بسیاری از روزنامه نگاران این حوزه نقدهای سنگینی علیه این مستند نوشتند و از مخفی ماندن هویت ساتوشی حمایت کردند. آنچه می خوانید نوشته پیتر ریزو نویسنده ارشد وب سایت بیت کوین مگازین است. طبیعتا این متن تخصصی شاید برای مخاطبانی که خیلی با ارزهای دیجیتال اشنایی نداشته باشند، کمی نامانوس باشد. به همین دلیل کوشیده شد تا این متن را تا حد امکان تخصص زدایی کرد.

برخی می گویند ما در عصر طلایی مستندها زندگی می کنیم، مطمئناً این مستندها با حجمی بسیار بالاتر از هر مقطعی در تاریخ ساخته می شوند، اما به ازای هر یک مستند انسانی واقعاً الهام بخش و غیرمعمول مانند «معلم اختاپوس من» - نام مستندی در مورد زندگی یک اختاپوس-، عکس این موضوع وجود دارد: زباله هایی مانند پول الکترونیکی!

بیایید با اذعان به این موضوع شروع کنیم که پول الکترونیکی به اصطلاح بورس بازها، قیمت سهام خود را افزایش داد و یک چرخه تبلیغاتی یک هفته‌ای را با نوید افشای بزرگ راه‌اندازی کرد، اینکه جهان بالاخره هویت خالق ناشناس بیت کوین ساتوشی ناکاموتو را خواهد دانست.

شاید توشه های تاریخی را نیز در آنجا کنار بگذاریم. مطمئناً روزنامه نگاران زیادی روی این تپه مرده اند – در این مورد تحقیقی کرده و به بن بست رسیده اند-، اما مطمئناً پول الکترونیکی ممکن است چیزی برای افزودن به گفتگو داشته باشد؟ به هر حال، با قضاوت از تیزر فیلم، ظاهراً آنها میلیون‌ها دلار برای شام سامسون موو خرج کرده اند تا برای خوب بودن بیت کوین تبلیغ کند!

حتی نکاتی وجود داشت مبنی بر اینکه شاید چیزی الهام گرفته شده در اینجا وجود داشته باشد، یک عکس ثابت که پیشرفتی از سایفرپانک ها را نشان می دهد که همگی داستان های جالبی دارند. شاید «افشای بزرگ» فقط یک ترفند برای حفظ توجه ما بود، و شاید یک سری افشاگری وجود داشته باشد (هیچ کدام خیلی جدی گرفته نشده است) که به یک داستان متقاعد کننده در مورد اینکه بیت کوین چیست و می تواند باشد اضافه شود.

متاسفانه نه. پول الکترونیکی در بیشتر زمان اجرا، انگیزه‌های خود را پنهان می‌کند و به دنبال ستاره‌اش به دنیای بیت‌کوین می‌رود. اما همانطور که در فیلم آشکار می شود، مشخص است که سازندگان انگیزه دیگری جز نمایش شخصی به عنوان ساتوشی نداشته اند.

در غیر این صورت، چگونه یک فیلم با بودجه ساختی بسیار کلان، جای کشف حقیقت به بازتکرار ادعایی می پردازد که در بهترین حالت، توس طگروه های طرفدار تئوری های درجه سوم توطئه ساخته شده؟

اینجا جایی است که همه چیز از ریل خارج می شود.بعد از اینکه این مستند مخاطب را به اشتباه هدایت کرد، بالاخره هابک( تهیه کننده) و شرکت کارت‌های خود را بازی کردند و یک سری شواهد ادعایی را کشف کردند که نشان می‌دهد آدام بک و پیتر تاد (و همچنین گرگ ماکسول به دلایلی) مخفیانه ساتوشی بودند. واقعاً پیش پا افتاده ترین و پرتکرارترین تئوری ممکن همین است.

بیایید با هم مرور کنیم:

پیتر تاد و آدام بک در جوانی در یک انجمن آنلاین رمزنگاری با هم مکاتبه داشتند. این درست است و به طور گسترده شناخته شده است. این چیزی است که پیتر و آدام علناً در مورد آن اظهار نظر می کنند و در واقع چیزی زیادی نمی گویند، علاوه بر این واقعیت که این انجمن رمزنگاری برای عموم باز بود و احتمالاً صدها عضو را شامل می شد.

