از نظر تاریخی، مسائل داخلی نقش بیشتری در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا داشته است. اما امسال، سیاست خارجی ممکن است نقش کلیدی تری داشته باشد.
معمولا در انتخابات های ریاست جمهوری آمریکا گفته میشود که مسائل «نان و کره» چیزی است که مردم را به رای دادن تشویق می کند، با وجود نگرانی در مورد عوامل اقتصادی مانند تورم و هزینههای زندگی که مرتبا در صدر فهرست اولویت های رای دهندگان قرار دارد.
اگر بخواهیم عقلانی نگاه کنیم، مسائلی مانند سیاست خارجی، در انتخابات تصمیم گیرنده نیست. همانطور که یکی از مشاوران در آستانه انتخاب بیل کلینتون در سال 1992 گفت: همه چیز اقتصاد است. در آن زمان، جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت، به تازگی نیروهای عراقی را از کویت بیرون کرده بود، یک پیروزی در سیاست خارجی که پیروزی بوش را در انتخابات تضمین نکرد. این تصور از آن زمان به یکی از اجزای اصلی چرخه های انتخابات تبدیل شده اما مورخان و تحلیلگران هشدار می دهند که فقط تا حدی درست است، اما آنها هشدار میدهند که سیاست خارجی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اهمیت دارد.
با یک جنگ طولانی در اوکراین و یک جنگ گسترده در غرب آسیا که ایالات متحده برای هر دوی آنها هزینه زیادی کرده و در حال درگیر شدن است و همچنین نگرانی های مرتبط با سیاست خارجی مانند مهاجرت و تغییرات آب و هوایی که در راس آنها قرار دارند، واضح است که اقتصاد تنها عامل تعیین کننده نحوه رای دادن آمریکایی ها در این انتخابات نخواهد بود.
در حالی که اقتصاد همچنان در صدر فهرست عوامل رای دادن قرار دارد، نظرسنجی ماه سپتامبر از رای دهندگان توسط مرکز تحقیقاتی پیو نشان داد که 62 درصد از رای دهندگان، سیاست خارجی را به عنوان موضوعی که برای آنها بسیار مهم است، فهرست کرده اند. نگرانی های سیاست خارجی به ویژه برای رای دهندگان به ترامپ کلیدی بود، 70 درصد از آنها این موضوع را گفتند، اما 54 درصد از رای دهندگان به هریس هم سیاست خارجی را به عنوان اولویت اصلی ذکر کردند.
گرگوری آفتاندیلیان، تحلیلگر سیاسی و محقق سیاست خارجی ایالات متحده، در مقالهای نوشته: در رقابتهای بسیار نزدیک مانند انتخابات امسال بین دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق و کاملا هریس، معاون رئیسجمهور، مسائل سیاست خارجی میتواند تعادل را بر هم بزند. . بهویژه، دیدگاههای رای دهندگان درباره نحوه مدیریت نامزدها در جنگ های اسرائیل، حماس، حزبالله، روسیه و اوکراین میتواند در نتیجه انتخابات تعیین کننده باشد.
اسطوره انتخابات آمریکا
این تصور که سیاست خارجی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکل اهمیت چندانی ندارد، تنها در سه دهه اخیر مطرح شده است. تا آن زمان، نظرسنجی های انجام شده از آمریکایی ها قبل از انتخابات نشان می داد که 30 تا 60 درصد از آنها یک موضوع سیاست خارجی را به عنوان مهم ترین موضوعی که کشور با آن مواجه است، فهرست می کردند. با پایان یافتن جنگ سرد، این عدد به پنج درصد کاهش یافت.
جفری فریدمن، دانشیار دولت در کالج دارتموث با تمرکز بر سیاست تصمیم گیری در سیاست خارجی گفته: این موضوع تا حد زیادی یک ایده پس از جنگ سرد است.
