در حالی که تانکهای اسرائیلی در مرز لبنان زمینگیر شدهاند و تلفات ارتش اشغالگر، مقامات تلآویو را نگران کرده، فرستاده واشنگتن میخواهد از کلاه شعبده بازیاش خرگوش صلح را بیرون میآورد. رسانههای غربی و بوقهای عربیشان در منطقه از صلح و آتشبس قریبالوقوع میان حزبالله و اشغالگران میگویند و در میزانسن این نمایش مضحک، جای فاتح و بازنده را تغییر میدهند.
تلاشهای واشنگتن برای به راه انداختن پروژه قدیمی خلع سلاح حزبالله از طریق نمایندههای لبنانی در قالب انتخاب رئیسجمهوری جدید برای این کشور از مدتی پیش آغاز شد و حالا با تور جدید مقامات غربی به بیروت از طریق بازنویسی قطعنامه 1701 دنبال میشود.
در میان گمانهزنیها و تحلیلها درباره روند ادامه تجاوز اسرائیل به خاک لبنان، سخنرانی جانشین سید شهید، از اعتبار حرفهایی که بوی سازش و ذلت میدهند، کم میکند: «ما جنگ نیابتی نمیکنیم، ما برای دفاع از خاک لبنان میجنگیم.»
مذاکرات صلح، شعبده جدید واشنگتن
آنچه در لبنان میگذرد، از جمله تشدید تجاوزات رژیمصهیونیستی و مقاومت حزبالله، نشاندهنده یک راهبرد عمدی غربی برای بیثبات کردن این کشور است. از بارزترین عملیاتهای غرب برای بیثبات کردن لبنان در میانه جنگ میتوان به دو رویداد اشاره کرد.
نخست، «نشست معراب» که بهدست حزب قوات لبنانیه به رهبری سمیر جعجع برگزار شد، به بحث درباره «روز بعد از شکست» فرضی حزبالله پرداخته و هدف آن انتخاب یک رئیسجمهور مد نظر آمریکا و موافق با سیاستهای واشنگتن است. حزب قوات لبنانیه، که در گذشته در کشتار صبرا و شتیلا نقش داشته، خواهان خلع سلاح حزبالله شد و از احیای قطعنامه ۱۵۵۹ سازمان ملل علیه حزبالله سخن گفت.
از اسلو تا ۱۷۰۱؛ صلح بهعنوان ابزار سلطه
مأموریت دیپلماتیک اخیر آموس هوکشتاین در لبنان، بهجای تقویت صلح واقعی، بهنظر میرسد دیپلماسی را بهعنوان راهکاری برای دستیابی به اهدافی به کار میگیرد که از طریق زور نظامی محقق نشده است. در ۲۱ اکتبر ۲۰۲۴، آموس هوکشتاین، متولد اراضی اشغالی در سال ۱۹۷۳ و یکی از خدمه سابق تانک ارتش اشغالگر، بهعنوان فرستاده آمریکایی به لبنان بازگشت. هدف او نه استقرار صلح بلکه بازتعریف آن بر اساس شرایط تلآویو بود.
تناقض آشکار آنجاست که اشغالگران، که اخیراً طی ۲۵ روز از تلاش خود برای حمله به لبنان ۳۲ تانک خود را از دست دادند، اکنون یکی از خدمه تانک را نه برای نبرد، بلکه برای مأموریتی دیپلماتیک میفرستند تا اهدافی را که ارتش نتوانسته بود محقق کند، از طریق اصلاحات در قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل به دست آورند.
سابقه استفاده غرب از نام صلح برای تثبیت سلطه طولانی است و عمر این راهبرد در قضیه فلسطین به اسلو باز میگردد؛ در ویدئویی فاششده از سال ۲۰۰۱، نتانیاهو نحوه دستکاری در شروط توافقنامه اسلو را توضیح میدهد و عبارات کلیدی مانند «تأسیسات نظامی» را بازتفسیر میکند تا بهواسطه آن کنترل رژیمصهیونیستی بر مناطق مورد مناقشه تقویت شود، بهویژه با تبدیل دره اردن به دژی نظامی. این استراتژی اکنون با مأموریت آموس هوکشتاین نیز دیده میشود.
نقش هوکشتاین بهعنوان فرستاده آمریکایی در پیشبرد اصلاحات پیشنهادی در قطعنامه ۱۷۰۱، نمونهای واضح از این دستکاری است که منافع تلآویو را تحت پوشش دیپلماسی آمریکایی پیش میبرد.
آنچه نتانیاهو در گذشته با توافقنامه اسلو انجام داد -از بازتفسیر شرایط برای تقویت کنترل رژیمصهیونیستی- اکنون در تلاش برای بازتعریف قطعنامه ۱۷۰۱ بهعنوان ابزاری برای کنترل بهجای صلح تکرار میشود و در خدمت جاهطلبیهای گستردهتر مقامات تلآویو است؛ اینبار با نقاب دیپلماسی بینالمللی و پشتیبانی فرستادهای آمریکایی که پیشتر بخشی از ماشین جنگی اشغالگران بوده است.
متن گزارش کامل حانیه قاسمیان خبرنگار گروه جهانشهر را در فرهیختگان بخوانید.