این گزارش تکمیل میشود...
چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار تا ۲ آبان ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی ملت در حال برگزاری است...
[دوشنبه، 30 مهرماه]
داوود مرادیان کارگردان «مرتدّ» در گفتوگو با «فرهیختگان»: نباید فقط از منظر حقوقی به مرتدّ نگاه کرد
ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ روزنامه «فرهیختگان» گفتوگویی با داوود مرادیان کارگردان «مرتدّ» داشت. یکی از آثار جشنواره چهلویکم. در بخشهایی از این گفتوگو آمده است: «فیلم به سرمنزل مقصودش رسیده است. فقط یک اکران دیگر دارد و در دو اکرانی که انجام شد، استقبال عالی بود. انتظار خاصی هم نداریم؛ یعنی اگر نامزد شود یا جایزه بگیرد، فبها. اگر هم نامزد نشد یا جایزه نگرفت، همینکه جزء فیلمهای استاندارد جشنواره است، ما راضی و قانعیم و انشاءالله برای خیز برداشتن به سمت فیلم بلند آماده میشویم. بحث رقابت آنچنانی نیست. همین که فیلمی میسازید و در فیلمهای بعدیتان، یکی را کاملا کلاسیک و دیگری را کاملا مدرن کار میکنید، بهخودیخود موفقیت است.»
منطق «مرتدّ» روی دور تند
محمدحسین سلطانی، خبرنگار گروه فرهنگ نیز در نقد فیلم کوتاه «مرتد» نوشت: «با توجه به قصه مرتد میتوان گفت این اثر روی دو محور میچرخد؛ اول باز شدن گره داستان و پیدا کردن قاتل و دوم تغییر در شخصیت بازپرس. در مورد اول فیلم تا حد قابلقبولی پیشمیرود. گرههایی را که وکیل ترتیب دیده را بهسرعت آشکار و حل میکند، حتی در یکی از گرهگشاییهای پایانی فیلم پیش از آنکه بازپرس به فرد اصلی چیدن این دسیسههای قتل برسد، این دوربین است که وکیل را بهعنوان فرد اصلی پشت ماجرا معرفی میکند. این اقدام از آن جهت طراحیشده تا بهجای آنکه ما با بازپرس به مغز متفکر پشت قتل برسیم، شاهد واکنش بازپرس باشیم. ابیلی و مرادیان این موقعیت را با بازپرس آغاز میکنند؛ او به دستیار خود میگوید این دو نفر که ما گرفتیم نمیتوانند پشت ماجرا باشند و فرد دیگری قصه را هدایت میکند. بعد از این دیالوگ سریعاً تصویر کات میخورد روی وکیل که تنها در ابتدای فیلم تماشاگر او را دیده. این وضعیت نشاندهنده آن است که کارگردانان فیلم، درست روی چگونگی سوژه خود تمرکز دارد و نه چیستی ماجرا؟ همین وضعیت باعث میشود بازی وکیل بهطرز معناداری برای مخاطب قابلفهم شود و شاهد یک بازی خوب از ریحانه رضی باشد. این موقعیت نشان از آن دارد که فیلمساز بهجای آنکه بهدنبال غافلگیری مخاطب باشد، اولویت را روی شرح موقعیتی انسانی میگذارد. در محور دوم ماجرا، شخصیت بازپرس از ابتدا تا انتها تغییری نمیکند و عملاً تصمیم او در پایان فیلم تبدیل به یک تصمیم لحظهای میشود.»
سیگاری که در جای درست روشن شد
مریم فضائلی، خبرنگار گروه فرهنگ نیز در یادداشتی به این فیلم کوتاه پرداخت. در بخشهایی از این مطلب آمده است: «در خلاصه فیلم آمده است: «این همه جای پرتوپلا این اطراف هست، چرا درست اومدی روبهروی دوربین اقبالی رو کشتی؟» این جمله انتخاب بدی برای خلاصه یک فیلم کوتاه نیست؛ چراکه کل 28 دقیقه زمان پخش فیلم، مخاطب منتظر است از سرنوشت قاتل خبردار شود. میگویم سرنوشت قاتل؛ چراکه حدس زدن اینکه چه کسی قاتل است، انتخاب سختی نیست. به همین دلیل مخاطب با فهمیدن اینکه چه کسی قاتل است، دچار شوک نمیشود، بلکه از واکنش پلیس تعجب میکند. پلیس در اینجا برای خودش حکمی صادر کرده و یکی از مظنونان پرونده را رها میکند. این در صورتی است که تا قبل از آن، با دو مضمون دیگر پرونده رفتارهای نسبتاً تندی داشته. این تغییر رفتار بازیگر نقش پلیس، مخاطب را متعجب میکند و چون لحظات پایانی فیلم است، او را شوکه به حال خودش رها میکند.