حتی زمانی که پس از 11 سپتامبر، ایالات متحده جنگ های طولانی مدت را در عراق و افغانستان به راه انداخت که برای آمریکایی ها 8 تریلیون دلار هزینه داشت، علاوه بر جان هزاران نفر، سیاست خارجی نقش ثانویه ای در انتخابات ایفا کرد، اگرچه به رئیس جمهور سابق جورج دبلیو بوش کمک کرده بوده و بوش توانست در سال 2004 مجددا در انتخابات پیروز شود. در حالی که حمله سال 2003 به عراق او را به طور گسترده ای منفور کرد، اما در آن زمان بوش تا حدودی به این دلیل پیروز شد که توانست از نقش خود به عنوان رئیس جمهور در پیامدهای حملات 11 سپتامبر استفاده کند.
فریدمن می گوید که توانایی یک نامزد برای نشان دادن خود به عنوان فردی قوی و قاطع در مقابل سایر کشورهای جهان، بیش از هر چیز در مورد تصمیمات سیاست خارجی که میگیرند، اهمیت داشته است.
او به لیندون جانسون، رئیس جمهور سابق آمریکا اشاره کرد که راه را برای تشدید تنش آمریکا در ویتنام، در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 1964 هموار کرد. فریدمن گفت، جانسون میدانست که آمریکاییها خواهان جنگ در ویتنام نیستند، اما او همچنین میدانست که باید نشان دهد که در برابر کمونیسم سرسخت خواهد بود.
وی افزود: رای دهندگان همیشه نسبت به استفاده از زور در خارج از کشور تردید دارند، اما نسبت به مقاماتی که به نظر می رسد در برابر تجاوزات خارجی عقب نشینی خواهند کرد، هم بدبین هستند. نامزدهای ریاست جمهوری در تلاش هستند رای دهندگان را متقاعد کنند که به اندازه کافی سرسخت هستند تا بتوانند رئیس جمهور باشند. آنها نمی خواهند قول بدهند که ایالات متحده را در درگیری های مسلحانه شرکت خواهند داد، اما همچنین باید از این تصور که در صورت به چالش کشیدن عقبنشینی خواهند کرد، اجتناب کنند.
درست مانند مخالفت با جنگ ویتنام، که در آن کنوانسیون ملی دموکرات ها در سال 1968 در شیکاگو برگزار شد، ایلینویز به صحنه اعتراضات گسترده ای تبدیل شد که پلیس با خشونت آنها را سرکوب کرد، حمایت ایالات متحده از اسرائیل در این کشور به شدت تفرقه افکن بوده و منجر به تحصن سراسری دانشگاه ها شده است. یک موضوع سیاست خارجی که به طور مرتب از نامزدها خواسته می شود به آن بپردازند.
فریدمن در این باره می گوید: هریس و ترامپ با در رابطه با جنگ غزه رابطه مشترکی دارند وآنچه آنها تلاش می کنند انجام دهند این است که این حس مبهم را ایجاد کنند که آنها با شایستگی درگیری را بدون دادن هیچ وعده تفرقه آمیز مدیریت خواهند کرد.
دادن وعدههای مبهم ممکن است یک استراتژی باشد، اما با توجه به درگیری عمیق آمریکا با جنگهای اسرائیل در غرب آسیا که آمریکا به شدت به آن کمک مالی کرده و اکنون در خطر گرفتار شدن بیشتر در آن است، ممکن است کافی نباشد.
با توجه به علم نادقیق نظرسنجی ها و حاشیه های بسیار کم در بسیاری از نظرسنجی ها، پیش بینی اینکه ناامیدی برخی آمریکایی ها از حمایت این کشور از اسرائیل چقدر می تواند بر نتیجه انتخابات تاثیر بگذارد و اینکه آیا رای دهندگان طرفدار فلسطین به ترامپ روی می آورند و به او رای می دهند، دشوار است. برخی از رای دهندگان هم ممکن است در خانه بمانند یا با اکراه به ادامه سیاست های رئیس جمهور فعلی که هریس هم وعده داده، رای دهند.
