صدای سخنران در میان تجمعکنندگان و در پسزمینه فیلم منتشرشده بالاست. خانمی رو به دوربین میگوید: «اینستاگرام قتلگاه جوانان ایرانیه. قتلگاه اسلامه.» حرفهایش را ادامه میدهد و درباره فیلمی منتشرشده در اینستاگرام میگوید. خطاب به رئیسجمهور هم میگوید اصلا رفع فیلترینگ وظیفه رئیسجمهور نیست. آقای ستار هاشمی، به قول خودت توی این فضا تخصص داری. بیا اینترنت ملی ما رو؛ ایتا، بله، گپ، سروش و ویراستی را برای ما ارتقا بده. فضای امن برای ما درست بکن. آپشن رو بالا ببر. ما رو نجات بده.» پشت به دوربین، صدایی نیز برای این اظهارات احسنت میگوید و ویدئو تمام میشود.
عصر روز چهارشنبه، گروهی به سرپرستی حسین اللهکرم با در دست داشتن بنر شعارهایی مانند «وزیر ارتباطات حیاکن/ طرح رفع فیلتر را رهاکن» در انتقاد از طرح رفع فیلترینگ توسط دولت، مقابل شورای عالی فضای مجازی تجمع کردند.
فضای مجازی به مثابه یک امر زینتی یا ضروری برای زندگی؟
ماجرای فیلترینگ و رفع فیلترینگ در چندسال اخیر به یکی از دغدغهها و مطالبات سیاسی_اجتماعی تبدیل شده است؛ چراکه فضای مجازی در عصر فعلی، امتداد فضای واقعی و جهان واقعی انسانهاست و فیلترینگ، مانع این امتداد شده است. ماجرا این است که نگاه برخیها به فضای مجازی مانند یک ابزار فرعی در جامعه است. از سوی دیگر ابزار فرعی، از ملزومات زندگی نیست و به مثابه یک بخش زینتی است. بنابراین، این ابزار فرعی یا بخش زینتی میتواند در اختیار سایر افراد جامعه نباشد. همچنین میتوان این ابزار را از آنها اخذ کرد یا به شکل خاصی مانند فیلترینگ در اختیار مردم جامعه قرار بگیرد. طرفداران فیلترینگ یا به تعبیری، مخالفان ایده رفع فیلتر را میتوان بخشی از این قبیل افراد دانست. افرادی که علاوهبر اینکه فضای مجازی را یک بخش زینتی در زندگی انسان میدانند، همزمان معتقدند این بخش باید با تغییرات و مداخله سیاستگذاران در اختیار مردم قرار بگیرد و فعالیت در این بستر باید کنترل شده باشد.
هرچند در تجمع بهوقوعپیوسته، افراد کمی حاضر شده بودند اما کارکرد و خروجی این تجمع یا تجمعهای مشابه را میتوان در چند بخش مشاهده کرد. یکی از تجمعکنندگان جوان به فرد پشت دوربین میگوید مخالف رفع فیلترینگ و موافق حذف پهنای باند اینستاگرام، تلگرام و شبکه ایکس است؛ چراکه به نظر او این نرمافزارها به کمک رژیم جعلی میروند. یا تحت نظر اسرائیلند یا در اسرائیل شعبه دارند. همچنین با ارجاع به سخنان رهبر انقلاب در رابطه با کمک به شریانهای اسرائیلی، فعالیت این شبکههای مجازی را حرام، ممنوع و جرم تلقی میکند. او میگوید با مافیای فیلترینگ مخالف است و باید اجازه دسترسی و ورود به شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام و ایکس از طریق سیمکارتهایی مانند سیمکارت انارستان بسته شود. واقعیت ماجرا این است که اظهارنظرهای رادیکالی مانند این دست از اظهارنظرها با مغلطه، استدلالهای نادرست، چیدن مقدمات غلط و نتیجهگیری اشتباه، میتوانند احساسات گروههای مختلف را با خود همراه کنند و مسیر پیگیری ماجرای فیلترینگ را از مسیر عقلانی و منفعت عمومی خارج کنند.
