رقابت بین هریس و ترامپ و جامعه قطبی
 انتخابات آمریکا حالا دیگر بیش از هر لحظه‌ای در تاریخ کوتاه‌مدت این کشور، شبیه به یک فیلم وسترن شده است؛ کم‌عمق، پرخاشگرانه و اندکی مبتذل! ‌از دوربین جهان، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مانند یک اتوبوسی پر از هواداران پرخاشگر و خشن و خطرناک فوتبال است. 
  • ۶ ساعت قبل
  • 00
رقابت بین هریس و ترامپ و جامعه قطبی
ترامپ، تقلب و زباله!
ترامپ، تقلب و زباله!
حانیه قاسمیانخبرنگار

 انتخابات آمریکا حالا دیگر بیش از هر لحظه‌ای در تاریخ کوتاه‌مدت این کشور، شبیه به یک فیلم وسترن شده است؛ کم‌عمق، پرخاشگرانه و اندکی مبتذل! ‌از دوربین جهان، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مانند یک اتوبوسی پر از هواداران پرخاشگر و خشن و خطرناک فوتبال است. در وضعیتی که شهروندان آمریکایی، بحران‌های اقتصادی‌ و معیشتی را انگیزه مشارکتشان در انتخابات اعلام کرده‌اند، چند روزی است که خبر اول رسانه‌های جهان درباره انتخابات آمریکا به یک کلید‌واژه محدود شده است؛ زباله! ‌بایدن -عمدا یا سهوا- هواداران ترامپ را آشغال خطاب می‌کند و از سوی دیگر ترامپ کمپین چند میلیون دلاری انتخاباتی‌اش را بر روی همین کلید‌واژه متمرکز می‌کند! 

استفاده از ناسزا و وضعیت دو‌قطبی در کمپین‌های انتخاباتی در آمریکا خصوصا سال‌های اخیر، امر تازه‌ای نیست اما ابتذال در این دوره از انتخابات وارد مرحله جدیدی شده است؛ وضعیتی که انعکاس جامعه کم تاریخ و فست‌فودی آمریکاست. انگار گوش آمریکایی‌ها به شنیدن ناسزا‌های رکیک مستعمل در خیابان‌ها از زبان کاندیدا‌هایشان عادت کرده است. گوش آمریکایی‌ها مدت‌هاست که هنگام شنیدن فحش‌های رکیک زنگ نمی‌خورد؛ همانطور که چشمشان نیز به خشونت و حمل اسلحه و تیراندازی عادت کرده است. 

در چرخه‌های انتخاباتی به‌شدت تفرقه‌افکنانه آمریکا، بسیاری از «هفت کلمه‌ای که هرگز نمی‌توان در تلویزیون گفت»، که جرج کارلین، کمدین مشهور، به آن‌ها اشاره کرده بود، اکنون در تلویزیون، کمپین‌ها، تجمعات و حتی در تبلیغات استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، در تبلیغی که آخر هفته از سوی «آمریکا پک» ماسک منتشر شد، کامالا هریس  به‌طور شوخی‌آمیز بارها با عنوانی بسیار زشت خطاب می‌شود. البته این کلمه در تبلیغ به معنای کمونیست است، اما به توهینی زشت نسبت به زنان اشاره دارد. 

باربارا پری، استاد علوم سیاسی و رئیس برنامه تاریخ شفاهی ریاست جمهوری در مرکز میلر دانشگاه ویرجینیا در پادکستی اشاره کرده است: «عادی شدن فحش‌ها، نتیجه مستقیم ‌بی‌ادبی در گفتار و تندخویی در فضای عمومی‌ است.» 

