فرقی نمی‌کنه کی رئیس‌جمهور باشه
سیاست جمهوریخواهان و دموکرات‌ها در قبال چین، اهدافی مشابه و تاکتیک‌های مختلفی دارد. در زمینه تاکتیک‌ها، می‌توان تصور کرد هریس و ترامپ هر دو از نزاع مستقیم در تنگه تایوان اجتناب خواهند کرد اما در رقابت اقتصادی، مطابق با شواهد موجود، سیاست‌های ترامپ در قبال توسعه قدرت اقتصادی چین، سیاست تهاجمی‌تری خواهد بود. از سوی دیگر احتمال دارد دولت هریس به تحریک دیاسپورا و اپوزیسیون چین، در فعال کردن گسل‌های قومی نظیر مسئله اویغورها به شیطنت‌هایی بپردازد.
  • ۱۴۰۳-۰۷-۲۵ - ۱۰:۳۰
  • 10
فرقی نمی‌کنه کی رئیس‌جمهور باشه
چطور از موضع چین به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نگاه کنیم؟
چطور از موضع چین به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا نگاه کنیم؟
حانیه قاسمیانخبرنگار

مصاحبه دوشنبه شب دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواه انتخابات آمریکا با شبکه فاکس‌نیوز، بدون شک فراتر از آمریکا، مخاطبانی در پکن داشت. استراتژیست‌ها و سیاستمداران پکن در آستانه انتخابات ایالات متحده که کمتر از یک ماه از آن باقی مانده است، مواضع ترامپ و هریس در قبال چین را بررسی می‌کنند؛ از تنش‌های نظامی در تنگه تایوان تا جنگ تعرفه‌ها، چالش‌هایی میان این دو قدرت بزرگ اقتصادی جهان وجود دارد که سرنوشت کاخ سفید در ماه نوامبر، بر آینده این مسائل تاثیر می‌گذارد.
چین که به دلیل ساختار سیاسی‌اش، ثبات نسبی در سیاست خارجی دارد، منتظر است تا استراتژی‌های خود برای چهار سال آینده را مبتنی‌بر رفتار و رویکرد نامزد پیروز انتخابات تنظیم کند. اینکه پکن کدام نامزد را برنده این لاتاری می‌خواهد، سوالی است که برای آن پاسخ تک‌خطی و واضحی نمی‌توان یافت. برای این سوال باید به گذشته سیاست جمهوریخواهان و دموکرات‌ها در ایالت متحده در قبال چین مراجعه کرد. 

بازی برای کمپین داخلی
 وانگ شی سی، در مقاله‌ای در نشریه فارن افرز در این رابطه می‌نویسد: «اقدامات خارجی یک کشور، معمولا بازتابی از سیاست‌های داخلی آن کشورند. این پدیده به‌ویژه در ایالات متحده‌ که بحث‌های عمده داخلی به‌راحتی می‌توانند به امور خارجی سرایت کنند، صدق می‌کند و نقشی خاص در نحوه برخورد واشنگتن با چین ایفا کرده است.»
بدین ترتیب، شعار «اول آمریکا»‌ ترامپ و شعار «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» هریس به‌طور واضحی رابطه نزدیک میان سیاست داخلی و سیاست خارجی در ایالات متحده را نشان می‌دهند. پس از روی کار آمدن ترامپ، فضای سیاسی به‌شدت قطبی‌شده در ایالات متحده سیاست خارجی او را به‌ویژه نسبت به چین شکل داد. رویکرد «اول آمریکا» عمدتا پاسخی به نگرانی‌های رأی‌دهندگان آمریکایی درباره جهانی‌سازی و مهاجرت بود. در نتیجه، دولت ترامپ موانع تجاری را افزایش داد، مهاجرت را محدود کرد و مشارکت ایالات متحده در سازمان‌های بین‌المللی را کاهش داد و منافع اقتصادی و امنیت ملی ایالات متحده را در اولویت قرار داد. 
سیاست خارجی هریس نیز ملاحظات سیاسی مشابهی با ترامپ دارد. با این حال، کمپین هریس همچنین تصریح کرده است که تصمیمات سیاست خارجی آنها برای هم‌سویی با منافع رأی‌دهندگان داخلی اتخاذ شده است. بنابراین‌ سیاست خارجی بایدن ملاحظات سیاسی مشابهی با ترامپ دارد؛ زیرا هدف آن بازتعادل سیاست‌های صنعتی داخلی و قوانین اقتصادی بین‌المللی برای ترویج منافع داخلی است. 
 در سیاست خارجی ایالات متحده در سال‌های اخیر، چین نقش فزاینده‌ای ایفا می‌کند. اگرچه درگیری مسلحانه روسیه با اوکراین و جنگ اسرائیل علیه غزه و لبنان توجه زیادی را به خود جلب می‌کنند اما چین همچنان اولویت اصلی در استراتژی جهانی واشنگتن است. در این مقطع بحرانی، بسیاری از استراتژیست‌های آمریکایی خواستار تسریع محوریت واشنگتن به آسیا هستند. به‌عنوان مثال، رابرت بلکویل و ریچارد فونتن، تحلیلگران سیاست خارجی در کتاب جدیدشان، «دهه گمشده»، استدلال می‌کنند که دولت‌های اوباما، ترامپ و بایدن همگی به طرق مختلف در توسعه سیاست‌های قوی و منسجم نسبت به چین و سایر کشورهای آسیا کوتاهی کرده‌اند. علی‌رغم چالش‌های مداوم ایالات متحده در اروپا و خاورمیانه، آنها معتقدند برای سیاستگذاران آمریکایی مهم است که تغییر جهت به سوی آسیا را تسریع بخشند. 
اکنون اهمیت سیاست چین در رقابت ریاست‌جمهوری ایالات متحده آشکار شده است. هر دو حزب در تلاشند که قوی‌ترین لفاظی درباره سختگیری علیه پکن و محدود کردن نقش جهانی آن را ارائه دهند. این امر به ویژگی دیگری از بحث آمریکایی‌ها درباره چین اشاره دارد؛ در زمینه سیاسی کنونی ایالات متحده، دوقطبی سنتی «کبوترها» ( تمثیل دموکرات‌ها) و «شاهین‌ها» ( تمثیل جمهوریخواهان) نمی‌تواند پیچیدگی‌های درک ایالات متحده از چین را در بر گیرد. با توجه به اجماع گسترده دوحزبی که چین را به‌عنوان چالشی عمده در نظر می‌گیرد، بررسی طیف دیدگاه‌های سیاستی که در این دیدگاه کلی به وجود آمده، معنادارتر است. 

3 رویکرد در آمریکا در برابر چین 
از دور، استراتژیست‌های آمریکایی در‌مورد چین را می‌توان به‌طور کلی به سه گروه تقسیم کرد. گروه اول را به قول دیمتری سیواستپلو در فایننشال تایمز می‌توان «مطالبه‌گران یک جنگ سرد جدید» نامید. افراد این گروه بر این باورند که رقابت میان ایالات متحده و چین یک بازی صفر و یک است و واشنگتن و پکن در جنگ سردی قرار دارند که نیازمند تاکتیک‌های تهاجمی‌تری از سوی ایالات متحده است. همان‌طور که مت پاتینگر، معاون سابق مشاور امنیت ملی ایالات متحده، و مایک گالگر، نماینده پیشین کنگره، در نشریه فارن پالیسی استدلال کرده‌اند، این رقابت باید پیروز شود، نه آنکه مدیریت شود. آنها و دیگران با اشاره به رونالد ریگان، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده، استدلال می‌کنند که تعیین تهدید شوروی سابق به‌عنوان اولویت اصلی، برای دستیابی به پیروزی در جنگ سرد ضروری بود. 
گروه دوم را می‌توان «مدیران رقابت» نامید. بر خلاف جنگ‌طلبان جنگ سرد جدید، افرادی در این گروه بر این باورند که رقابت ایالات متحده و چین یک بازی صفر و یک نیست و بنابراین لازم است که استراتژی‌ای برای همزیستی با چین تدوین شود. ریشه‌های فکری این رویکرد به مقاله‌ای برمی‌گردد که کورت کامبل و جیک سالیوان در سال ۲۰۱۹ برای فارن افرز نوشتند، چند ماه پیش از آنکه هر دو به دولت بایدن بپیوندند. آنها استدلال کردند که رقابت با چین باید مدیریت شود و شرایط جهان مانند جنگ سرد نیست که ایالات متحده بتواند در یک جنگ سرد دیگر پیروزی مطلق به دست آورد. آنها و دیگران، پیشنهاد می‌کنند که بهترین رویکرد واشنگتن به چین، رهبری با رقابت و سپس ارائه پیشنهادات همکاری است. 
سومین گروه را می‌توان «موافقان سازش» نامید. اگرچه آنها از نظر عدم تمایل به نظام سیاسی چین و نفوذ جهانی آن، با سایر گروه‌ها هم‌نظرند، اما بیشتر نگران اینند که رقابت ممکن است به درگیری تبدیل شود. به‌عنوان چهره‌های برجسته این گروه، محققان روابط بین‌الملل، جسیکا چن وایس و جیمز استینبرگ، مخالف جنگ سرد با چینند، زیرا جنگ‌های سرد به‌طور ذاتی خطرناکند. وایس و استینبرگ معتقدند که در نتیجه، منافع پکن و واشنگتن در این است که خطر جنگ را کاهش دهند و در زمینه مسائلی چون تغییرات اقلیمی و بهداشت عمومی همکاری کنند. 
با وجود این تنوع نظر، هر سه گروه بر این باورند که چین مهم‌ترین چالش برای ایالات متحده محسوب می‌شود. با این حال، به‌نظر نمی‌رسد که در واشنگتن دیدگاه غالبی در‌مورد اینکه کدام رویکرد بهترین رویکرد در قبال چین است یا کدام جنبه از چالش -سیاسی، نظامی، اقتصادی یا حکمرانی جهانی- مهم‌ترین است، وجود داشته باشد. برای پکن، این بحث نامشخص به این معناست که درک اینکه این رویکردهای مختلف چگونه بر سیاست‌های ایالات متحده تأثیر می‌گذارند و به‌طور خاص چگونه ممکن است دولت جدید ایالات متحده را شکل دهند، ضروری است. 