فیلمی تماشاگرپسند با گرهای لورفته!
مصطفی قاسمیان، خبرنگار هم در آخرین یادداشت صفحه فرهنگی امروز روزنامه فرهیختگان از فیلم «مرتد» نوشت: «فیلم کوتاه «مرتد» ساخته مشترک داوود مرادیان و امیر ابیلی که این روزها در چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به نمایش درآمده، اثری در ژانر درام معمایی است که مایههای حقوقی دارد و فیلمنامه آن بر پایه یک قاعده حقوقی بنا شده. نخستین عیب فیلم نیز به همین قاعده برمیگردد؛ چراکه قاعده یادشده کمتر از شش ماه پیش در یکی از سریالهای پربحث و پرواکنش نمایش خانگی نمایش داده شده و شخصیتهای سریال مورد نظر درباره آن صحبت کردند. اگرچه این نوشته به دنبال آن نیست که به سازندگان «مرتد» اتهام گرتهبرداری از مجموعه «گناه فرشته» را بزند، ولی معمای اصلی این فیلمکوتاه بهگونهای طراحی شده که تنها با اطلاع پیشین تماشاگر از قاعده حقوقی مورد نظر، فیلم از نیمه جذابیتش را برای او از دست میدهد. «مرتد» با وجود نکتهای که درباره گره اصلی آن آمد، همچنان در پایانبندی جذاب و تا حدی غافلگیرکننده است؛ چراکه مخاطب نمیتواند تا لحظات پایانی فیلم بهراحتی حدس بزند که چه کسی در پس توطئه نمایشدادهشده در فیلم قرار دارد. از قضا این صحنه نیز از لحاظ حسی خوب درآمده و در آن هنرپیشهها نقشآفرینی مناسبی دارند.»
[یکشنبه، 29 مهرماه]
گزارش «فرهیختگان» از روز نخست جشنواره فیلمکوتاه؛ تازهنفسها میآیند
ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ روزنامه فرهیختگان از اولین روز برگزاری این رویداد گزارشی نوشت. از آثاری چون «تفنگ چخوف» و «نیجریه» تا «ژیلهمو» و «بدرود پاریس» که به عقیده او بهترین فیلم روز اول بود. در بخشهایی از این گزارش آمده است: «بهترین فیلمی که در روز اول جشنواره تماشا کردم، «بدرود پاریس» بهکارگردانی محمدابراهیم شهبازی بود. شهبازی به دلیل کار در حوزه سینما و تلویزیون و پیشه تدوینگریاش نشان داد که میداند چطور از ایده مرکزی پروپیمان و قابل بسط به یک فیلم سینمایی بلند در قالب اثری کوتاه بهره ببرد و در طول روایت حواس متضاد شادی و غم را بهواسطه نمایش نحوه زیست دو کاراکتر اصلی به مخاطبانش هدیه دهد. طراحی صحنه، لباس و باند صوتی در شناساندن جغرافیا به بیننده، هارمونی خوبی با هم برقرار میکنند و کار کارگردان هم در بازی گرفتن از بازیگر مبتلا به سندرمدان معرکه است. فیلمساز نگاه متفاوتی به مسئله مهاجرت و خانواده دارد و آن را در فرم روایی مناسبی بیان میکند. پدر، یک مترجم است که میخواهد بههمراه فرزند سندرمداونیاش به فرانسه مهاجرت کند ولی نزدیک تاریخ سفر ویزای پسر صادر نمیشود و همین اتفاق پدر را در یک دوراهی قرار میدهد. خوشبختانه فیلم در درون مناسبات سینمای تجربی قرار نمیگیرد و فیلمساز هم با روایت قصه در درون ژانر فانتزی، داستانش را روایت میکند. ساخت فیلم در سینمای فانتزی کار آسانی نیست و تجربه نشان داده بیننده آنقدر که از وی انتظار میرود علاقهای به تماشای این فیلمها ندارد ولی در بدرود پاریس، چاشنی کمدی به کمک مود فانتزی فیلم میآید و اثر را از تبدیل شدن به فیلمی یکبار مصرف نجات میدهد.»
