جلال چراغپور در گفت‌وگو با «فرهیختگان» بررسی کرد
جلال چراغپور معتقد است؛ وقتی با مسائل درون میدان مواجه می‌شویم از یک جایی به بعد مسائلی که پشت‌سرهم درون میدان اتفاق می‌افتد دیگر از دست نیمکت خارج است، یعنی وقتی نیمکت بیرون ایستاده است، دیگر نمی‌تواند روی مسائل داخل میدان تأثیرگذار باشد. تمام فریادها، با دست علامت دادن‌ها، صدا کردن‌ها و کوچ کردن لب خط؛ مجموعه همه این‌ها ۲ تا ۳ درصد در روند بازی تأثیر می‌گذارد بلکه آنچه که در زمین اتفاق می‌افتد و اتفاقات بازی باید در خود زمین حل شود.
  • ۱۴۰۳-۰۸-۱۸ - ۱۰:۳۴
  • 00
جلال چراغپور در گفت‌وگو با «فرهیختگان» بررسی کرد
چرا استقلال و پرسپولیس در آسیا نتیجه نمی‌گیرند؟
چرا استقلال و پرسپولیس در آسیا نتیجه نمی‌گیرند؟
محمدرضا حاجی‌عبدالرزاقخبرنگار

جلال چراغپور در گفت‌وگویی با خبرنگار «فرهیختگان» به بررسی تداوم وضعیت عدم نتیجه‌گیری و ناکامی تیم‌های استقلال و پرسپولیس در رقابت لیگ نخبگان آسیا که در هفته چهارم این رقابت‌ها دوباره تکرار شد، پرداخت که متن این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید. 

نتایج ضعیف سرخابی‌ها در آسیا همچنان ادامه دارد. ابتدا صحبت را در مورد دلایل روند این ناکامی‌ها در رقابت‌های لیگ نخبگان آغاز کنیم.
اگر بخواهیم فوتبالمان را در یک ظرف ببینیم که بر سر این ظرف فوتبال ما چه آمده و چه چیزی در آن اتفاق افتاده است، متوجه می‌شویم آنچه باعث می‌شود این نتایج و اتفاقات مدام تکرار شود به بی‌سوادی مربیان مربوط نمی‌شود بلکه بی‌سوادی بازیکنان عامل اصلی آن است. تئوری این موضوع می‌گوید یادگیری شرایط مسابقه برای بازیکنان ما اتفاق نمی‌افتد حال اینکه در خصوص حوادثی که در یک مسابقه اتفاق می‌افتد اگر این حوادث از یک حدی بالاتر باشد، بچه‌های ما به دلیل بی‌سوادی فوتبالی نمی‌توانند معادله را حل کنند و این مخلص کلام است که این نتایج را به بار آورده است. 

در این زمینه بیشتر توضیح می‌دهید؟
در واقع درباره بی‌سوادی بازیکنان یا عدم توانایی بازیکنان در حل مسئله در درون بازی صحبت می‌کنیم. وقتی با مسائل درون میدان مواجه می‌شویم از یک جایی به بعد مسائلی که پشت‌سرهم درون میدان اتفاق می‌افتد دیگر از دست نیمکت خارج است، یعنی وقتی نیمکت بیرون ایستاده است، دیگر نمی‌تواند روی مسائل داخل میدان تأثیرگذار باشد. تمام فریادها، با دست علامت دادن‌ها، صدا کردن‌ها و کوچ کردن لب خط؛ مجموعه همه این‌ها ۲ تا ۳ درصد در روند بازی تأثیر می‌گذارد بلکه آنچه که در زمین اتفاق می‌افتد و اتفاقات بازی باید در خود زمین حل شود. دانش در گردش درون زمین باید به حدی باشد که بتواند معادله‌ای که حریف جلوی بازیکن می‌گذارد را حل کند. وقتی بازیکن نمی‌تواند این معادله را در درون میدان حل کند فرق نمی‌کند رئال‌مادرید باشد یا منچسترسیتی؛ تیم گل می‌خورد. یا پرسپولیس و استقلال که باز هم نتیجه نمی‌گیرند. پس فرق نمی‌کند، اگر داخل میدان معادله ترسیم شده و مطرح شده در حال بازی حریف نتواند در داخل میدان حل شود، تا بخواهد به نیمکت یا نیمه مسابقه یا تعویض‌ها و جایگزینی تاکتیکی برسد تیم گل خورده و نتیجه بازی تغییر می‌کند. 

