فرهیختگان: در سال 1401، جبهه صهیونیستی-غربی با پشتیبانی مالی برخی کشورهای عربی و بهرهگیری از رسانههای معاند، اقداماتی را با هدف ایجاد دوقطبی مذهبی در ایران، بهویژه در میان اهل سنت سیستانوبلوچستان، آغاز کرد. این جریان با راهاندازی جنگ رسانهای و ترویج شکاف مذهبی، تلاش کرد تا جامعه اهل سنت ایران را در برابر نظام جمهوری اسلامی قرار دهد اما با هوشیاری جامعه و علمای اهل سنت این توطئهها ناکام ماند.
درنهایت این موجسازیهای رسانهای، برخلاف تصورات اولیه، موفقیتی به دست نیاورد. جامعه اهل سنت که در کنار نظام جمهوری اسلامی همواره بر وحدت تأکید داشته است، با هوشیاری به این تبلیغات پاسخ داد و از ورود به این فضا اجتناب کرد. علمای اهل سنت با شناخت دقیق از شرایط و درک درست از توطئههای دشمن، در تقویت همبستگی ملی و مذهبی تلاشهای بسیاری کردند.
نامه 3000 نفر از علمای اهل سنت در باب قدردانی از عملیات وعده صادق خطاب به رهبر انقلاب نیز از همین جنبه قابل بررسی است. شخصیتهای اهل سنت با این نامه تقدیرآمیز از عملیات ضدصهیونیستی وعده صادق2، نتانیاهو و اسرائیل را بهعنوان حامی اصلی پروژه آشوب با چالش مواجه کردهاند. نخستوزیر رژیمصهیونیستی که در طی چندروز اخیر مردم ایران را خطاب قرار داده و آنها را به تقابل با وطنشان فراخوانده بود، اکنون پاسخ دندانشکنی از طیفی از مردم دریافت کرده که شاید بهعنوان یکی از مهمترین ابزارها برای تحقق هدف نزاع قومی و مذهبی در ایران در نظر گرفته شده بودند.
پروژه 1401 چگونه زمینهچینی شد؟
در طول سال 1401، برخی سازمانهای حقوق بشری که ظاهرا به مسائل انسانی میپردازند، با انتشار گزارشهای مغرضانه و نادرست، بهطور غیرمستقیم سعی در مشروعیتبخشی به جنبشهای تجزیهطلبانه و تحریک گروههای قومی و مذهبی در ایران داشتند. این سازمانها که غالبا تحت نفوذ و حمایت مالی قدرتهای غربیاند، به جای پرداختن به مسائل واقعی و عینی، بر تحریک احساسات مذهبی و طرح موضوعات حساسیتزا متمرکز شدند.
مصداق بارز این موضوع، گزارشهای متعددی بود که از سوی برخی از این سازمانها منتشر شد و ادعاهایی درباره تبعیض سیستماتیک علیه اهل سنت در ایران را مطرح کردند. گزارشهای سازمانهایی مثل عفو بینالملل که بدون بررسی دقیق به نقض حقوق بشر در این مناطق میپرداختند، بهانهای برای تجزیهطلبان فراهم آورد تا اقدامات خود را بهعنوان مبارزه برای حقوق بشر معرفی کنند.
درحالیکه بسیاری از این گروهها از روشهای خشونتآمیز و تروریستی برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند، این سازمانها در گزارشهای خود به جای پرداختن به این خشونتها، بیشتر روی مسائل قومی و مذهبی تمرکز و زمینههای حمایت بینالمللی از این گروهها را فراهم میکردند. انتشار درگاههای پرداخت کمکهای مالی به گروهک تروریستی جیشالعدل در کانالهای خبری رژیمصهیونیستی و دیدار مقامات گروهک تروریستی الاحوازیه مصادیقی از بهرهبرداریهای ایرانستیزانه از گزارشهای مغرضانه سازمانهای مدعی حقوق بشر است.
