برمبنای منطق نظام بینالملل به دلیل شرایط و جایگاهی که رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران دارند، از حوزههایی مثل ژئوپلیتیک گرفته تا توانایی زدن ضربه اول و دوم. برمبنای شرایطی که وجود دارد امکان پاسخ مستقیم و گسترده رژیم به ایران وجود ندارد. به این دلیل که اگر رژیم ضربه اول را به ایران بزند، با ضربه دوم سنگینی روبهرو میشود که اگر ایران از ضربه اول رژیم آسیب ببیند، ضربه دوم ایران برای رژیم نابودکننده خواهد بود. در چنین شرایطی، تمام تلاش اسرائیل برای وارد کردن متغیری به نام ایالاتمتحده آمریکا، به ماجرا متمرکز خواهد بود.
بحثی که به صورت نمادین و غیرواقعی درباره آسیب به زیرساختهای انرژی ایران ازجمله در جنوب کشور و ساختارهایی مثل عسلویه و پارس جنوبی صحبت میشود توسط اسرائیل امکان آسیب زدن به آنها وجود ندارد. اسرائیلیها بهدنبال اینند که آمریکاییها را وارد بازی کنند و اگر قرار است اقدامی انجام شود از جانب آنها صورت گیرد. در چنین شرایطی، متوجه این موضوع میشویم که پازلی که صهیونیستها چیدند چگونه است.
الان سه هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده و هیچکدام از طرفین به دلایل مختلف، نمیخواهند ورود موثر به ماجرای تنشها در منطقه غرب آسیا داشته باشند. به خاطر رقابت نزدیکی که بین دونالد ترامپ و کاملا هریس وجود دارد، کوچکترین رای الکترال یک ایالت میتواند، شرایط را برای طرف مقابل هموار کند. به دلیل نزدیکیای که وجود دارد، ایالت میشیگان، که مسلمان نشین است و رای آن قبلا دموکراتها بودند اما حالا تغییر کرده و ممکن است، به دلیل حمایتی که بایدن و هریس از نسلکشی در غزه داشتند و هیچکاری برای پایان جنگ انجام ندادهاند، رای خود را نه به ترامپ اما از هریس هم دریغ کنند و این 15 رای الکترال میتواند، نتیجه انتخابات را برای آنها عوض کند. در چنین شرایطی بهنظر میرسد عملیات روانی از سوی صهیونیستها صورتگرفته برای اینکه بتوانند، هزینههای مدنظر خودشان را روی آمریکا سرشکن کنند، یعنی کاری را که خود نمیتوانند انجام دهند به آمریکاییها انتصاب دهند و مدعی انجامشدن آن از جانب آمریکاییها بشوند.
این را هم باید درنظر بگیریم که یکی از راهبردهایی که آمریکاییها در دستور کار خود قرار دادند ایجاد فضای تعلیق و اصطلاحا مخدرگونه در پاسخ به عملیات وعده صادق 2 ایران است که خود این اقدام، زمینه را برای عدم واکنش ایران فراهم میکند، ذیل همین راهبرد که بهصورت شناور علیه ایران در فضای رسانهای، عملیات روانی انجام میدهند، ایران را در جایگاه شک و تردید قرار میدهند که دست به عملیاتی بزنند یا خیر و خودشان آن اقدام را پیش میبرند. مثل اقدامی که برای ترور و شهادت یحیی السنوار انجام دادند.
بنابراین انتشار سندی که در فضای مجازی منتشرشده و لو رفته، قطعا در همین مسیر است که طرف ایرانی فکر کند نقشهای برای حمله به ایران روی میز است و حداقل برای طرف اسرائیلی اساساً روی میز قرار ندارد و به نظر نمیرسد اتفاقی بخواهد بیفتد. دلیل آن هم این است که اگر میخواست اتفاقی بیفتد در این مدت صورت میگرفت. اسرائیل الان اگر متغیر ایران را با هرگونه واکنشی وارد فضای تنش در لبنان و غزه کند، قطعاً بازنده خواهد بود و آسیب میبیند.