تاریخ می‌گوید نباید ابزارمان را محدود کنیم
روز گذشته و در جریان دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهدای امنیت دقیقاً بخشی از بیانات ایشان، متوجه بی‌سیاستی و یا سوء‌تدبیر زمامداران در عرصه‌های مختلف بود.در تاریخ معاصر کشور، خصوصاً در دوره‌های قاجار و پهلوی مصادیق بسیاری می‌توان در رابطه با این سوء‌سیاست پیدا کرد.
  • ۲ ساعت قبل
  • 00
تاریخ می‌گوید نباید ابزارمان را محدود کنیم
بازخوانی «ابزارهای قدرت» در ادوار مختلف تاریخ ایران
بازخوانی «ابزارهای قدرت» در ادوار مختلف تاریخ ایران

تاریخ‌دانان معتقدند بسته به هر دوره تاریخی و با توجه به موقعیت سیاسی و جغرافیایی یک کشور؛ ابزار قدرت آن کشور تغییر می‌کند. مثلا در دوره انقلاب صنعتی و همزمان با قدرت داشتن حکومت قاجار، ابزار قدرت کشورمان در عرصه اقتصاد معرفی می‌شود و یا در دوره پهلوی اول، با توجه شرایط جنگ جهانی دوم ابزار قدرت کشور در جنگ‌افزارها و توان نظامی تعریف می‌شود. اما علی‌رغم داشتن توان نظامی و ارتشی نسبتاً بهتر از حکومت قاجار در دوره حکومت پهلوی اول، ولی باز هم ماجرا به ضرر ملت تمام شد و بدون مقاومت در برابر ارتش متفقین، ارتش به اشغال کشورهای غربی درآمد. 

روز گذشته و در جریان دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهدای امنیت دقیقاً بخشی از بیانات ایشان، متوجه بی‌سیاستی و یا سوء‌تدبیر زمامداران در عرصه‌های مختلف بود. رهبر معظم انقلاب در‌این‌باره گفتند: «هر وقت ما بر اثر سوء‌سیاست زمامداران کشورمان، از رفتن به سمت ابزارهای قدرت رویگردان شدیم، دشمن بر ما مسلط شد. در دوران قاجار، دوران پهلوی این مصیبت سر این ملت آمد. ملت را قوی نکردند؛ لذا شما می‌بینید در جنگ بین‌الملل اول و جنگ بین‌الملل دوم که هیچ‌کدام به ایران ارتباط نداشت، اعلام بی‌طرفی هم کردند، کشور ما اشغال شد. وقتی کشوری توانایی دفاع از خودش ندارد اینجور می‌‌شود دیگر. این گناه زمامداران نالایق، بعضی نالایق، بعضی خائن و وابسته‌ به این و آن، گناه نابخشودنی است که ملت را ضعیف بار بیاورند که نتواند از خودش دفاع کند و طبعاً امنیتش از بین خواهد رفت.»

در تاریخ معاصر کشور، خصوصاً در دوره‌های قاجار و پهلوی مصادیق بسیاری می‌توان در رابطه با این سوء‌سیاست پیدا کرد. بستن عهدنامه‌های ننگین و چندپاره کردن ایران، عدم مقاومت ارتش حکومت‌های گذشته در برابر اشغال کشور و بی‌توجهی به قدرتمندسازی عرصه‌های مختلف ایران از جمله مصادیق سخن رهبر معظم انقلاب است. 

