فرهیختگان: کار نکونام با استقلال شاید همان پایان فصل گذشته و بعد از بازی با پیکان و کسب عنوان نایب قهرمانی با استقلال به اتمام رسیده بود. جایی که این تیم با این چهره با کسب بیشترین امتیاز ممکن در تاریخ رقابتهای لیگ برتر به نایبقهرمانی رسید و چهبسا اگر خوش شانستر هم بود میتوانست در اولین سال حضور در استقلال عنوان قهرمانی را برای این تیم و هوادارانش به ارمغان بیاورد.
با این حال سنگاندازیها، مانعتراشیها و چوب لای چرخ گذاشتنها برای ادامه همکاری با این سرمربی جوان استقلال در فصل بیستوسوم از همان روزها آغاز شده و مشخصا این امر محرز بود که برخی تمایلی به ادامه همکاری با نکونام را در فصل بیستوچهارم رقابتها ندارند! این در حالی است که این سرمربی طی 35 بازی همراهی با استقلال تنها در 3 بازی شکست خورده و با 20 برد و 12 تساوی و کسب 72 امتیاز از این تعداد مسابقه و میانگین کسب 2.05 امتیاز از هر دیدار (میانگینی که برای کسب عنوان قهرمانی در تورنمنتی مانند لیگ برتر ایران معمولا کفایت میکند) از لحاظ نتیجهگیری و عملکردی، کارنامهای نسبتا موفق را از خود در طول یک فصل و 5 هفتهای که بهعنوان سرمربی، استقلال را هدایت میکرد در این باشگاه به ثبت رساند.
با این حال همانطور که اشاره شد با پایان کار استقلال در فصل بیستوسوم این سیگنال از باشگاه و مدیریت آن صادر شد که تمایلی برای همکاری با نکونام وجود نداشته و در حالی که تلاشهایی برای تمدید مجوز همکاریاش با آبیپوشان انجام میشد و خود او نیز منتظر بازگشت به اردو برای پیش فصل رقابتهای فصل جاری بود، مدیران این باشگاه بدون توجه به این امر تمام سعی خود را کردند تا با جذب یک سرمربی خارجی جلو همکاری مجدد با کاپیتان و مربی سابق تیم ملی با استقلال را برای فصل جاری رقابتهای لیگ برتر -به هر نحو ممکن- بگیرند. البته پتف از همان پیش فصل مدنظر برخی مدیران قرار گرفته بود و طبق شنیدههای خبرنگار «فرهیختگان» برای روز مبادا، روند آمادهسازی و بازیهای استقلال را از همان ابتدای کار زیر نظر داشت!
در هر صورت نکونام در استقلال ماندنی شد و هر چند حمایتهای ضمنی هلدینگ خلیج فارس و شخص شهریاری از این چهره بهطور مرتب از همان ابتدای فصل تا پایان همکاری با این باشگاه شارژ شد تا سرمربی استقلال همچنان به کار خود با دلگرمی و اطمینان خاطر ادامه بدهد اما مشخصا ضلع سوم مثلث تصمیمسازان و تصمیمگیران در این باشگاه ساز خود را میزد و دست به هر کاری زد تا درنهایت کار به خداحافظی و استعفای جواد نکونام از سرمربیگری استقلال بکشد!
گرفتن تمرکز و آرامش تیم
در این بین شاید بزرگترین ضربهای که به پیکره استقلال در فصل جاری خورد، گرفتن آرامش و تمرکز تیم در آستانه شروع مسابقات بود. جایی که بعد از بسته شدن تیم با مصیبت و دشواری، در همان ابتدای کار مدیرعامل این باشگاه که زمزمههای مخالفت او با نکونام از همان هفته اول رقابتها مطرح شده بود راهی کشور قطر (بخوانید امارات) شد تا با گزینههای جایگزینی نکونام برای ادامه فصل به مذاکره بپردازد! این اتفاق در حالی رخ داد که تا پیش از آن استقلال از 2 بازی ابتدایی خود 4 امتیاز به دست آورده اما شکست هفته سوم این تیم برابر استقلال خوزستان دستاویزی شد تا مدیریت باشگاه این امر را بهانهای برای بازسازی فنی و تغییرات روی نیمکت مطرح کند!
بنابراین اولین اتفاقی که فرشید سمیعی ایجاد کرد این بود که از همان ابتدای فصل با برخی اقدامات زیرپوستی، آرامش و تمرکز و البته ثبات فنی را از این تیم گرفته و باعث شد تا نیمکت این تیم با اندیشهای لرزان کار را پیش ببرد.
