در شرایطی که منطقه خاورمیانه با تنشهای فزاینده و درگیریهای جدید روبهرو است، نقش ایران در حمایت از مردم غزه، لبنان و گروههای مقاومت بهوضوح توانسته تأثیرگذاری مهمی را در فضای افکار عمومی منطقه ایجاد کند. این اقدامات، قدرت نرم ایران را افزایش داده و موجب جلب حمایتهای مردمی در میان ملتهای منطقه شده است. در این میان، رویکرد عملی و حمایتهای واقعی ایران از محور مقاومت، باعث شده است تا در مقایسه با سایر کشورها، از جمله عربستان و ترکیه که صرفاً به اظهارات ضد اسرائیلی بسنده کردهاند، جایگاه متفاوت و متمایزی پیدا کند. ایران با سیاستهای حمایتی و اقدامات عملی خود، به یک نیروی قاطع در حمایت از محور مقاومت تبدیل شده است. در مقابل، عربستان سعودی و ترکیه با سیاستهای متزلزل و لفاظیهای غیرعملی نتوانستهاند نفوذ واقعی خود را در میان افکار عمومی منطقه گسترش دهند. قدرت نرم ایران که بر پایه حمایت واقعی و عملی از مردم منطقه استوار است، توانسته ایران را بهعنوان یک بازیگر مؤثر و محبوب به ملتهای منطقه معرفی کند.
در مقابل رویکرد فعال ایران، عربستان سعودی تا پیش از عملیات طوفان الاقصی بهطورجدی به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل بود. پروژههای متعددی از جمله کریدور اقتصادی آیمک نیز در همین راستا پیگیری میشد. بااینحال، پس از شدتگرفتن حملات اسرائیل به غزه و کشتار بیرحمانه غیرنظامیان، عربستان مجبور به تغییر موضع شد. این کشور از پروژه عادیسازی عقبنشینی و اعلام کرد هرگونه پیشرفت در این زمینه منوط به پایان جنگ و توقف حملات به مردم غزه خواهد بود. باوجود این عقبنشینی ظاهری، به نظر میرسد ریاض همچنان به عادیسازی روابط با اسرائیل فکر میکند و احتمالاً منتظر تحولات سیاسی پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پیروزی احتمالی دونالد ترامپ است. البته که تداوم جنگ غزه احتمالاً برای ترامپ نیز برگ برنده محسوب میشود؛ چراکه او با جنگطلب توصیفکردن بایدن خواهد توانست رقابت انتخاباتی را به نفع خود پایان ببرد. در واقع، عربستان سعودی در حال حاضر نظارهگر وضعیت است و اظهارات آن در قبال اسرائیل بیشتر جنبه نمادین دارد تا تغییر واقعی در سیاست خارجیاش.
ترکیه، بهعنوان یکی دیگر از کشورهای منطقه، مواضع ضد اسرائیلی خود را با شدت بیشتری نسبت به سایر کشورها مطرح کرده است، اما در عمل هیچگونه اقدام مؤثری در حمایت از مردم غزه یا مهار اسرائیل انجام نداده است. رجب طیب اردوغان که اسرائیل را بزرگترین تهدید صلح در منطقه معرفی کرده است، تقریباً هر روز اظهارنظرهای جدیدی علیه این رژیم بیان میکند، اما این اظهارات بیشتر در چهارچوب مواضع سیاسی و تبلیغاتی قرار میگیرند تا اقداماتی واقعی. باوجود اظهارات تند اردوغان، ترکیه همچنان روابط اقتصادی خود را با اسرائیل ادامه میدهد و در حوزههایی چون انرژی، همکاریهای دوطرفه را حفظ کرده است. این رویکرد، نشاندهنده سیاست دوگانه ترکیه در قبال اسرائیل و فلسطین است که از یک سو لفاظیهای تند علیه تلآویو را مطرح میکند و از سوی دیگر به تعاملات اقتصادی خود با این رژیم پایان نمیدهد. به نظر میرسد ترکیه در تلاش است در رقابت برای نفوذ در افکار عمومی منطقه، از اقدامات عملی ایران عقب نماند و از همین رو، هرگاه میبیند مقامات ایرانی با اقدامات قاطع و عملی خود موفق به جلب حمایت مردمی شدهاند، با ایراد نطقهای ضد اسرائیلی، سعی در همراستایی با تحولات دارد.
رویکرد ایران در حمایت از محور مقاومت و اقدامات عملی در حمایت از فلسطینیان، در تضاد با سیاستهای عربستان و ترکیه قرار دارد. درحالیکه عربستان و ترکیه با اظهارات نمادین و لفاظیهای تند تلاش دارند تا خود را در کنار مقاومت نشان دهند، ایران با اقدامات واقعی و حضور مستقیم در معادلات منطقهای، نشان داده آماده تحمل هزینهها برای حمایت از جبهه مقاومت است. این موضوع، موجب افزایش جذابیت و قدرت نرم ایران در میان ملتهای منطقه شده و ایران را بهعنوان یک نیروی اثرگذار و متفاوت در معادلات منطقه معرفی کرده است. قدرت نرم ایران در این راستا، نهتنها ناشی از سیاستهای رسمی و مواضع دیپلماتیک است، بلکه ریشه در اقدامات عملیاتی دارد که موجب تقویت روابط مردمی با محور مقاومت شده است. ایران با حمایت از گروههای مقاومت در لبنان و فلسطین و مشارکت در معادلات امنیتی منطقه، به یکی از بازیگران اصلی در خاورمیانه تبدیل شده است. این رویکرد قاطعانه و حمایتی، در مقایسه با سیاستهای عربستان و ترکیه، توانسته جایگاه ویژهای برای ایران در میان ملتهای مسلمان و عرب منطقه ایجاد کند.
متن کامل گزارش علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید