همهچیز از شرکت رضا پهلوی در اجلاس اسرائیلی در واشنگتن شروع نشد، ربعپهلوی اما با شرکت در این اجلاس، تلاش کرد خودش را فردی معرفی کند که صهیونیستها برای براندازی میتوانند روی او حساب باز کنند. این تلاش را او بعد از شکست منشور همبستگی هم انجام داد. وقتی در اوج بحران منطقه راهی سرزمینهای اشغالی شد و حتی اپوزیسیون خارجنشین این اقدام او را حماقت خواندند.
ربعپهلوی اما تصور میکند برای تحقق رؤیای براندازیاش، باید حمایت رژیمصهیونیستی را جلب کند، این را سابقه دیرینه صهیونیستها در همکاری با پهلویها راحتتر میکند. بعد از دفاع مشروع ایران اما ربعپهلوی به سبک کارفرمای صهیونیستیاش ویدئویی منتشر کرد و گفت نگران خلأ قدرت بعد از رفتن رژیم نباشید.
این صحبت او البته تازگی ندارد و او پیش از این هم تلاش کرده بگوید درصورت براندازی او بهترین گزینه است. اما نکته جدید صحبتها، حمایت علنی او از حمله رژیمصهیونیستی به ایران بود و ربعپهلوی صراحتا گزینه حمله نظامی برای براندازی را مطرح کرد و از سمت دیگر هم مشاورانش بهصراحت در رسانههای فارسیزبان از این گزینه حمایت میکنند و حتی مشاورههایی به نتانیاهو میدهند. اتفاقی که صدای براندازان خارجنشین را هم درآورده و سلطنتطلبان را جنگطلبانی خواندهاند که برای رسیدن به اهدافشان، حتی حاضر به وارد شدن خسارت جنگ به مردمند.
رؤیای نابودی ایران با ژست وطنپرستی
یک روز قبل از شروع عملیات وعده صادق، نتانیاهو ویدئویی تحتعنوان پیام به مردم ایران منتشر کرد و رسانههای فارسیزبان هم زحمت بازنشر و ترجمه آن را کشیدند. بیبی در این ویدئو ضمن تهدید ایران، تلاش کرد اینطور القا کند که جنگ صهیونیستها با حکومت است و آنها باید حکومت را مقصر بدانند. فرمان اصلی نتانیاهو تلاش برای ایجاد شکاف میان مردم و نظام حکمرانی بود، همان پروژهای که در اتفاقات 1401 پیاده شد. جنگ روانی رژیم اما با عملیات وعده صادق 2 بهطورکلی از هم پاشید.
پسازآن براندازان نزدیک به ربعپهلوی اما برنامه تازهای کلید زدند. پیش از این هم حمله نظامی به ایران، یکی از گزینههای براندازی درکنار تحریم بود که از جانب اپوزیسیون ضدایرانی مطرح میشد. این بار اما سلطنتطلبها با شدت بیشتری این موضوع را دنبال کردند و صراحتا از لزوم پاسخ نظامی صهیونیستها به ایران و شروع جنگ صحبت به میان آوردند و به مقامات صهیونیست مشاوره میدادند. در ادامه همین تلاشها، رضا پهلوی به سبک کارفرمای صهیونیستیاش پیامی خطاب به دوستان ملت ایران در سراسر خاورمیانه یا همان کارفرمایان صهیونیستی و آمریکایی منتشر و بازهم تکرار کرد که این جنگ، جنگ مردم ایران نیست.
این اظهارات او حکایت از حمایت علنیاش از حمله نظامی به رژیمصهیونیستی داشت. رضا پهلوی البته با فرض اینکه حمله رژیم منجر به براندازی خواهد شد، گفت: «شما احتمالا میترسید شاید تغییر رژیم باعث هرجومرج در منطقه شود. ما اجازه نخواهیم داد پس از سقوط رژیم، خلأ قدرت ایجاد شود.» این اظهارنظر ربعپهلوی یک پیام مشخص داشت: «من آن کسیام که خلأ قدرت را پر میکند.» همین صحبتهای ربعپهلوی کافی بود تا بازهم آتش اختلاف میان براندازان خارجنشین داغ شود. جدای از دعوای قدرت و دریافت بودجه این بار بخش زیادی از دعوا، متوجه سلطنتطلبانی است که با فریب حمایت از مردم ایران، از حمله نظامی به ایران دفاع میکنند.