سازمانهایی که از تصویب یک قطعنامه ضداسرائیلی به خاطر جنایات یک سال اخیر این رژیم بازماندهاند. یکی از نمونههای بارز تلاش برای مشروعیتبخشی به تجزیهطلبی در ایران را میتوان در حمایت رسانهها و سازمانهای غربی از گروههای تجزیهطلب در استانهای مرزی مشاهده کرد. این رسانهها به صورت مداوم تلاش میکنند که اعتراضات محلی و صنفی در این مناطق را بهعنوان جنبشهای سیاسی و جداییطلبانه معرفی کنند.
بهعنوان مثال، در جریان اعتراضات سالهای اخیر در سیستانوبلوچستان و کردستان، برخی رسانههای غربی و عربی با برجستهسازی چهرههای سیاسی و مذهبی که از نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفتهاند، تلاش کردند به این جریانها مشروعیت بینالمللی بدهند و آنها را بهعنوان نمایندگان واقعی مردم این مناطق معرفی کنند. این حمایتهای رسانهای و سیاسی خارجی، هرچند در سطح بینالمللی تبلیغاتی برای تجزیهطلبان فراهم کرد اما در داخل کشور، با هوشیاری مردم و نهادهای امنیتی و با تأکید بر وحدت میان اقوام و مذاهب، این تلاشها ناکام ماند.
اتهامزنیها به ایران برای تحریک اقلیتهای قومی و مذهبی بهویژه جامعه بزرگ اهل سنت ایران درحالی صورت میگیرد که جامعه اهل سنت ایران در بسیاری از مناطق، ازجمله سیستانوبلوچستان، کردستان و خراسان جنوبی، در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مشارکت فعالی دارند و حتی در ردههای بالای مدیریتی و اجرایی نظام نیز حضور دارند. بهعنوان مثال، انتخاب نمایندگان اهل سنت در مجلس شورای اسلامی و حضور چهرههای اهل سنت در پستهای مهم محلی و ملی، نشاندهنده این مشارکت گسترده است.
علاوهبراین اقدامات و تلاشهای ایران در حوزه وحدت اسلامی، مانند برگزاری همایشهای بینالمللی وحدت اسلامی و دیدارهای رهبر انقلاب با علمای اهل سنت، همواره بهعنوان یکی از برجستهترین نمونههای تقویت همبستگی و جلوگیری از دسیسههای دشمن بوده است. این اقدامات نشان میدهد ایران نهتنها به دنبال حل مشکلات داخلی در قالب تعامل و گفتوگوست، بلکه در عرصه بینالمللی نیز به دنبال تقویت وحدت اسلامی و مبارزه با جریانهای تفرقهافکن است.
علمای اهل سنت نقشه تفرقه را باطل کردند
دیدار علمای اهل سنت با رهبر معظم انقلاب، بهعنوان یک نقطه مهم در مسیر مبارزه با پروژه تفرقه تلقی میشود. این جلسه که با حضور چهرههای برجستهای همچون عبدالرحمان چابهاری (از علمای اهل سنت سیستانوبلوچستان و امامجمعه چابهار)، مولوی عبدالرحیم خطیبی (از علمای اهل سنت هرمزگان و امامجمعه قشم) و ماموستا عبدالسلام امامی (از علمای اهل سنت آذربایجان غربی و امامجمعه مهاباد) برگزار شد نمادی از اتحاد و همبستگی آنان با نظام جمهوری اسلامی بود.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، با تأکید بر نقش ارزشمند اهل سنت در تاریخ ایران و انقلاب، به مشارکت گسترده آنان در عرصههای مختلف، ازجمله دوران دفاع مقدس اشاره کردند و بیان داشتند جامعه اهل سنت علیرغم تمام تلاشهای دشمن، در مقابل توطئهها ایستادگی کرده و همچنان بهعنوان بخشی اساسی از جامعه ایران در حفظ وحدت و استقلال کشور مؤثر است.
