«اتفاقات پیچیدهای در استقلال در حال رقم خوردن است»، این اولین جملهای است که عباس سرخاب مهاجم اسبق استقلالیها که اتفاقا از نزدیک دیدار این تیم برابر السد در قطر را به تماشا نشسته بود در مصاحبه با «فرهیختگان» عنوان میکند. او از فلسفه تغییر مربیان صحبت کرده و از ضعف آشکار خط هجومی این تیم میگوید ضمن اینکه درخواستش مثل همه هواداران این تیم مشخص است؛ «در چنین شرایطی مردم کمتر از سرمربی مطرح و رزومهدار خارجی برای هدایت استقلال نمیپذیرند!» گفتوگوی «فرهیختگان» با سرخاب را از نظرتان میگذرانید.
صحبت را از شرایط استقلال آغاز کنیم. مدیران این تیم مدتهاست به دنبال سرمربی خارجیاند اما هنوز خبری از توافق با گزینهها نیست.
اتفاقات پیچیدهای در حال رقم خوردن است. از تغییر نکونام گرفته تا آوردن بختیاریزاده در زمانی نامناسب! این در حالی است که باید فرهنگی را در فوتبال ایران بهوجود بیاوریم و این موضوع را جا بیندازیم که این تغییرات میتواند با توافق طرفین و با اطلاع قبلی هم محقق شود.
در این مورد بیشتر توضیح میدهید؟
در فوتبال مربیان همیشه در حال تغییرند و هیچ مربی، سالیان طولانی در یک تیم نمیماند. شاید بهندرت مربیای مانند فرگوسن باشد که دو سه دهه در باشگاهی دوام بیاورد. چنین مربیای بهعنوان یک فرهنگ در بین مردم، مدیران و همه اهالی فوتبال جا افتاده و به یک مقبولیت اجتماعی میرسد که این هم یک استثنا در فوتبال دنیا محسوب میشود. اما در بقیه موارد مربیان متغیرند و بعضاً هم اعمال سلیقههایی در این خصوص در باشگاههای مختلف میشود. نکته مهم در این خصوص اینکه وقتی میخواهند یک سرمربی را تغییر بدهند قطعاً خود مربی این موضوع را احساس کرده و میفهمد که میخواهد تغییر کند اما معمولا در جاهای مختلف دنیا به اطلاع مربی میرسانند که کار شما امسال به پایان رسیده، چون برای فصل بعدی با مربی دیگری قرارداد بستهایم. به این شکل تیم هم لطمه نمیخورد. حالا فرض بگیریم با مربیای مانند جواد نکونام طرف حسابیم و میخواهیم او را تغییر دهیم، باید به او اطلاع بدهیم که فقط تا نیمفصل هستید و برای ادامه فصل با مربی دیگری به توافق رسیدهایم. این همان فرهنگی است که دربارهاش صحبت میکنیم. در واقع این خیلی بهتر از آن است که مربی را اخراج کنید و گزینهای را بگذارید که او هم از صفر کارش را شروع کند. با توجه به اینکه استقلال امروز وضعیت سختی داشته و بازیهای مهمی را هم پیشرو دارد؛ هم در رقابتهای داخلی لیگ برتر و هم لیگ نخبگان آسیا. بنابراین این فرهنگ هم برای مردم و هم برای فوتبال ایران باید جا بیفتد. اعتقاد دارم اگر نکونام میماند، باید با او جلسهای را برگزار میکردند و به اطلاع وی میرساندند که تا نیمفصل بیشتر در خدمت شما نیستیم و در آن زمان با شما قطع همکاری خواهیم کرد. در این صورت هم تکلیف جواد روشن میشد هم تیم به این روز نمیافتاد و مردم هم میپذیرفتند که نکونام تا نیمفصل وقت دارد. در این صورت باشگاه هم موظف میشد یک مربی خارجی طراز اول بیاورد و اتفاقاً فرصتش را هم داشت تا آن زمان وارد مذاکرات شده و با یک گزینه به توافق برسد.
صحبت شما شاید در جاهای دیگر دنیا یا تیمهای دیگر جواب بدهد اما واقعا میتوان با شخصی مانند جواد نکونام که یکسال دیگر با استقلال قرارداد داشت، چنین رفتاری کرده و به چنین مربی اعلام کرد که تا نیمفصل بیشتر نخواهی ماند؟
ما به شخص کاری نداریم و از فرهنگی صحبت میکنیم که جایگاه سرمربی در آن مدنظر قرار میگیرد. این موضوع باید مثل همه جای دنیا جا بیفتد. در تیمی مثل بایرنمونیخ شاهد بودیم که در این چند سال چند بار این اتفاق افتاده است. خود سرمربی میفهمد که فصل بعدی در آن تیم نیست اما کار خودش را در فصلی که حضور دارد انجام میدهد. یا در تیمی مثل رئالمادرید این فلسفه وجود دارد که هر مربی میآید باید برای این تیم جام بیاورد در غیر این صورت باید از رئال برود. مثلا آنچلوتی اگر جام نیاورد باید برود، هر کسی هم بیاید همان سیاست، همان فرهنگ و همان مدل وجود دارد. این مدل را هم مردم پذیرفتهاند و هم مدیران و هم مربی که میداند اگر جام بیاورد به کارش در این تیم ادامه خواهد داد در غیر این صورت باید برود! اینچنین اتفاقاتی باید در فوتبال ایران و تیمی مثل استقلال جا بیفتد. در هر صورت جواد یک مهره با ارزش ملی به شمار رفته و نباید چنین مهرهای را بسوزانیم. او مربی بدی نیست که بگوییم بد است یا دانش مربیگری ندارد. اگر بد بود چرا روز اول با او قرارداد بستند؟!