سلطنتطلبانی که مدافع نابودی ایرانند
خط مقدم حمایت از حمله نظامی رژیمصهیونیستی به ایران، افرادیاند که بهعنوان نزدیکان و مشاوران رضا پهلوی شناخته میشوند. بنایی، یکی از مشاوران رضا پهلوی در پاسخ به این سؤال مجری بیبیسی که رضا پهلوی گفته نگران خلأ قدرت نباشیم و اساسا موافق حمله نظامی به ایران است، گفت: «این اتفاق را ما نمیتوانیم رقم بزنیم. ما نه میتوانیم تشویق کنیم و نه از این اتفاق جلوگیری کنیم. میتوانیم از شرایطی که بعدش به وجود آمد بهترین استفاده را بکنیم.»
این اظهارات البته تقلیلیافته همان حمایت از حمله نظامی به سرزمینهای اشغالی است. نوید محبی هم یکی دیگر از نزدیکان رضا پهلوی، در مناظره با آرش عزیزی و درمورد اینکه رضا پهلوی باید موضعش را مشخص کند و بگوید آیا موافق حمله به ایران است یا نه، گفت: «سؤال آقای عزیزی فریبکارانه است. ما اختیار کنترل اسرائیل را داریم که بزند یا خیر؟ موضعگیری درمورد مسئلهای که ما نقشی در آن نداریم، فریبکارانه است و به خاطر همین هم گفته میشود این جنگ مردم ایران نیست.»
تقریبا جمله مشترک همه مشاوران نزدیک به پهلوی این است که ما نمیتوانیم به اسرائیل امر و نهی کنیم. اظهاراتی که البته به نظر میرسد به شکلی هماهنگشده در رسانههای فارسیزبان مطرح میشود. آرش عزیزی، البته در این مناظره و در واکنش به نوید محبی که اشاره کرد، اساسا در جایگاهی نیستند که به رژیم بگویند حمله کن یا خیر، کنایهای به رضا پهلوی زد و گفت: «جالب است طرفداران ایشان جوری توییت میزنند که انگار جیدی ونس، شب به او زنگ میزند، ترامپ هم صبح، اما انگار حرفهای آنها تأثیری ندارد.»
بنسبطی یکی دیگر از افرادی است که بهعنوان کارشناس اینترنشنال در این شبکه حضور پیدا میکند و مدتی هم سمت خودساخته سخنگوی فارسی اسرائیل را به همراه داشته. او یکی از حامیان حمله نظامی به ایران است و از همان ساعات ابتدایی از لزوم حمله به ایران گفت. مجریان و مدیران اینترنشنال هم ازجمله چهرههایی بودند که از این حمله حمایت کردند. مهدی پرپنجی، مدیر خبر اینترنشنال در آمریکا هم در توییتهایی ضمن اینکه علنا از حمله نظامی به ایران حمایت میکرد، ماجرا را به انتخابات آمریکا گره زد و نوشت: «جو بایدن در کنفرانس خبری، درمورد احتمال حمله نظامی اسرائیل به ایران گفت اگر جای اسرائیل بودم به ایران حمله نمیکردم. بایدن طبیعی است که نگران باشد تا انتخابات یک ماه بیشتر نمانده و اگر جنگی در خلیجفارس در بگیرد، قیمت نفت بالا میرود و شانس پیروزی دموکراتها نیز بالا خواهد رفت.» هیچکس یکی از خوانندههای اپوزیسیون که اسناد همکاریاش با سازمان موسوم به مجاهدینخلق، واکنشهای زیادی به همراه داشت هم به شعار «نه به جنگ» واکنش نشان داد و نوشت: «جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی و نه به جنگ، یعنی کمک به بقای جمهوری اسلامی و ادامه قتل و غارت و تجاوز.»
نتانیاهو حتما با تانک برایتان دموکراسی میآورد
موضعگیری براندازان سلطنتطلب و حمایت آنها از جنگ پیش از واکنش نشان دادن در داخل ایران، صدای اپوزیسیون خارجنشین را درآورد. «مشاور ارشد و دست راست شازده پهلوی، برای اسرائیل هدف تعیین میکند؟ اینها برای تعیین اهداف با ما کمک میکنند؟» منظور این صحبتها که از جانب یکی از چهرههای اپوزیسیون در پلتفرم کلابهاوس مطرح شده بود، سعید قاسمینژاد است. وی مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیهاست که با توجه به اینکه مدتی در ایران تحصیل کرده است، شناخت خوبی از ایران و ساختارهای مدیریتی دارد. او پیش از این تلاشهای زیادی برای پیدا کردن راههای دور زدن تحریمها از سوی ایران انجام داده و خواهان تشدید تحریمها علیه کشورمان بوده است.