البته این ‌بی‌ادبی‌ در گفتار عمومی چیز جدیدی نیست و در سراسر رسانه‌ها، از تلویزیون گرفته تا رسانه‌های اجتماعی، مشهود بوده و طبیعتاً به گفتمان سیاسی آمریکا نیز راه یافته است. کارشناسان خطابه سیاسی می‌گویند که آنچه از نظر مردم آمریکا قابل قبول بوده تغییر کرده است. به گفته دریک گرین، رئیس دپارتمان ارتباطات در دانشگاه مسیحی سدارویل اوهایو در نشریه نیوزویک، «این فقط در عرصه سیاسی نیست، کلماتی که قبلاً در برنامه‌ها بوق یا سانسور می‌شدند، دیگر سانسور نمی‌شوند. آنچه را که پنج، ده یا پانزده سال پیش فحش می‌نامیدیم، حالا دیگر به آن شکل فحش به حساب نمی‌آید.» هر دو رئیس‌جمهور -فعلی و سابق- آمریکا، بایدن و ترامپ در محافل خصوصی به استفاده از فحش معروفند، اما این ترامپ بود که استفاده از ناسزا را در سیاست به سطح تازه‌ای رساند. 

تجمع دونالد ترامپ در میدان مدیسون نیویورک‌سیتی در روز یکشنبه ۲۷ اکتبر از سوی نیویورک‌تایمز به‌عنوان «کارناوالی از نارضایتی‌ها، زن‌ستیزی و نژادپرستی» توصیف شد. این رویداد که تنها کمی بیش از یک هفته پیش از انتخابات برگزار شد فضایی پرتنش و جناحی داشت. ترامپ بار دیگر تأکید کرد یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات آمریکا از «دشمن داخلی» ناشی می‌شود. او همچنین روز پنجشنبه سی‌ام اکتبر در توییتی بار دیگر از تقلب در انتخابات با اشاره به ایالت نوسانی پنسیلوانیا گفت.

اشاره مکرر ترامپ از احتمال تقلب و تحریک هوادارانش برای اعمال خشونت، سابقه‌ای طولانی دارد. سخنان ترامپ درباره تقلب و همچنین استفاده‌اش از ناسزا نمادی از قطبی‌شدن روزافزون فضای سیاسی ایالات متحده است؛ فضایی که در آن خصومت یک گروه نسبت به دشمنان فرضی‌اش از طریق شبکه‌های اجتماعی تقویت می‌شود. بااین‌حال، اشاره ترامپ به یک «تهدید» موذیانه، حاکی از جریانی خطرناک و پنهان از تفرقه است که احتمال بروز خشونت را در پی دارد. در نظرسنجی‌دانشگاه شیکاگو که نشان‌دهنده سطح خشونت و امکان آشوب خیابانی پس از انتخابات آمریکاست؛ حمایت نزدیک به 70 درصدی از اعمال خشونت برای به قدرت رسیدن ترامپ می‌تواند شمایل یک فردای ترسناک پس از اعلام نتایج را ترسیم کند.

دو ماه قبل از این نظر سنجی یک نظرسنجی دیگر که توسط همین دانشگاه انجام شده بود نشان داد ۴۷ درصد از آمریکایی‌ها معتقدند که احتمال وقوع یک جنگ داخلی دیگر در طول عمرشان وجود دارد. طبق گزارشی از چتم‌هاوس، آمریکا اکنون بیش از هر زمان دیگری از دهه ۱۸۵۰ به این سو، «بر اساس خطوط ایدئولوژیک و سیاسی» دچار تفرقه شده است. همچنین به گزارش مرکز سیاست خارجی بریتانیا، آمریکایی‌ها «به‌طور فزاینده‌ای از حامیان حزب مخالف بیزارند و قدرت گرفتن آنها را نه فقط ناگوار، بلکه نامشروع می‌دانند.» آمریکایی‌ها اغلب ترجیح می‌دهند در میان افرادی با دیدگاه سیاسی مشابه زندگی کنند و در کار و معاشرت تمایلی به ارتباط با هواداران حزب مخالف نشان نمی‌دهند.

این دیدگاه‌ها به وضعیت یک جامعه بیمار و دچار به فرقه‌گرایی اشاره دارند. کسانی که فرقه‌گرایی را در جهان دیده‌اند به‌خوبی از آشوب‌هایی که چنین تفرقه‌هایی ایجاد می‌کنند، آگاهند. به‌راحتی می‌توان در چشم‌انداز سیاسی آمریکا فرم‌های رقابتی از آنچه اروینگ هاو، نظریه‌پرداز اجتماعی «اقتدارگرایی معرفتی» می‌نامد را دید؛ حس قطعی و صفر و یکی که پذیرای دیگری نیست.

متن کامل گزارش حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهان‌شهر را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