دالیا موگهد، محقق موسسه سیاست و تفاهم اجتماعی می گوید: اگر هریس شکست بخورد نتیجه آن است که مسلمانان در ایالت های نوسانی به او رای ندادند و دلیل آن هم غزه خواهد بود. مهمترین موضوعی که مسلمانان برای نحوه قضاوت در مورد یک نامزد مطرح می کنند، نحوه برخورد آنها با جنگ غزه است.
او به مطالعه ای که این موسسه انجام داده، اشاره کرد. مطالعه ای که نشان می دهد 65 درصد از آرای مسلمانان در انتخابات 2020 به بایدن رسیده، رقمی که به طور قابل توجهی بیشتر از حاشیه پیروزی او در ایالت های اصلی میدان رقابت ها است. قبل از اینکه بایدن در ماه جولای از رقابت های انتخاباتی کناره گیری کند، تعداد رای دهندگان مسلمانی که گفته بودند دوباره از او حمایت خواهند کرد به 12 درصد کاهش یافته بود.
هریس حمایت تزلزل ناپذیر خود از اسرائیل را تکرار کرده و در حالی که گاهی زبان خود را ملایم کرده و درد و رنج فلسطینیان را با عبارات همدلانه تر بیان کرده، اما هیچ آمادگی برای تغییر سیاست نشان نداده و هیچ یک از آنها را پس نگرفته است.
در حالی که مطالعه موسسه سیاست و تفاهم اجتماعی بر رای دهندگان مسلمان آمریکایی متمرکز بود، نظرسنجی از رای دهندگان عرب آمریکایی هم نتایج مشابهی را به همراه داشت و دوباره یک موضوع سیاست خارجی یعنی جنگ در غزه را به عنوان یک عامل کلیدی در انتخابات معرفی کرده است.
اما این فقط مسلمانان یا اعراب آمریکایی ها یا دیگران، از جمله بسیاری از رای دهندگان جوان نیستند که ممکن است جنگ غزه را مبرم ترین موضوع این چرخه انتخاباتی ببینند، که سیاست خارجی برای آنها اهمیت دارد.
راشا مبارک، یکی از فعالان اجتماعی در اورلاندو گفته: در میان جوامع، به ویژه آنهایی که بیشترین کمبود منابع را دارند، سیاست خارجی اغلب نه به عنوان یک مشکل دور از ذهن، بلکه یک مسئله داخلی تلقی می شود.
مبارک، با اشاره به نیازهای اجتماعی از مراقبت های بهداشتی گرفته تا کمک به طوفان که مردم می دانند از منابع عمومی که آمریکا برای حمایت از آن سرمایه گذاری می کند، بهره می برد، گفت: رای دهندگان آمریکایی می توانند شرایط مادی زندگی روزمره خود را ارزیابی و آن را با آنچه در غزه اتفاق می افتد یعنی تلاش های نظامی در خارج از کشور، مرتبط کنند.
مبارک با اشاره به آنچه که یک مطالعه تخمین می زند تلفات تجمعی احتمالی جنگ است، گفت: این واقعیت که نزدیک به 200 هزار فلسطینی در اثر بمباران و نسل کشی اسرائیل کشته شده اند، فراتر از یک موضوع اخلاقی است و رای دهندگان آمریکایی این ارتباط را درک می کنند.
موضوعی که این روزها رای دهندگان آمریکایی به آن اشاره می کنند این است که از حمایت های دولت این کشور از صهیونیست ها در جنگ غزه خسته اند و نمی خواهند دیگر این حمایت ها ادامه داشته باشند. آنها خواهان این هستند که پول هایی که برای نسل کشی به تل آویو فرستاده می شود خرج خود مردم برای آموزش یا مراقبت های بهداشتی شود. مردم می گویند مالیاتی که می دهند را می خواهند باز هم خودشان خرج کنند نه اسرائیلی ها در غزه و حالا لبنان.
این موضوع را شاید بتوان این روزها اصلی ترین چالش رای دهندگان و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دانستند، موضوعی که هم به سیاست خارجی و هم اقتصاد این کشور مربوط است.