به نظر میرسد حالا هم در راستای اقدامات ضدایرانی خود به صهیونیستها مشاوره میدهد.به نظر میرسد حالا هم در راستای اقدامات ضدایرانی خود به صهیونیستها مشاوره میدهد. به نظر میرسد چهرههای اپوزیسیون عمق فاجعه را فهمیدهاند و حالا صدایشان درآمده است. «زبان از تشریح میزان خیانت و میزان وطنفروشی عاجز است.» «بروید با نتانیاهو بیعت کنید، قطعا با تانکهای مرکاوا برای شما دموکراسی میآورد.»
«طرفداران پهلوی گویی تاریخ و سیاست را وارونه میفهمند و فکر میکنند خارجیها میتوانند انقلاب کنند. اما تصور اینکه اگر نظام برگردد و رضا پهلوی دوباره شاه شود، یک رؤیاست.» این بخشی از صحبتهای اپوزیسیون خارجنشین در واکنش به رفتارها و کنشهای اخیر پهلویستها در حمایت از جنگ و حمله رژیمصهیونیستی است.
وطنفروشی پهلویستها با نقاب وطندوستی
نکته جالبتوجهی که در صحبتهای اپوزیسیون خارجنشین هم به آن اشارهشده این بود که پهلویستها تصور میکنند اگر کنار یک قدرت خارجی مثل رژیم قرار بگیرند و بهدنبال براندازی باشند به اهداف خود میرسد. اشتباهی که نشان میدهد آنها حتی کوچکترین ارزشی برای باور عمومی قائل نیستند و این رفتارشان حتی در این مرحله صدای اپوزیسیون خارجنشین را هم درآورده است. امری که نشان میدهد آنها اساسا اهمیتی برای مردم ایران قائل نیستند.
رضا پهلوی و نزدیکانش اگرچه تلاش میکنند با القای این موضوع که مردم ایران جدای از حکومتند، حمله نظامی به ایران را تئوریزه و توجیه کنند اما اگر کمی به واقعیت جنگهایی که رخداده نگاهی بیندازیم، متوجه فریب این واژهسازی میشویم؛ این همان سیاستی بود که نتانیاهو در توجیه بمباران غزه و لبنان مطرح میکرد. نکته اصلی ماجرا اینجاست که اگر جنگ در خاورمیانه شدت بگیرد و پای ایران هم وسط بیاید، میتوان معادلات مختلفی مطرح کرد و به گفته نوید محبی یکی از مشاوران رضا پهلوی، اساسا و در صورت حمله اسرائیل، او قابلیت براندازی ندارد و نمیتواند با ایران مبارزه کند، اما نکته مهم این است که حالا سطلنتطلبان خیلی بیشتر از روزهای شروع جنگ ایران با عراق و همکاری سلطنتطلبان با صدام، منفورند و این بار حتی نوبت به ایرانیان نرسیده و براندازان خارجنشین خودشان ترتیب ربعپهلوی را دادهاند و او را مجبور کردهاند مواضع محافظهکارانه درمورد این اظهارات بگیرد و از اظهارنظر صریح بترسد.
این روزها چهره اصلی سلطنتطلبان و واقعیت دیکتاتورطلب آنها بار دیگر آشکار شده؛ چراکه این موضوع امر واضحی است که درصورت وقوع یک جنگ اولین و بیشترین آسیب را مردم یک کشور میبینند و زندگی آنها تحتتأثیر قرار میگیرد. این را نمیتوان با شعارهای جدایی مردم از حکومت کتمان کرد. این موضعگیریها حالا بیش از گذشته خود را نشان میدهند که برای سلطنتطلبان نه وطن و کشور محلی از اعراب دارد و نه مردم آن. این فرمان را سلطنتطلبان و رجویستها در جریان اتفاقات 1401 نیز دنبال میکردند. پروژهای که به اسم براندازی قرار بود به قیمت فروپاشی ایران تمام شود. برنامه شکستخوردهای که پهلویستها دوباره به فکر اجرای آنند و این بار در ابتدای ماجرا فحش و ناسزای اپوزیسیون را هم به جان خریدند.