درباره «او» که بزرگ‌ترین ضربه‌های تاریخ را به صهیونیست‌ها زد
یحیی سنوار که یکی از بزرگ‌ترین ضربه‌های تاریخ را به صهیونیست‌ها زده است؛ به شهادت رسید فیلم منتشرشده از مقاومت جانانه او تا لحظه آخر الهام‌بخش همه مبارزان آرمان قدس خواهد بود.
  • ۱۴۰۳-۰۷-۲۸ - ۱۰:۰۸
  • 00
درباره «او» که بزرگ‌ترین ضربه‌های تاریخ را به صهیونیست‌ها زد
فرمانده «یحیی» چریکی که اسطوره شد
فرمانده «یحیی» چریکی که اسطوره شد
ایمان عظیمیخبرنگار

یحیی سنوار بالاخره با عزت تمام و با سری افراخته آرزوی دیرین خود‌ یعنی شهادت را با چشیدن شهد شیرین آن تعبیر کرد. رسانه‌های استعماری این‌طور القا می‌کردند که سنوار از ترس کشته شدن جایی در زیر زمین پنهان شده و رژیم‌صهیونیستی طبق برنامه‌ریزی دقیق قصد دارد او را حذف کند. حتی منابع اطلاعاتی اسرائیلی هم در اقدامی رذیلانه پیش‌تر عنوان کرده بودند که این مجاهد با پوشش زنانه از طریق تونل‌های زیرزمینی فرار کرده است. 

اما درج خبر شهادت سنوار در خروجی خبرگزاری‌ها و رسانه‌های ریز و درشت دروغ‌ آنهایی که بی‌شرمانه بزدلی خاص خود را به این شهید عزیز نسبت می‌دادند در میان چشمان نافذ مردم آزاده جهان آشکار کرد. نحوه خداحافظی رئیس دفتر سیاسی حماس با دنیای فانی هرچند غم جانکاهی را روی سر ما آوار کرد ولی حقیقت ذات انسان را به سینمایی‌ترین شکل ممکنش برای مردم آزاده به تصویر درآورد. 

دوربین ارتش صهیونیستی این بار برخلاف همه جنایت‌هایش از قتلگاه سنوار فیلم گرفت تا به این وسیله قدرت همه‌جانبه‌اش را به رخ رقبای منطقه‌ای و جبهه مقاومت بکشد ولی برخلاف تصوری که انتظارش را می‌کشید، نمایش لحظات آخر زندگی پرعزت سنوار تبدیل به سند حقانیت راه او و مقاومت فلسطین شد. عمده تصاویری که ما از قهرمان به یاد می‌آوریم متعلق به دنیای زمینی قهرمانان پوشالی آثار هالیوودی است؛ همان‌هایی که برای مرتفع کردن غرایز پست‌شان تمام موانع را از سر راه برمی‌دارند و در این راه به هیچ امر اخلاقی‌ای پایبند نیستند و گاه در هیبت ماموری تمام‌قد فرامین کارفرمایان آمریکایی‌ خود را اجرا می‌کنند. اما سنوار تمام انگاره‌های ذهنی ما را با عمل شجاعانه خود از میان برد و در قلب تاریخ جای گرفت. او فرمانده‌ای بود که فرمانده بودنش را در میان مهلکه و جنگ با دشمن‌ترین دشمنان خدا به اثبات رسانده بود و شناخت بسیار دقیقی از میدان مبارزه داشت. 

وقتی یحیی سنوار به دنیا آمد سال‌ها از یورش نظامیان صهیونیست به اراضی فلسطینی می‌گذشت ولی حتی این مسئله هم باعث نشد پای او به متن مبارزه با دشمن غاصب کشیده نشود. سنوار از همان سال‌هایی که تمایز میان خوب و بد را شناخت تمام قوایش را به کار گرفت تا هرچه در چنته دارد را برای ایستادگی در برابر ظلم رو کند تا علم حق‌طلبی و خم نشدن در برابر فرامین شیاطین زمین نیفتد. او تحصیلاتش را در دانشگاه اسلامی غزه و در رشته زبان عربی کامل کرد و به مرور «مقاومت» را به اصل اساسی زندگی‌اش بدل کرد. بزرگ شدن سنوار در اردوگاه‌های فلسطینی موجب شد ارتباط بدون واسطه‌ای با نفس مقاومت و مبارزه برای رهایی دست پیدا کند و اسلحه را جزئی جداناپذیر از سنت دفاع به حساب بیاورد. سنوار 23 سال از عمر پربرکتش را در زندان‌های رژیم گذراند و سخت در مقابل آسیب‌هایی که آنها به روح و جسمش می‌رساندند مقاوم و آبدیده شد.

حتی توانست در زندان زبان عبری را همچون زبان مادری فرا بگیرد و رمان «خار و میخک» را به همین زبان به رشته تحریر درآورد. ازطرفی ارتباطش با شیخ احمد یاسین، مؤسس جنبش مقاومت اسلامی (حماس) به‌قدری مستحکم شده بود که او سنوار را به‌خاطر کاریزما، توجهش به نظم و انضباط تشکیلاتی و هوش سرشارش لایق رهبری شاخه‌های عملیاتی و اطلاعاتی این سازمان می‌دانست. علاوه‌بر این، سنوار کتابخوان قهاری هم بود و آن را به‌عنوان راهی برای شناخت دشمن قلمداد می‌کرد. شیخ احمد یاسین که توسط دشمن جراره صهیونیستی ترور شد نوبت به نسل جدید رهبران حماس، من‌جمله سنوار رسید تا خواب را از چشمان نیروی نیابتی آمریکا در منطقه دریغ کنند. با آزادی سنوار در اکتبر 2011 فصل جدید و بی‌بازگشتی از مقاومت مردم فلسطین، بالاخص غزه آغاز شد که طوفان‌ الاقصی به‌زعم آنهایی که پایشان روی زمین قرار دارد سینمایی‌ترین بخش آن بود.

سینمایی از آن بابت که بدون دراختیار داشتن ابزار جنگ مدرن، با یک طراحی خارق‌العاده، ضربات سنگینی به پیکر رژیم وارد کرد و فرایند پیمان صلح ابراهیم را در حرکتی تاریخ‌ساز برهم زد. حتی صحنه پایان زندگی او نیز جنبه‌ای از سینمای مقاومت ما در این سال‌ها بود. کافی ا‌ست به حافظه‌تان رجوع کنید و صحنه شهادت عاشقان خداوند روی زمین را به یاد آورید. آنجا که مختار با شهادتش سنگینی بار تاریخ را به دوش اشقیا انداخت یا آنجا که اصغر وصالی بی‌محابا به دل دشمن می‌زد. سنوارها از پی هم می‌آیند، خون‌شان تاریخ و مدنیت می‌سازد و درنهایت عاشقانه دیدار معبود را لبیک می‌گویند اما پرچمی که برافراشته‌اند هیچ‌گاه بر زمین نمی‌افتد؛ چون تا زمانی که ندای حق از بانگ خانه‌های محقر برقرار است می‌توان به پرورش قهرمانانی اینچنین دل بست. 

یادداشت‌های دیگر در رابطه با شهادت یحیی السنوار را در روزنامه فرهیختگان بخوانید. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