جنگ تجاری ایالات متحده و چین
دولت ترامپ به «جنگ تعرفه‌ها» با چین رفت. در این جنگ دو کشور تعرفه‌های یکدیگر را افزایش دادند. او قبلا پیشنهاد افزایش جنگی تجاری با بیش از ۶0 درصد تعرفه بر کالاهای چینی را داده بود؛ اقدامی که نتایج پیچیده‌ای برای امنیت اقتصادی ایالات متحده و عموم مردم داشته است. براساس گزارش شورای کسب‌وکار ایالات متحده و چین، جنگ تجاری در دوران ترامپ (۲۰۱۶-۲۰۲۰) منجر به از دست دادن 245 هزار شغل آمریکایی شد. اردوگاه جمهوریخواهان در سال ۲۰۲۴ به قصد لغو وضعیت «ملی‌ترین ملت» چین، کاهش واردات کالاهای اساسی و جلوگیری از خرید زمین و صنایع ایالات متحده توسط چین اشاره می‌کند. در طول مناظره ماه سپتامبر ۲۰۲۴ بین هریس و ترامپ، ترامپ اعلام کرد که تعرفه‌هایی بر خودروی برقی چینی که در مکزیک تولید می‌شود، وضع خواهد کرد. 
به‌عنوان یک سناتور سابق، هریس رویکرد ترامپ نسبت به پکن را مورد انتقاد قرار داده و پیشنهاد می‌کند که او ممکن است نسبت به تاکتیک‌های جنگ تجاری مشکوک باشد. او از «کاهش ریسک» در تعامل با چین حمایت می‌کند؛ رد ایده جدایی کامل اما حمایت از منافع ایالات متحده از طریق کاهش وابستگی اقتصادهای غربی به چین. درباره چالش‌های اقتصادی چین، هریس خاطرنشان کرد: «درک روزافزونی وجود دارد که چین ممکن است بهترین گزینه برای ثبات نباشد، وقتی که به دنبال سرمایه‌گذاری در جایی هستید که به قوانین و هنجارهای بین‌المللی احترام می‌گذارد.» چنین استنباط می‌شود که موضع دموکرات‌ها مبتنی‌بر سیاست کاهش تنش در رقابت اقتصادی با پکن است. اردوگاه دموکرات‌ها درک کرده که در رقابت اقتصادی تنگاتنگی با چین قرار دارد و فاصله چین با ایالات متحده در سهم اقتصاد جهانی، فاصله ناچیزی است و آمریکا دیگر یک ابرقدرت اقتصادی بی‌رقیب نیست. با پذیرش این حقیقت، سیاست کلی دموکرات‌ها مبتنی‌بر مدیریت رقابت است. 