کارگردان فیلمکوتاه «شازده کوچولو» در گفتوگو با «فرهیختگان»: دختر فلسطینی را با تخیل و آرزوهایش ترسیم کردم
حدیث ملاحسینی، خبرنگار گروه فرهنگ روزنامه فرهیختگان نیز با کارگردان فیلمکوتاه «شازده کوچولو» از دیگر آثار این جشنواره گفتگویی داشت. عمار خطی درمورد دلیل روی آوردنش به این سوژه سؤال کردیم و او با اشاره به اینکه هر موضوعی که اجتماعی و انسانی باشد از آن استقبال میکند، گفت: «واقعیت این است که هرکسی که نگاه انسانی داشته باشد، به عمق فاجعهای پی میبرد که سالهاست برای مردم فلسطین رخ میدهد. الان ماجرای فلسطین داغ است و هنگامیکه اتفاقات اخیر را دیدم، قصهام خودبهخود شکل گرفت و ایدههای خوبی به من داد. درنهایت به این موضوع انسانی به این شکل پرداختم. فردا ممکن است یک سوژه انسانی در کشور خودم یا در هرجای دنیا اتفاق بیفتد که مرا قلقلک بدهد و برایم جذاب باشد که دربارهاش کار کنم. مدتها بود که علاقه داشتم برای کودکان غزه یک فیلم داستانی بسازم اما نه با آن نگاهی که همهگیر است و توأم با جنگ و کشتار است. قصد داشتم با حالوهوای انسانی و شاعرانگی بهخصوصی اثرم را بسازم؛ چراکه برای من همیشه مقاومت این آدمها ستودنی و جالب بود. شاید اگر مردم خیلی از کشورهای دیگر بودند طی این 74، 75 سال جنگ، مملکتشان را رها میکردند و میرفتند، بنابراین وقتی میگوییم «کودکان غزه»، کودکان غزه فقط شامل بچههای زمان حال نمیشوند، بلکه یک فرد 80 ساله در فلسطین هم در کودکیاش «کودک غزه» بوده. این ماجرا همیشه ذهن مرا به خودش درگیر کرده بود که چطور میشود یک کار انسانی را تولید کرد که به دور از شعار و فضاهای دیگر باشد؟ بنابراین در فروردین و اردیبهشت امسال، ناگهان این ایده به ذهنم رسید، شروع به نوشتن کردم و بعد هم به مرحله تولید رسید و به جشنواره رساندیم.»
در ادامه عمار خطی درخصوص انتخاب اسم این فیلم توضیح داد: «من بهخاطر آن نگاه هنری و انسانی که میخواستم داشته باشم، موقعیت فیلم را داخل یک کتابفروشی که مدتهاست بهدلیل جنگ در آن بسته شده است، ترسیم کرده بودم، بنابراین با خودم فکر کردم چه کتابی میتواند به شخصیت این دختربچه که شخصیت اصلی ماست و بهدنبال حقیقت میگردد نزدیک باشد. درنهایت دیدم «شازده کوچولو» قصه و ماجرایش جستوجوی حقیقت است و این نسبت خیلی مناسبی است. جاهایی هم دیدم که به خود قصه و شخصیت اصلی ما مرتبط است و میشود قسمتهایی از کتاب را آورد، پس آنها را اضافه کردیم و دیدیم خیلی مناسب بود. از طرفی گفتیم چقدر خوب میشود که حالا اسم فیلم هم «شازده کوچولو» باشد؛ چراکه یک اسم جهانی است و همه آن را شنیدهاند و میشناسند. شاید برایشان جالب باشد که این وجه تشابه را با این شخصیت اگزوپری در خود فیلم پیدا کنند که اتفاقاً خیلی به فضای کار کمک کرد.»
وقتی نمیفهمی چه میگویند!
امیرمحمد بهامیر، خبرنگار هم به پویانمایی در این دوره از جشنواره پرداخته است. در بخشی از این نقد آمده است:«از چهلویکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران قرار نیست آبی برای سینمای کودک و نوجوان گرم شود؛ چراکه یکی از مهمترین شاخصهای سینمای کودک و نوجوان، توان بالای فیلمساز برای رساندن پیامش به سادهترین و قابل فهمترین حالت ممکن است. اتفاقی که در فیلمهای بخش اول پویانمایی بههیچوجه نیفتاده است. فیلمساز باید از تکنیکهای انیمیشنی استفاده کند تا پیام خود را به مخاطب برساند. اگر این پیام به هر دلیلی توسط مخاطب درک نشود یا مخاطب در دوگانگی یا چندگانگی دریافت پیام قرار گیرد، مشخص میشود که فیلمساز نتوانسته حرفش را به خوبی منتقل کند. علاوهبر این درک پیام، باید توجه داشت منطق حاکی بر پیام اثر نیز باید لحاظ شود. منطقی که باعث میشود رابطه علت و معلولی آثار در جهت درک بهتر پیام توسط مخاطب استفاده شود.