اولین پست بیت کوین تاک پیتر تاد در زمان خروج ساتوشی رخ داد - باز هم، یک پست دیگر شناخته شده. در واقع، این پست به سبک تاد نوشته شده است، اما ما باید باور کنیم که او به اشتباه به یاد آورده است که در واقع ساتوشی است و به خودش پاسخ می دهد. (یا کارگردان چنین فکر می کند). فراموش نکنید که نام انجمن او در آن زمان "reep" بود، و از آنجایی که هیچ کس نمی دانست او کیست، او می توانست به راحتی آن را حذف کند.

پیتر تاد یک بار در مورد حذف بیت کوین شوخی کرد. این برای حمایت از این ایده استفاده می شود که او کلیدهای ساتوشی را سوزانده است.

آدام بک پس از راه‌اندازی بیت‌کوین، درباره بیت‌کوین در انجمن رمزنگاری بحث کرد. با نگاه کردن به آرشیو این انجمن و یافتن نظارت او، می‌توانیم مطالبی را ببینیم که پشتیبان ادعای بک است که او هنوز به بیت‌کوین علاقه‌ای نداشته است. در ایمیل‌ها، بک به طور منفعلانه به هیاهوی پیرامون بیت‌کوین (که در آن زمان به بالای 30 دلار رسید) واکنش نشان می‌دهد و حتی در پاسخی وجود دارد که در آن شکایت می‌کند که چرا ساتوشی (که نامش را اشتباه نوشت) ویژگی‌ای را که فکر می‌کرد مفید است اضافه نکرده است. . فقط پنج دقیقه سرچ کردن در گوگل که این مستند اچ بی او را بی اعتبار می کند!

حالا یک تئوری مسخره دیگر! تاد و بک با هم درگیر بودند و برای پنهان کردن این واقعیت که بیت کوین را ایجاد کرده‌اند، درگیر یک بحث پوششی و دروغین بوده اند. اجی مجی لاترجی! به همین دلیل است که تاد هرگز به بلاک استریم – شرکت بک و بزرگترین شرکت تخصصی دنیا در زمینه بلاکچین بیت کوین- نپیوست! (این ایده احمقانه را کارگردان به طور جدی در فیلم بیان کرده است.)

با برداشتن یک قدم به عقب، سخت است که بدانیم در مورد این سکانس چه باید بگوییم، جز این که هم شگفتی خلاقیت و هم بدبینی است، و با گفتن این حرف، بدانید که به هیچ وجه یک تعریف و تمجید نیست.

برای شروع، هابک هیچ تلاش مشروعی برای درگیر کردن بک یا تاد در مورد یافته های خود انجام نمی دهد. او فقط مطالب را همانطور که پیدا کرده ارائه می کند، از واکنش آنها فیلم می گیرد و مغازه را می بندد. منطقی است، حتی کسی مثل من اعتراف می کند که شانس غیر صفر(فرضیه که نمی شود صد در صد ردش کرد) وجود دارد که تاد ساتوشی باشد. افراد زیادی وجود ندارند که نتوانید آنها را کاملاً رد کنید و این دو بخشی از این فهرست کوچک هستند!

اما یک شانس غیر صفر مدرک نیست!

حضور اینترنتی تاد و بک، با وجود اینکه از روی وب حذف شده است، قابل دسترسی است. من آن را خوانده ام و می دانم ماجرا چیست. آنها در گیر حذف کردن ردپای خود نبودند. هستند دیگرانی که درگیر این ماجراها می شوند و در حذف کردن بخشی از تاریخ ارزدیجیتال از روی وب اثر دارند.

البته، با جادوی ویرایش، و با چسباندن عنوان قراردادن «یافته‌ها» در اختیار مخاطبان، مطمئن هستم که بسیاری از بینندگان فکر می‌کنند که نظریه‌ای هوشمندانه و کاملاً تحقیق شده به آنها نشان داده شده است.

تمام چیزی که هابک به من ثابت کرد این بود که او میانبرهایی را که می توانید هنگام ساخت یک مستند استفاده کنید، درک می کند. این به تنهایی در میان آثار خلاقانه به شما این امکان را می دهد که تمام اشتباهات خود را پشت ویرایش پنهان کنید، در حالی که اتهامات بی اساس و خطرناک را قابل قبول جلوه دهید.

و برای روشن شدن این بحث، ادعای اینکه کسی ساتوشی است ولی مدرکی برای این صحبت ارائه ندهید دقیقاً همین کاری است که هابک، تهیه کننده زیرک انجام داده! بیایید امیدوار باشیم که کسی به خاطر حماقت او آسیب نبیند.