به صورت خاص درباره پرسپولیس صحبت کنیم، این تیم در لیگ برتر ایران خوب نتیجه می‌گیرد اما شاهد آنیم که در لیگ نخبگان آسیا انگار طلسم شده و نمی‌تواند با وجود برتری تاکتیکی در میدان حریفانش را شکست دهد.
وقتی که بازی‌ها در یک ظرف بالاتر برگزار می‌شود یعنی در ظرفی بازی می‌کنیم که نیمار، رونالدو، میتروویچ و سانه و خیلی از ستارگان فوتبال دنیا در آن بازی می‌کنند، شاید بتوانیم جوابمان را در همین چند اسم خلاصه کنیم، ضمن اینکه ببینید عربستان در فوتبال چه کار کرده است که در رقابت‌های باشگاهی به این سطح از توانایی می‌رسد. آیا مربیان یا کلاس مربیگری در این کشور توانسته است دانش در گردش فوتبالیست‌های خود را افزایش بدهد؟ پاسخ این سوال منفی است، بلکه آن‌ها با استخدام دانش در گردش به هدف خود رسیده‌اند. چرا رونالدو را برای خط حمله یا هافبک‌های باسواد و تئوریسین خود را از بیرون آورده است؟ چون این‌ها معادلات زیادی را در فوتبال اروپا و سطح بالا حل کرده‌اند، حالا ما می‌خواهیم این معادله را از طریق ریگی یا رفیعی حل کنیم؟ مشخص است که حل نمی‌شود و این دو نفر نمی‌توانند معادله‌ای که جلوی آن‌ها می‌گذارند را حل کنند. وقتی تمام پاس‌های میانه زمین ساده شد و پیچیدگی تاکتیکی نداشت، حریف پاس‌های شما را حل می‌کند، درهای ورودی را می‌بندد، فضاهای قابل فوتبال را مارک می‌کند یا یارهای فرار کننده را من تو من مارکینگ می‌کند و شما به دلیل عدم حل کردن این معادله تمام طرح‌هایتان با بن‌بست مواجه می‌شود. 

حتی اگر سرمربی تیم خارجی باشد؟
درست است چون قسمتی از تیم می‌شود سرمربی خارجی پس قسمتی از این معادله و مسئله باید در داخل میدان حل شود. به این خاطر است که بازیکن قیمت پیدا می‌کند. قسمتی از مربیگری را فرض می‌کنیم گواردیولا حل می‌کند اما برای قسمت دیگر کلی پول می‌دهد تا هالند را استخدام کند. اگر همه را مربی حل می‌کرد بازیکنان کلیدی آنقدر قیمتشان بالا نمی‌رفت چون یک سری از این‌ها در درون زمین مشکل را حل می‌کنند. الان وینیسیوس جونیور در رئال‌مادرید مشکلات زیادی را حل می‌کند. روزی که مشکل را حل می‌کند می‌گوییم عجب بازیکنی است اما روزی که وینیسیوس نمی‌تواند، تیم با آن عظمت کپ می‌کند. برای بقیه تیم‌ها هم همین‌طور است، برای همین است که بغل یک سانتر فوروارد ۳۸ ساله یک بازیکن ۱۷ ساله در بارسا قرار می‌گیرد. من به اسم‌ها خیلی کاری ندارم و نمی‌خواهم با اسم‌ها بازی کنم اما می‌توانم با سن آن‌ها کار داشته باشم. اینجا هم همینطور است وقتی علیپور نمی‌تواند معادله ۲ مدافع وسط روبه‌روی خود را حل کند، آن‌ها هم با یک تیزهوشی اجازه می‌دهند که این بازیکن گل بزند، در حالی که می‌دانند او در آفساید است چون خودشان می‌دانند دارند چه کار می‌کنند! دیدید که قبل از اینکه از بین آن‌ها عبور کند دو دست آن‌ها بالاست و اینجاست که علیپور توی تله می‌افتد. همه این‌ها را به هم بچسبانید می‌شود حل مشکلات یا خود مشکلات!