بخش اول پویانمایی جشنواره از هفت انیمیشن، یعنی آثار «خسوف»، «مرد و پنجره»، «ناجوردشت»، «راه»، «پر»، «پسران فریدون» و «شُکوه» تشکیل شده است. به جز مرد و پنجره، خسوف و ناجوردشت باقی آثار در ارائه پیامی واضح که مخاطب بفهمد هدف فیلمساز از ساخت اثرش چه بوده، ناموفق بودند. البته باید گفت آوردن نمادها و استعارههای تصویری باعث نمیشود بگوییم فیلمساز حرفش را زده است. اگر بخواهیم قدری بیشتر روی هرکدام از آثار عمیقتر شویم، متوجه آن خواهیم شد که دومین مشکل جدی که تمامی آثار به جز یکی از آنها درگیرش هستند، بیهویتی است. بیهویتی یعنی آنکه فیلمساز ایرانی اثری بسازد که در هر کجای دنیا مخاطبی آن را دید، نداند که این اثر از فرهنگ و هویت ایرانی نشأت گرفته است.
هرآنچه از یک فیلمکوتاه خوب میخواهیم
محمدسجاد حمیدیه، خبرنگار هم فیلمکوتاه «چای» محصول ایالات متحده آمریکا و اثر فیلمساز جوان پرداخت. او در یادداشتی نوشت: «چای»، که نامزد نخل طلای کن ۲۰۲۴ هم بوده است، میتواند یکی از مدعیان بردن جایزه بهترین فیلم بخش بینالملل جشنواره فیلمکوتاه تهران باشد. فیلمنامه ساده اما خوب و درگیرکننده فیلم، به همراه سرخوشی دلپذیر آن، یک تجربه لذتبخش را برای تماشاگر فراهم میآورد. داستان «چای» درباره پسری خجالتی است که میخواهد با دختر مورد علاقهاش صحبت کند. فیلم با تصاویری از لنز یک دوربین خانگی آغاز میشود که پسر روبهروی آن نشسته و برای صحبت کردن با دختر تمرین میکند. با این مونولوگ، فیلمساز توانسته بهخوبی موقعیت اولیه داستان را بسازد: اولا متوجه علاقه پسر میشویم و ثانیا با بازی خوب مایکل گندالفینی، خجالتی بودن پسر بهصورتی کاملا باورپذیر به تماشاگر منتقل میشود. بعد از این شروع دقیق، بدون آنکه وقتی تلف شود، نقطهعطف داستان اتفاق میافتد. مشخص است فیلمنامهنویس، مدیوم فیلمکوتاه را به خوبی میشناسد و میداند که در یک فیلمکوتاه، وقتی برای تلف کردن وجود ندارد. نقطه برخورد، نقطهعطف دوم و نقاط فرعی دیگر بهدرستی در فیلمنامه حضور ندارند تا فیلم در مدیوم فیلمکوتاه جا بگیرد. بعد از نقطهعطف اول، داستان لحظه به لحظه اوج میگیرد و ثانیهای افت نمیکند. فیلم موقعیتهای طنز خوبی نیز دارد که تماشاگر را بیشتر با جهان فیلم صمیمی میکند. درنهایت گرهگشایی فیلم نیز یک صحنه بانمک و دوستداشتنی است و پایانی خوشایند را برای فیلم رقم میزند.
[یکشنبه 29 مهرماه 12:00] شهاب حسینی، کمال تبریزی، فرزاد موتمن داوران یک رویداد سینمایی
در سومین روز از چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلمکوتاه تهران، داوران آثار داستانی بخش مسابقه سینمای ایران این رویداد معرفی شدند. با اعلام ستاد خبری چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران؛ آثار داستانی بخش مسابقه سینمای ایران این رویداد را هیاتی متشکل از کمال تبریزی، فرزاد موتمن، سید شهابالدین حسینی، محمدرضا شفاه، درناز حاجیها، آرمان فیاض و میثم مولایی داوری میکنند.
[جمعه ۲۷ مهرماه 16:00] جشنواره فیلم کوتاه تهران آغاز شد
مراسم افتتاحیه چهلویکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران امروز (جمعه ۲۷ مهرماه) با حضور سینماگران و هنرمندان و با اجرای محمدرضا مقدسیان در پردیس سینمایی ملت برگزار شد. مهدی آذرپندار، دبیر جشنواره خطاب به کارگردانان و سازندگان فیلم کوتاه گفت: با زحمات شما جای خالی برای بلیت باقی نماند و حالا مسأله جدی ما سانس های فوقالعاده است. از فیلمهای شما حظ بردیم، این جشنواره جشنواره شماست.