بی‌توجهی به تکنولوژی روز در جنگ چالدران موجب تضعیف قدرت کشور بود

علی رستم‌نژاد، دانش‌آموخته دکتری تاریخ معتقد است برای تحلیل این بیان رهبر معظم انقلاب، در ابتدا باید تعریف روشنی از ابزارهای قدرت داشته باشیم. او در گفت‌وگو با «فرهیختگان» می‌گوید: «اگر ابزارهای قدرت، صرفاً جنگ‌افزار باشد ما حداقل در همین تاریخ 500 سال اخیر کشورمان و خصوصاً در دوره قاجار، مصادیق و نمونه‌های تاریخی آن را داریم. نمونه معروف آن جنگ چالدران در حکومت صفویه است. علی‌رغم اینکه  صفویه  از جنگ‌افزارهای گرم استفاده می‌کرد، اما  به دلیل محاسبات غلط عده‌ای از ابزارهای جنگی گرم استفاده نشد و فاجعه به بار آمد. این مورد محدود ساختن تعریف ابزارهای قدرت در جنگ‌افزارهاست.» 

رستم‌نژاد همچنین ادامه داد: «مثال‌های دیگر نیز، ضرر بسیار بزرگ در ابتدای دولت قاجار و شکست ما از روس‌ها در دو جنگی که با آن‌ها داشتیم. این دو جنگ، منجر به دو عهدنامه ترکمانچای و گلستان شد. سرزمین وسیع قفقاز را ما به دلیل این عهدنامه‌ها از دست دادیم. کشورهای امروز آذربایجان، ارمنستان و گرجستان را این سرزمین وسیع شامل می‌شد. همچنین پشتوانه عهدنامه ترکمنچای، یک عهدنامه تجاری بود که به واسطه این عهدنامه، درهای اقتصاد کشورمان به روی کالاهای اروپایی باز شد. بدون اینکه صنایع داخلی حمایت شوند. یعنی علاوه بر شکست نظامی، ما در جبهه اقتصادی نیز در مقابل روس‌ها شکست خوردیم و نتیجه این حاتم‌بخشی در عهدنامه ترکمنچای، منجر به ورشکستگی اقتصادی ایران در یک دهه شد.»

نقش‌آفرینی در عرصه اقتصاد یکی از ابزارهای قدرت است

این استاد دانشگاه علت اصلی شکست در این جنگ‌ها را ضعف تکنولوژی و ضعف در جنگ‌افزارها می‌داند. او می‌گوید: «در حکومت‌های بعدی، ابزار قدرت در اقتصاد تعریف می‌شود. بحث توانایی اقتصادی و مسئله توانایی ایستادگی در برابر سیل تهاجم سرمایه‌ای که از طریق نظام کاپیتالیسم با کشورهای جهان سوم است؛ نقش ما در عرصه اقتصاد جهانی، بازتعریف می‌شود. یعنی ما پیش‌تر کشوری بودیم که مثلاً در دوره صفویه هم مواد خام و هم کالاهای فناوری شده به بازار جهانی صادر می‌کردیم. اما در دوره قاجار به بعد، به‌تدریج نقش ما در اقتصاد جهانی تنها به یک خام فروش محدود می‌شود. یعنی تنها یک کشور تولیدکننده مواد خام در بازار جهانی‌ایم. مثلاً در عرصه منسوجات، به‌علت وقوع انقلاب صنعتی، کشورهای اروپایی محتاج بازار فروش و مواد اولیه می‌شوند. طبیعاً اروپا نه به لحاظ مواد اولیه آنقدر غنی است که بتواند مواد اولیه شرکت‌های صنعتی را فراهم کند و نه آنقدر بازار گسترده‌ای دارد که بتواند تمام کالاهای فرآوری شده را مصرف کند. در نتیجه اروپایی‌ها برای مواد اولیه و بازار فروش به جایی به‌جز اروپا می‌روند. طبیعتاً کشورهایی که به لحاظ تولید مواد اولیه مانند پنبه، ابریشم یا پشم در صدر قرار دارند و به لحاظ جمعیتی نیز جمعیت قابل توجه و چشمگیری دارند و می‌توانند به بازار مصرف خوبی تبدیل شوند، مورد توجه قرار می‌گیرند. نمونه آن چین، مصر، هند و ایران را داریم.» 