کمی هم درباره استقلال صحبت کنیم، این تیم حتی در فوتبال ایران هم خوب نتیجه نمی‌گیرد. چه بلایی سر یکی از پرافتخارترین تیم‌های آسیا آمده که مدام می‌بازد!
درست شبیه همین اتفاق در استقلال هم رخ می‌دهد. 

نکته قابل توجه در مورد این تیم اینکه ۳ بازیکن خارجی با میانگین سنی بالا بهترین بازیکن‌های این تیم به شمار می‌روند. 
وقتی بازیکن سواد و دانش درون میدانش به حریف بچربد، می‌شود بهترین بازیکن زمین حالا با هر سنی که باشد. یعنی آن هافبک وسطی که در استقلال بازی می‌کند دارد کارش را انجام می‌دهد، این آرمان رمضانی است که استارت ضعیفی دارد، از دفاع عبور نمی‌کند و صحنه را خراب می‌کند! در حالی که مثل همین صحنه‌ها را مهاجم الهلال عین آب خوردن به گل تبدیل می‌کند. پس ما بیاییم این دو موضوع را از هم تفکیک کنیم و این باب را باز کنیم که سهم مربی در ناکامی جداست. عیبی هم ندارد او را محاکمه می‌کنیم و از وی سؤال می‌کنیم و زیر سؤال می‌بریم اما ببینیم در میانه‌های زمین این دو تیم و در ذهن و مغز بازیکنان آن‌ها چه می‌گذرد. 

به نظر می‌رسد در این مقوله 2 تیم وضعیت متفاوتی داشته باشند. 
نکته جالب اینکه در پرسپولیس بازیکنان میانه این تیم و منتال پلیرهای آن‌ها یعنی ترکیب آن دو بازیکنی که وسط زمین هستند در پایین‌ترین سطح ممکن بازی می‌کنند و جالب اینکه که همه تعویض می‌شوند جز آنها، این یعنی در پرسپولیس در این بخش اشکال وجود دارد در حالی که استقلال چنین اشکالی را ندارد اما در تمام‌کنندگی با مشکل مواجه است یعنی در پایان‌بندی و پایان کار یا همان تمام‌کننده! 

درباره استقلال به نظر مشکلات زیاد است. 
بله! در ارتباط با این تیم، آنجایی که هوشمندترین بازیکنان حریف بازی می‌کنند با مرکز دفاع این تیم تلاقی دارد که به خاطر ضعف و ناهماهنگی در خط دفاعی استقلال، روند ناکامی‌ها و گل خوردن‌های این تیم ادامه پیدا می‌کند. در واقع عرب‌ها در سه پست جلوی زمین در فاز هجومی، هوشمندانه این خریدها را انجام داده‌اند و می‌بینیم که نقطه قوت آن‌ها متاسفانه با نقطه ضعف تیمی مثل استقلال مقابله پیدا می‌کند. بنابراین استقلال یا باید موضوع را حل کند یا مراقبت کند یا هرچه سریع‌تر راه حل آن را پیدا کند، این در حالی است که در تمام جریان بازی استقلال نفهمید چرا گل می‌خورد و این خیلی بد است. 

به‌عنوان نتیجه‌گیری و صحبت پایانی در این خصوص بحثی باقی می‌ماند؟
می‌توان اینطور نتیجه گرفت که در ارتباط بین مربیان خارجی و روان شدن بازی درون میدان تا یک حدی نقش آن‌ها تعیین‌کننده است و اگر دانش درون فوتبال و درون بازی و میدان نتواند معادله بازی حریف را حل کند آن بازی به سختی اتفاق می‌افتد. البته یک گروه در این معادله نقشه مهمی دارند آن هم تکنولوژی و متدولوژی آنالیزورهای تیم‌هاست. در واقع دانش آن‌ها که چه چیزی از حریف در می‌آورند، از خودشان یا از تیم نه، بلکه از حریف چه چیزی در می‌آورند. آیا آنالیزورهای ما کلاس تکنولوژی هوش مصنوعی یا دوره‌های بین‌المللی و کار با نرم‌افزارهای موجود را طی کرده‌اند و آیا دنبال مطالب به‌روز‌ هستند یا اینکه هنوز می‌گویند آن‌ها ۳۰۰ تا پاس دادند و ما ۲۰۰ تا! پس مشکلات را باید جزء جزء کرد و به آن پرداخت.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