ایشان به فداکاریها و شهدای اهل سنت در دفاع از انقلاب اشاره کردند و اتحاد اسلامی را کلید عزت امت اسلامی دانستند. پس از این دیدار مهم 3000 نفر از علما در پی عملیات وعده صادق که با هدف تلافی جنایات رژیمصهیونیستی انجام شد با انتشار نامهای از رهبر انقلاب و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به دلیل این اقدام قدردانی کرده و اعلام داشتند: «ضمن تقدیر وافر از بیانات روشنگرانه و خطبههای دشمنشکن حضرتعالی در نمازجمعه اخیر تهران و تجدید پیمان با آرمانهای امام راحل(ره) و شهدای والامقام و پیروی از آن قائد عظیم، مراتب سپاس و امتنان قلبی خود را از عملیات ظفرمند وعده صادق۲، سپاه قهرمان و نیروهای مسلح پرافتخار جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم غاصب و کودککش به محضر آن رهبر فرزانه و فرماندهان و مجاهدان فی سبیلالله اعلام میداریم.» این مصادیق نشانگر آن است که دسیسههای دشمنان برای ایجاد اختلافات مذهبی، نهتنها در فضای رسانهای و مجازی، بلکه در میدان عمل نیز با شکست مواجه شد و هوشیاری جامعه اهل سنت و همکاری نیروهای امنیتی و فرهنگی، نقش تعیینکنندهای در خنثیسازی این تهدیدها داشت.
نامه 3000 نفر از شخصیتهای برجسته اهل سنت با کدام ارزش خبری سانسور میشود؟
3 هزار نفر از علمای اهل سنت خطاب به رهبر انقلاب نامه نوشتهاند تا مراتب قدردانی و حمایت خود را از عملیات پیروزمندانه وعده صادق۲ اعلام کنند. اما سهم این 3000 نفر حتی به اندازه یک خبر ولو انتقادی نیز در رسانههای فارسیزبان خارجنشین نبود. رسانههایی که از 1401 تاکنون هر زمان یک تکجمله ضدمنافع ملی در صحبتهای یک شخصیت اهل سنت پیدا کردهاند به 10 مدل مختلف برایش تولید محتوا کرده و در حجم انبوه بازتاب دادهاند تا بتوانند برای آن شخصیت مرجعیتسازی کرده و برای به راه انداختن جنگ داخلی در این تریبون استفاده کنند.
این استاندارد رسانهای که بین مولوی عبدالحمید و سایر شخصیتهای اهل سنت و برجسته کشور تمایز قائل میشود به قدری دوگانه و متناقض شده که دیگر ارزش خبری بهطور کلی در آن رنگ باخته است. تا حدی که این رسانهها حتی برای کمارزش جلوه داده نامه 3000 نفر از علمای اهل سنت نیز تلاش نمیکنند.
البته این 3000 نفر به قدری سرمایه اجتماعی و آبروی مردمی در پشتوانه خود دارند که برای رسانههای غربی صرفه نداشته باشد با خبر انتقادی، خود را در تقابل با آنها قرار دهند لذا ترجیح میدهند از کنار آن عبور کرده و خبری به این مهمی را نادیده بگیرند، همانطور که در طی یک سال اخیر کشتار 40 هزار فلسطینی و در شبهای اخیر کشتار 2000 لبنانی را نادیده میگیرند.
رسانههای فارسیزبان مخالف جمهوری اسلامی، در طی سالهای اخیر اصلیترین ابزار جریان صهیونیستی برای ترویج تفرقه و ایجاد شکاف مذهبی بودهاند و ارزشهای خبریشان نیز بر همین اساس تعیین میشود و نه اصول حرفهای فعالیت خبری و رسانهای. این رسانهها با استفاده از تبلیغات و چهرهسازیهای هدفمند در میان اهل سنت، میکوشیدند اینگونه القا کنند که جامعه اهل سنت ایران در تقابل با شیعیان و نظام قرار دارد. برخی شخصیتها نیز در این فضا به دلیل عدم درک صحیح از شرایط، خواسته یا ناخواسته به این پروژه کمک کردند و اظهارنظرهایی کردند که دستاویزی برای رسانههای معاند شد.