شما بازی استقلال و السد را در قطر از نزدیک تماشا کردید. چند روزی از این دیدار گذشته اما شما که از نزدیک آنجا بودید، جو تیم را چطور دیدید؟ البته برخی اینطور مطرح کرده بودند که برخی بازیکنان در این بازی کمکاری کردند.
بحث کمکاری و این مسائلی که مطرح میشود صحت ندارد. برای این دیدار وضعیت روحی و روانی تیم بههم ریخته بود. چون تکلیف هیچکس مشخص نبود. تکلیف یکی مثل سرمربی هم مشخص نبود که بعد از این دیدار میماند و به کارش ادامه میدهد یا خیر و قرار نیست بماند. با وجود آن که برای سمیعی و شهریاری احترام قائلم اما آنها در تصمیمگیری، سیاست شفافی نداشتند. کادرفنی و سرمربی برای این بازی استرس داشتند چون بلاتکلیف بودند. هیچ مربی در دنیا نمیتواند در مسابقهای مهم در حالی به موفقیت فکر کند که در جای دیگر، فکرش مشغول باشد. اینکه هست و ادامه میدهد یا نیست! این خیلی بد است. شاید ظاهر بود اما در باطن نبود! هر مربی هم که باشد وقتی مدیری حرف میزند احساس میکند که این حرفها در راستای ابقای او است یا رفتنش، این بد است! در آستانه مسابقات مهمی مثل لیگ نخبگان آسیا با این سیاست کل مجموعه از لحاظ روحی و روانی بههم ریختند. ما هم بهعنوان یک پیشکسوت وقتی در جمع بچهها قرار گرفتیم به آنها تأکید کردیم که این یک مسابقه ملی است و حواستان بیشتر باشد و به نکونام هم گفتیم که تمرکز داشته باش. همه هم احترام گذاشتند. به بزرگان تیم گفتیم میلیونها نفر منتظر درخشش شمایند و شما نماینده ایرانید و سعی کردیم از لحاظ روحی و روانی آنها را ارتقا بدهیم. بازیکنان هم مصرانه میخواستند این بازی را موفق شوند اما از لحاظ روحی و روانی بعد از یکربع ابتدایی بازی تیم دچار افت شدیدی شد.
آینده را با این وضعیت که فعلاً بختیاریزاده ابقا شده است، چطور میبینید؟
هرچقدر تکلیف تیم مشخص نشود شما همچنان بلاتکلیف خواهید ماند. سهراب هم یکی از مهرههای خوب استقلال است اما نباید او را هم از بین ببریم. در چنین شرایطی مردم کمتر از سرمربی مطرح و رزومهدار خارجی برای هدایت استقلال نمیپذیرند. هم پیشکسوتان و هم هواداران امیدوارند که مدیریت زودتر وارد عمل شده و مربیای در شأن و منزلت فوتبال ایران و استقلال انتخاب کند. استقلال بازیهای مهمی را در پیش دارد و باید هرچه سریعتر از این بحران عبور کرد. بازی با النصر و الهلال خیلی مهم است و در ایران هم بازی با تیمهایی مانند تراکتور و سپاهان را در پیش داریم این در حالی است که تکلیف سهراب هم مشخص نیست. او خودش هم نمیداند که همهکاره است یا هیچکاره!
البته چون ایشان بهعنوان سرمربی موقت آمده خودش هم انتظار دارد که هر اتفاقی افتاده و خیلی زود با این عنوان خداحافظی کند.
بهعنوان یک مهاجم طراز اول سابق در فوتبال ایران و استقلال، ضعف امروز این تیم در این نقطه از زمین را قبول دارید؟
بله. ضعف شدیدی هم دارد. با وجود مهرههای با ارزشی که در زمین داریم در فاز هجومی و گلزنی ضعف شدیدی در استقلال وجود دارد. البته وقتی آرامش نداشته باشید چنین تبعاتی را هم باید بپذیرید. تفکراتت را نمیتوانی بروز بدهی چون عصبی میشوی! در این صورت حتی توپهای ساده را هم نمیتوانی گل کنی و چهبسا یک پاس ساده هم نمیتوانی بدهی. در همین دیدار با السد، استقلال فرصتهای خوبی داشت اما آرامش و تمرکز لازم وجود نداشت. آن فشار بیرونی که حتما باید بازی را ببری، این موضوع کار را سخت کرده و زهرش را بهنوعی هم به مهاجمان ریخته و هم به تیم! انشاءالله استقلال هرچه زودتر به آرامش برسد چون هیچ زمانی موفقیت بدون آرامش و تمرکز حاصل نمیشود. این تیم طرفداران داخلی و بینالمللی دارد و تیم معتبر آسیایی به شمار رفته و مدیریت باید قطعاً بهتر از اینها عمل کند.