رستم‌نژاد معتقد است که ابزار قدرت در دوره قاجار، بازار جهانی، اقتصاد، پول و توانایی دفاع از توانمندی اقتصاد داخلی است. در نتیجه به دلیل آنکه ما ابزار کنترل و حمایت از بازار داخلی، در قالب عهدنامه ترکمانچای را از دست دادیم تجار اروپایی و ایرانی این امکان را به دست آوردند که کالاهای خارجی را با 5 درصد عوارض وارد ایران کنند. نتیجه این می‌شود که درهای اقتصاد کشورمان باز می‌شود و فرآورده‌های غرب و اروپای صنعتی با کمترین عوارض و با کمترین حمایت از تولیدات داخلی وارد ایران می‌شود و نتیجه نهایی این می‌شود که در درجه اول، کارخانه‌ها و یا کارگاه‌های کوچک داخلی ورشکست می‌شوند. همچنین تراز تجارت خارجی ما به هم می‌خورد و به علت به هم خوردن تراز تجارت خارجی، ما هرساله مبلغ بالایی را از دست می‌دادیم و این در یک بازه 50 الی 60 ساله موجب ورشکستگی کامل اقتصاد ایران می‌شود.»

این استاد دانشگاه با به میان آوردن مصادیقی از وقایع تاریخی می‌گوید: «در تاریخ‌مان نمونه‌هایی از عدم توجه به ابزار قدرت در عرصه جنگ‌افزار داریم. همچنین اگر ابزار قدرت را در نمونه‌های اقتصادی بدانیم، باز هم برای آن مصادیق تاریخی داریم.» 

اقتدار یک کشور با پشتوانه مردمی بازتعریف می‌شود

رستم‌نژاد همچنین در رابطه با تعریف ابزار قدرت در تأمین تمامیت ارضی کشور نیز می‌گوید: «منابع و ابزار نظامی، بخش اعظم و یا مهم هر حاکمیتی به‌عنوان ابزار قدرت است. هر حکومتی که می‌تواند منجر به حفظ حاکمیت و قدرت خود شود، پشتوانه مردمی را اقتدار خود می‌داند. پشتوانه مردمی اگر باشد، مطمئناً قدرت استفاده از توان نظامی و جنگ‌افزار را دوچندان می‌کند. نمونه عینی این مسئله را در سال 1320 داریم. یعنی سقوط حکومت پهلوی اول طی تهاجم متفقین؛ روس‌ها از شمال و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها از جنوب کشور. علی‌رغم اینکه از سال 1304 یعنی قدرت‌گیری پهلوی اول و تا 1320 سقوط این شخص، یک دوره 16‌ساله ارتش ایران نسبت به دوره قاجار توانمندی بهتری داشت و به لحاظ استفاده از تکنولوژی هم ماهیتش تغییر کرده، همچنین نظم نظامی و ارتشی و تعداد نفرات بهبود پیدا کرده بود؛ اما در شهریور 1320 ارتش ایران در برابر هجوم متفقین کاملاً قدرت تدافعی و دفاعی خود را از دست می‌دهد و به قول رسانه‌های آن دوره «فرمان ترک مقاومت» صادر می‌شود و ارتش ایران بدون کوچک‌ترین مقاومتی در شمال در مقابل قوای ارتش سرخ شوروی و بدون کوچک‌ترین مقاومتی در مقابل ارتش متفقین در جنوب تسلیم می‌شود. این یک نمونه اعلا است که کشور ما تقریباً در یک دوره چهارساله پس از آن نیز مورد اشغال مستقیم متفقین قرار می‌گیرد. حتی زمانی ایران را تخلیه می‌کنند که خودشان دچار تعارض منافع و ترس از توازن قوا می‌شوند. حتی شوروی‌ نیز ایران را تخلیه نمی‌کند و بعدها با فشار بین‌المللی ناچار به تخلیه ایران می‌شود.»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