تایوان و تنش نظامی
وضعیت و آینده تایوان موضوعی طولانی‌مدت در روابط ایالات متحده و چین است. دولت ایالات متحده به‌طور رسمی تایوان را به‌عنوان یک کشور شناسایی نمی‌کند و از استقلال تایوان به‌طور رسمی حمایت نمی‌کند اما همچنان روابط فرهنگی، اقتصادی و نظامی قوی خود را با این جزیره حفظ می‌کند. چین بر این باور است که تایوان بخشی از سرزمینش است و ایالات متحده این موضع را هرگز به‌طور صریح تأیید نکرده است. سیاست رسمی ایالات متحده در قبال تایوان بر توسعه روابط غیردولتی قوی با این جزیره تمرکز دارد اما به‌طور همزمان از تسلیح تایوان نیز حمایت می‌کند و از طریق قانون روابط تایوان، فروش تسلیحات به این کشور را مجاز می‌داند. این مسئله نگرانی عمده چین در زمینه امنیت ملی را برانگیخته است. با توجه به وضعیت کنونی در غرب آسیا و جنگ منطقه‌ای که رژیم‌صهیونیستی به راه انداخته است، شعله‌ور شدن یک درگیری نظامی بین دو قدرت اتمی آمریکا و چین، نزدیک به نظر نمی‌رسد. می‌توان ادعا کرد، کلیت نظام سیاسی آمریکا ازجمله دموکرات‌ها، به هیچ وجه به درگیری دیگری در دریای چین علاقه ندارند. دستکم تا پایان جنگ اسرائیل علیه کشور‌های غرب آسیا و نسل‌کشی در غزه که آمریکا از ابتدا تاکنون در آن مشارکت کرده است، ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا منازعه با کشور چین بر سر مسئله تایوان را مدیریت کند. 
اما مسئله تایوان و مداخلات نظامی ایالات متحده که خطری برای امنیت ملی چین است، آتش زیر خاکستری است که دو طرف آمریکایی و چینی از شعله‌ور شدنش اجتناب می‌کنند. فارغ از اینکه کدام کاندیدا بلیت کاخ سفید را در انتخابات نوامبر برنده شود، به نظر نمی‌رسد تمایز چندانی میان سیاست ترامپ و هریس در زمینه امنیت تنگه تایوان و تنش‌های نظامی در آن وجود داشته باشد. ترامپ هرگز به‌وضوح مشخص نکرده که آیا از دفاع ایالات متحده از تایوان در صورت تهاجم چین حمایت می‌کند یا نه. در دوران ریاست‌جمهوری او، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه وقت محدودیت‌های مربوط به ملاقات‌های دیپلمات‌های ایالات متحده با همتایان تایوانی را تسهیل کرد. از سوی دیگر هریس در اظهاراتی که در سفرش به ژاپن در سال ۲۰۲۳ ارائه داد، مخالفت خود را با تغییرات یک‌جانبه در وضعیت چین-تایوان بیان کرد و تعهد خود را به دفاع از تایوان مطابق با سیاست‌های دیرینه اعلام کرد. پلتفرم حزب دموکرات ۲۰۲۴ تعهد به صلح و ثبات در تنگه تایوان را متناسب با سیاست «چین واحد» ایالات متحده اعلام کرده است. 

به نظر می‌رسد، سیاست جمهوریخواهان و دموکرات‌ها در قبال چین، اهدافی مشابه و تاکتیک‌های مختلفی دارد. در زمینه تاکتیک‌ها، می‌توان تصور کرد هریس و ترامپ هر دو از نزاع مستقیم در تنگه تایوان اجتناب خواهند کرد اما در رقابت اقتصادی، مطابق با شواهد موجود، سیاست‌های ترامپ در قبال توسعه قدرت اقتصادی چین، سیاست تهاجمی‌تری خواهد بود. از سوی دیگر احتمال دارد دولت هریس به تحریک دیاسپورا و اپوزیسیون چین، در فعال کردن گسل‌های قومی نظیر مسئله اویغورها به شیطنت‌هایی بپردازد. آنچه سیاستمداران و استراتژیست‌ها در پکن می‌دانند آن است که قرار نیست با آمدن ترامپ یا هریس کاخ سفید و سیاست خارجی‌اش کن فیکون بشود. فارغ از آنکه کاخ سفید به تسلط کدام اردوگاه جمهوریخواه یا دموکرات دربیاید، چالش‌ها در میان این دو کشور همان چالش‌ها باقی خواهند ماند. 

متن کامل گزارش حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر را در روزنامه فرهیختگان بخوانید

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