وی افزود: این جشنواره با شعار جهانی خیال انگیز کار خود را آغاز کرد. البته میدانیم جهانی که در آن زیست میکنیم آنقدر هم خیالانگیز نیست اما امیدواریم زمانه ای بیاید که بزرگتری در جهان باشد و مانند یک جشنواره فراخوان بدهد و کودککشی متوقف شود و دیگر شاهد این روزها نباشیم.
آذرپندار با اشاره به کودککشی در غزه و فلسطین ادامه داد: چند سال پیش اعلام کردیم فیلمهایی را که حاوی کودککشی هستند، نمایش نمیدهیم اما فکر نمیکردیم زمانهای بیاید که یکسال تمام، جلوی اینهمه بیننده هر روز کودککشی شود. امیدوارم بزرگتر ما بیاید و این روزها به پایان برسد.
[جمعه ۲۷ مهرماه 12:50] پیام وزیر فرهنگ و ارشاد به جشنواره چهلویکم
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران پیام داد. متن پیام سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به این شرح است:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم
باز هم پاییز، آغاز فصل جشنوارهها و مهر ماه، موعد سال تحویل فیلم کوتاه ایران فرا رسید؛ جشنوارهای که باب «وفاق» جامعۀ فیلم کوتاه کشور است؛ جامعهای متکثر که خود رنگین کمانی از سلیقهها را نمایندگی میکند و به شرط «آینگی» این جشنواره و دیدن احوال و روزگار خویش در آن، گرد خوان این محفل قدیمی جمع خواهند شد و دیدار تازه خواهند کرد.
جشنوارههایی چون فیلم کوتاه تهران از آن جهت اعتبار یافتهاند که در هر دوره، فرزند زمانۀ خویشند؛ چنانکه نمیتوانند به جهان اطراف خود بیتفاوت باشند.
چهل و یکمین دورۀ جشنوارۀ فیلم کوتاه تهران هم ویژگیهایی دارد که خوشبختانه وام گرفته از جهان پیرامون خود است؛ جهانی که در آن علم و فناوری به پیشران تمدنهای بشری مبدل شده است و خلاقان عرصۀ فناوری هر روز معجزهوارۀ جدیدی عرضه میکنند که هوش مصنوعی متأخرترین آنهاست. سینما هم البته در شعاع تأثیر هوش مصنوعی قرار گرفته و بیم و امیدهای فراوانی از نحوۀ استفاده از آن در هنر هفتم این روزها مطرح است. به همین دلیل جشنوارۀ فیلم کوتاه تهران، برای نخستین بار در میان رویدادهای سینمایی کشور، با تأسیس بخش ویژۀ رقابتی هوش مصنوعی و واقعیت مجازی، به این مهم توجه نشان داده و با استقبال مناسبی هم از سوی فیلمسازان خارجی و داخلی روبهرو شده است.
از سوی دیگر، زمانه، زمانۀ ارتباطات است و نمیتوان در عرصهای چون هنر سینما، در مرزهای جغرافیایی محصور شد. در چنین شرایطی، نگاه فرا مرزی جشنوارۀ چهل و یکم در انتشار فراخوان به دوازده زبان زندۀ دنیا و شناسایی و استفاده از ظرفیتهای جدید و کمتر استفاده شده برای ارتباط با کشورهای هدف که نهایتاً موجب ارسال حدود 14هزار فیلم از ۱۵1 کشور دنیا شده است، نشان میدهد سینمای ایران تحریم ناشدنیست.
ایجاد بخش ویژۀ «شاخۀ زیتون» برای ادای دین به مقاومت مردم مظلوم فلسطین و لبنان، بخش دیگری از «آینگی» جشنوارۀ فیلم کوتاه تهران در توجه به جهان پیرامونی خود است، گرچه محدود به این موضوع نشده است و در محتوای آثار نمایش داده شده در جشنواره، از پرداختن به مفاخر، قهرمانان و حماسههای ملی تا نقد و اشاره به آسیبهای اجتماعی و دغدغههای معیشتی، همگی حکایت از بازتاب زمانه در جشنواره دارند.
البته وفاق بدون امید و امید بدون چشماندازی از آیندهای روشن، بی معناست و شاید بهترین سکو، برای خیالپردازی آتیهای امیدوارکننده، همین جشنوارۀ فیلم کوتاه تهران است که جوانان صاحبان اصلی آن هستند. پس چه حسن ختامی بهتر از همین شعار جشنواره در این دوره که: «جشنوارۀ بینالمللی فیلم کوتاه تهران، پذیرای جهان خیال انگیز تو»