از سوی دیگر، برخی سیاستهای موجود کشور اگرچه نیازی به بودجه ندارند اما اصلاحشان بهوضوح بر رضایت عمومی تاثیرگذار است. فیلترینگ و اصلاح سیاست فیلترینگ دقیقا از همین دست ماجراهاست. با وجود اینکه رفع فیلترینگ نیازی به بودجه اقتصادی ندارد اما اصلاح سیاستهای موجود، رضایت عمومی را به دنبال خواهد داشت. در عین حال نیز همانطور که در چندسال اخیر مشاهده شد، ادامه سیاست فیلترینگ همزمان قابلیت ایجاد نارضایتی عمومی را دارد. تصمیمگیری برای رفع فیلترینگ، یک تصمیمگیری در عرصه حکمرانی است و ایجاد رضایت یا نارضایتی عمومی نیز بسته به تصمیم سیاستگذاران این عرصه است. در سمت دیگر ماجرای حمایت از فیلترینگ، گروه تجمعکننده در مقابل شورای عالی فضای مجازی یا مغز متفکر این ایده، مانند گروه فشار عمل میکنند. هرکجا که احساس شود قرار است از طریق اصلاح یک سیاست در عرصه حکمرانی، یک امید یا رضایت عمومی ایجاد شود، ورود پیدا میکنند و با تهییج سیاستگذاران این عرصه از طریق اظهارات غیرکارشناسانه و رادیکال، سعی میکنند تا در ایده سیاستگذار مداخله کنند. درصورتیکه اساس حضور این گروهها و اعتراضشان، به ضد ایده آنها تبدیل میشود. یعنی اگر مخالفان رفع فیلترینگ، رئیسجمهور یا وزیر ارتباطات را برای کنارکشیدن از موضع ضدفیلترینگ مورد خطاب قرار میدهند و از آنها میخواهند تا از این ایده کنار بکشند، این حضور نتیجه عکس خواهد داشت و دولت را دقیقا به سمت ایده ضدفیلترینگ سوق خواهد داد؛ چراکه در مطالبات سیاسی و اجتماعی آنچه که سیاستگذار بهوضوح از آن دوری خواهد کرد، مواضع رادیکالی است که بدون شک بخش قابل توجهی از جامعه مخالف آن خواهند بود. اما آیا این ماجرا در تمام حوزههای سیاستگذاری بهوقوع خواهد پیوست؟
صدای رادیکالیسم بلندتر از صدای مصلحت عمومی
در برخی موقعیتها مانند موقعیت مخالفت با رفع فیلترینگ، سیاستگذار توانایی طرح ایدهای مخالف با هوادارانش را ندارد. یعنی در موقعیتی که هواداران شعار ادامه فیلترینگ یا یک موضع رادیکال دیگر مانند ادامه سیاست گشت ارشاد میدهند، سیاستگذاران در تله درخواست هوادارانشان به دام میافتند. با وجود اینکه سیاستگذار اطلاع دارد که برای ایجاد رضایت عمومی، رادیکالیسم دیگر معنایی ندارد و باید به درخواست عموم افراد جامعه تن بدهد و نه قشر خاص، اما باز هم ممکن است که تنها تکصدای قشری خاص، نظرش را جلب کند. اصرار برخی اصلاحطلبان و اصولگرایان در رابطه با مواضع رادیکال سیاسی و اجتماعی دقیقا امری از همین جنس تله هواداری است. با وجود اینکه موضع صحیح و اصولی مشخص است اما وقتی سیاستمدار میبیند هوادارانش، موضع مخالفی نسبت با موضع او دارند، امکان دارد از ایجاد تغییر جلوگیری کند و همچنان راضی نگهداشتن بدنه هواداران را از مصلحت جمعی اولیتر بداند.
مخالفت برخی چهرههای سیاسی با رفع فیلترینگ امری از این دست است. با وجود اینکه مخالفان اطلاع دارند ایجاد تغییر در سیاست حاکم بر فضای مجازی کشور، رضایت عمومی را درپی خواهد داشت و رفع فیلترینگ مطالبه بخش قابل توجهی از مردم جامعه است اما همچنان ترجیح میدهند برای راضی نگه داشتن بدنه هواداران وانمود کنند که با قدرتمند کردن شبکههای اجتماعی داخلی، رفتهرفته میتوان شبکههای اجتماعی خارجی را از دور و دسترس عموم خارج کرد. پرسش جدی در این رابطه این است که تا کی و کجا قرار است همچنان زور رادیکالیسم به جلب رضایت عمومی با اصلاح سیاستهای بدون هزینه بچربد؟
متن کامل گزارش زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید