«عنصر زور» و «خون‌ریزی» بدون حساب همچنان در صدر ابزارهای صهیونیست‌ها و آمریکایی‌هاست.رای همین بود که رهبری در دیدار روز گذشته با ایجاد تعادل میان «اصل تعدی به خاک ایران» و «جلوگیری از بزرگنمایی» اقدام رژیم، واقع‌گرایی را انتخاب کردند.
  • ۱۴۰۳-۰۸-۰۷ - ۱۰:۰۴
  • 00
مسئله امنیت و دست برترِ واقع‌گرایی
مسئله امنیت و دست برترِ واقع‌گرایی
مسعود فروغیقائم مقام مدیرمسئول

ماه‌های گذشته در سال 1403 تصویری جدید و دقیق‌تر از مفهوم امنیت برای ما ایجاد کرد؛ تصویری که پیش از این به مفاهیمی سیاسی، رسانه‌ای و دیپلماتیک محدود بود و هرازگاهی با رخدادهایی خون‌بار شمایلی از عینیت پیدا می‌کرد؛ اما سالی که در آن قرار داریم نه‌فقط از منظر سمبلیک، بلکه به‌معنای واقعی‌تر مفهوم «امنیت» را به حقیقتی قابل‌لمس و درک برای جامعه ایران تبدیل کرده است. امنیت حالا مفهومی انتزاعی و دور از ذهن نیست، چیزی که آن را در کتاب‌‌ها بخوانیم و در رسانه‌ها برای آن سفره تعارفات سیاسی بیندازیم. امنیت در این ماه‌ها از کالای زینتی برای گفتارهای سیاسی به مرکزیت توجهات سیاستمداران مبدل شده و جامعه حالا درک بهتری از عناصر، رخدادها و مؤلفه‌های حول قدرت ملی دارد. قبل از این هم معلوم بود مسیر توسعه ملی بدون تکیه‌بر عنصر اساسی «امنیت» مثل ساختن بنایی زیبا در مسیر سیل است، اما اضلاعی از طیف‌های مختلف سیاسی در ایران- که به‌تناوب به‌وسیله انتخابات، قدرت را در اختیار گرفته‌اند- تفسیرهایی از امنیت و ابعاد آن داشته‌اند که انرژی زیادی از کشور گرفته شد و دست‌آخر هر طیف سیاسی به بهای اثبات ایده خودش در سیاست داخلی ستونی از ارکان «امنیت ملی» را نادیده گرفت. به‌هرحال در پاییز سال تاریخی 1403 و درحالی‌که اتفاقاتی به‌غایت حساس را پشت سر گذاشته‌ایم، گفت‌وگو درباره «امنیت ملی» و کمک به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران برای عبور از معرکه کنونی فوق‌العاده مهم و حیاتی است. نگاهی به شرایط سیاسی - نظامی منطقه و فهم پیچیدگی‌های هر تصمیم در وجوه ملی نشان می‌دهد آنچه در ماه‌های اخیر شاهد بودیم، ریشه در تصمیمات گذشته دارد و آنچه در آینده پیش‌روی ماست، محصول تصمیم جمعی امروز است؛ بنابراین باید از هر نوع تفسیر، تحلیل و اصرار بر ایده‌ای که خطرپذیری برای امنیت کشور در سال‌های آینده داشته باشد، دوری کرد و مسیری را برگزید که هزینه‌های کمتر و سود بیشتری برای آینده ایران داشته باشد.
حالا در شرایطی که دشمن صهیونیستی با عبور از برخی خط‌قرمزها، منطقه را وارد فاز جدید امنیتی کرده است، به‌‌روشنی می‌توان درباره این مسئله بحث کرد که برای تأمین امنیت به‌عنوان اساس و ریشه هر ایده پیرامون توسعه و آینده کشور باید نسبت ایران با موجودیتی به نام رژیم اسرائیل را مشخص کرد. چنین فرضیه‌ای پیش از این هم صادق بود؛ زمانی که اقدامات ضدامنیتی علیه ایران با محوریت عناصر امنیتی رژیم صهیونی طراحی یا اجرا می‌شد یا زمانی که دانشمندان، دست‌اندرکاران و بعدتر توانمندی‌های هسته‌ای کشور توسط عناصر رژیم جعلی موردحمله قرار گرفتند. این مثال‌ها البته درواقع انشعابی از یک اصل بدون‌تغییر است. موجودیتی نظامی - امنیتی که با اشغال سرزمین دیگران بیخ گوش ایران شکل گرفته است، اساساً پدیده‌ای ضدامنیت ملی ایران است؛ اما برای عینیت بخشیدن به آن شاید فقط بررسی پرونده هسته‌ای یا سازماندهی، طراحی و اجرای عملیات‌های مختلف ضدایرانی کافی باشد. درطول چندسال اخیر اما تلاش صهیونیست‌ها برای ورود به فاز تنگ کردن فضای امنیت اقتصادی ایران از طریق ایده «عادی‌سازی» با حاکمان برخی کشورهای مسلمان، به‌وضوح تلاشی برای پایان دادن به پرونده مقابله با اشغالگری و حذف تمام نیروهای مخالف صهیونیست‌‌ها و دست‌آخر ضربه زدن به ایران بود.

تحولات یک‌سال اخیر اما با سرعت زیاد و متغیرهای فنی جدید نشان داده‌اند که «عنصر زور» و «خون‌ریزی» بدون حساب همچنان در صدر ابزارهای صهیونیست‌ها و آمریکایی‌هاست. در سال جاری هم دشمن صهیونی با محاسباتی جدید پا را فراتر از تحلیل‌های پیشین گذاشته است. ایده جدید رژیم اسرائیل نمی‌تواند ریشه در دستگاه محاسباتی جدیدی نداشته باشد. ضربه مستقیم به نیروها و عناصر ایران در بهار 1403 و ترور یک مهمان مهم در قلب تهران و دست‌آخر حمله مستقیم به خاک ایران به‌معنای تغییر در تصمیمات و پیش‌فرض‌هاست. هر پاسخ به این سؤال که ایران باید چه پاسخی بدهد؟ بدون‌تلاش برای تغییر در آن دستگاه محاسباتی بی‌فایده است. معنای روشن اقدامات رژیم در هشت‌ماه اخیر تضعیف قدرت ملی ایران در ذهن دشمن است. برای همین هر نوع تحلیل درباره اینکه برای توقف اقدامات طرف مقابل مجبور به کوتاه کردن دیوار خواسته‌هاییم، درواقع مهر تأییدی بر این ایده است. نگاه به رفتارشناسی رژیم اشغالگر و آمریکا درطول چند دهه اخیر و البته با تمرکز بر یک‌سال گذشته نشان می‌دهد اثبات این ایده نه‌تنها به توقف فشارها منجر نخواهد شد، بلکه بدون‌تردید موجب تسریع در اجرای مراحل بعدی فشار خواهد بود.
اینکه پاسخ ایران ازنظر نظامی و امنیتی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد، موضوعی دیگر و به‌غایت پیچیده و تخصصی است. شباهت به عملیات‌های وعده صادق یا ایده‌ای ترکیبی و زمانبر یا هر تصمیم دیگری، تصمیمی فنی است که حتماً مؤلفه‌های زیادی در آن دخیلند؛ اما مهم این است که رژیم را در تحلیل قبلی دچار تردید جدی کند، این اصل ماجراست. شاید برای همین بود که رهبری در دیدار روز گذشته با ایجاد تعادل میان «اصل تعدی به خاک ایران» و «جلوگیری از بزرگنمایی» اقدام رژیم، واقع‌گرایی را انتخاب کردند. «واقع‌گرایی» با درک شرایط کنونی از آنچه در دست داریم و سناریوهای پیش‌رو سرعت و شدت اقدامات بعدی را تعیین می‌کند. این ایده حتی بعد از عملیات وعده صادق2 که ایران دست برتری پیدا کرده بود در نماز جمعه مهرماه اجرا شد؛ جایی که بر مشروع بودن هر اقدام علیه اشغالگران صهیونیستی تأکید شد و با بیان اینکه «نه تعلل می‌کنیم نه شتاب‌زده می‌شویم» تعادلی میان خواست نیروهای سیاسی و اجتماعی ایجاد شد. این تعادل‌بخشی میان نیروها، یکی از مهم‌ترین اهداف حمله جمعه‌شب صهیونیست‌ها را خنثی کرد، چون جامعه ایران صبح‌شنبه بسیار عادی و قدرتمند با عملیات نیمه‌شب صهیونیست‌ها رفتار کرد. همین واکنش عمومی به یک حمله خارجی و همدلی ایجادشده برای چهار شهید واقعه از مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت ملی ماست. پشتوانه‌ای برای هسته مرکزی قدرت تا محاسبات کنونی رژیم اشغالگر را به‌هم بزند و تغییراتی به نفع منافع ملی ایران در آن ایجاد کند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