامه ساختمان محکمی دارد و فکرشده است. توازی واقعیت و خیال در داستان، خلق تعلیق و همچنین طی شدن درست منحنی شخصیتی بچهها و کیانوش پابهپای هم اما در عوالمی جداگانه، از نقاط قوت اصلی فیلمنامه باغ کیانوش است. با وجود فیلمنامه خوب باغ کیانوش، کارگردانیاش از فیلمنامه جلوتر است. نماها و زوایا و اندازههای فکرشده قابها، فضاسازی قابل قبول و ترسیم دقیق جغرافیا، نشان از یک کارگردانی حسابشده در باغ کیانوش دارند.
باغ کیانوش موفق شده است جهانی متکی به خود و مستقل از خارج بسازد. جهانی که کمتر چیزی را به بیرون سالن و به تماشاگران محول کرده و هرآنچه را که لازم بوده، به روش و سلیقه خود خلق کرده است؛ خلقی که بر خیال متکی است. خیال هرچند پایش در واقعیت است، اما رو به سوی حقیقت دارد و به کشف و شهودی منجر میشود که به اثر اصالت میدهد. باغ کیانوش اثری اصیل است و نوید ورود فیلمسازی جوان و مستعد به سینمای ایران را میدهد.
پرونده ویژه فرهیختگان درباره اثر سینمایی باغ کیانوش را در صفحه فرهنگی روزنامه بخوانید.