عجیب اینکه در همین مدت نیز به دفعات (البته به صورت غیررسمی) موضوع اولتیماتوم به جواد نکونام مطرح شد و پرواضح است که دادن اولتیماتوم آن هم در ابتدای فصل بزرگترین صدمه را به استقلال فصل بیستوچهارم زده و باعث شد تا شاکله این تیم چهبسا در رقابتهای داخلی از هم پاشیده و کار تا شکست در دربی نیز پیش برود. این در شرایطی است که همه فوتبالیها به این امر به خوبی واقفند که دادن اولتیماتوم در هر مقطعی از فصل بهخصوص در روزهای ابتدایی شروع کار میتواند روند رو به رشد یک تیم را مختل کرده و تفکرات کادرفنی را برای رسیدن به موفقیت قفل کند! در این بین البته شاید قضیه مهرداد محمدی و بخشش او و رساندنش به دربی نیز از دیدگاه مدیریت باشگاه آخرین ترفندی بود که او با عملیاتی کردن آن سعی کرد تا در آخرین روز آمادهسازی تیم برای بازی بزرگ با پرسپولیس، تمرکز کادرفنی را برهم بزند تا شاید زودتر به هدفش برسد!
کارمندی که مدیرعامل شد!
فرشید سمیعی بهعنوان کارمند و سپس مدیر بخش حقوقی باشگاه استقلال در زمان مدیریت مصطفی آجورلو در این باشگاه در فصل بیستویکم رقابتهای لیگ برتر آغاز به همکاری کرد. مدیران دیگری مانند فتحاللهزاده، کریمی و خطیر این فرصت را پیدا کردند تا در همین 2 سال اخیر بعد از آجورلو به صندلی مدیریتی باشگاه استقلال تکیه داده و سکاندار این باشگاه بشوند. این در حالی است که در همه این مدت (بعد از مدیریت آجورلو که با قهرمانی استقلال در فصل بیستویکم همراه شد) که همواره عملکرد استقلالیها با ناکامی همراه بوده، سمیعی نیز همواره بهعنوان رکن اصلی (از مدیر بخش حقوقی تا نایبرئیس و عضو حقوقدان در هیاتمدیره) در این باشگاه فعالیت کرده و حالا هم با عنوان مدیرعامل، شکست بزرگ دیگری را در عرصههای داخلی و آسیایی درفصل جدید با استقلال تجربه کرده است.
حال اینکه چطور میشود یک کارمند بخش حقوقی تا رده مدیریتی باشگاه استقلال خود را بالا کشانده و مدیرعامل یکی از بزرگترین و پرافتخارترین باشگاههای آسیایی میشود، خود یک بعد از این ماجرای عجیب است اما اینکه چطور میشود که در دوران مدیریت تمامی مدیران اخیر، این فرد در تمام ناکامیها شریک بوده و حالا با کارنامهای پر از غلط همچنان بهعنوان نفر اول در این باشگاه میماند یک سوی دیگر است که به نظر میرسد فقط مسئولان ارشد هلدینگ و مالکان این باشگاه میتوانند نسبت به آن پاسخ دقیقی را ارائه بدهند.
حال اینکه پشت پرده این اتفاق چه کسانیاند نیز ابهام دیگری است که شاید تا چندی دیگر بتوان در این خصوص شفافتر صحبت کرد اما اینکه وقتی مدیرعامل سابق برای نیل به اهداف مدیریتی دست به ترفند وصل شدن به برخی مقامات زده اما در ادامه با سرافکندگی از استقلال میرود؛ چطور میشود که سمیعی هم با درس نگرفتن از این ماجرا همان نحوه مدیریت را الگوبرداری کرده و سرمشق قرار میدهد، ابهام بزرگ دیگری است که در این برهه فعلا برای این سوال پاسخ مستدل و مستحکمی پیدا نمیشود. البته یکی از پیشکسوتان استقلال در این خصوص به تازگی اینطور مطرح کرده بود که این هم از شانس باشگاه بزرگ استقلال است که مدیران طرح کادی و بدون داشتن رزومه مدیریت در جایی دیگر، مستقیما سر از باشگاهی به این بزرگی درآورده و فقط برای خود اسمی دست و پا میکنند اما در واقع بهجز ضرر و زیان و ناکامی توأم با سوءمدیریت دستاورد دیگری ندارند!