

اما اینکه این بازی را حماسه خواندیم و بهرغم بازیهای خوب دیگر قبل از آن، هیچکدام را حماسه نمیدانیم، خود جای تحلیل و تفکر دارد. حتی حماسه ملبورن که هنوز هم برایمان بزرگترین واقعه نتیجهبخش فوتبالی بهشمار میآید. اولا نگاهمان به فوتبال بهخصوص جام جهانی تغییر یافته و با حضور 7 ساله کارلوس کیروش در فوتبال ایران، رویاهای بزرگتری را جستوجو میکنیم.
قبل از حضور در روسیه نیز کیروش بارها از اطمینان قلبی خودش با تکیه بر بازیکنان حرفهای در راستای صعود به مرحله بعدی صحبت کرده بود. ویژگی بارز دیگر این بازی حضور رونالدو بهترین بازیکن جهان در برابر ما از یکسو و انگیزههای فراوان برای صعود تیم ملی ایران به مرحله بعدی بود که تاکنون اتفاق نیفتاده و این موضوع میتوانست باعث ایجاد موقعیتهایی در جامعه ورزشی و حتی اقتصادی کشور شود و نگاه مسئولان نسبت به فوتبال را نگاه جدی و استراتژیک کند. ضمن اینکه کسب یک امتیاز از بازی برابر قهرمان اروپا، پیروزی سادهای نباید قلمداد شود.
الان دیگر فوتبال فقط یک بازی پرهیجان نیست و جزء پدیدههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دنیا محسوب میشود و میتواند ابعاد وسیعی از جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهد. بدیهی است که پیش از این مردم توقع چنین درخششی از تیم ملی ایران را نداشتند و حال با توجه به تفکرات جدیدی که به آن تزریق شده و لژیونرهای زیادی هم در کنار آن ساخته و پرداخته شدهاند میتوان باور رقابت با بزرگان فوتبال دنیا را در افکار عمومی قبولاند. در سالهای گذشته مردم چنین توقعی از فوتبال نداشتند و حضور صرف در جام جهانی را بزرگترین پیروزی قلمداد میکردند. البته شرایط سیاسی نیز بهگونهای بود که تیمهای ورزشی بهدلایل بسیاری کمتر در مجامع ورزشی بینالمللی شرکت میکردند و همین موضوع یکی از چالشهای بحث برانگیزی بود که با مساعد شدن شرایط و پیگیری سیاستهای صلحآمیز و ارتباطات گسترده جهانی، رشد نسبی فوتبال و برگزاری منظم مسابقات داخلی انتظارات فوتبالدوستان را در این زمینه افزایش داد.
روی دیگر بحث حماسهای خواندن این بازی به جنگ داخل مستطیل سبز بر میگردد. به جنگی که 11 مرد تشنه پیروزی برای دست یازیدن به رویاهای یک ملت از هیچ کوششی دریغ نکردند و باور پیروزی را در این میدان معنا کردند. 90 دقیقه دویدند. 90 دقیقه دفاع کردند. 90 دقیقه مقاومت کردند و 90 دقیقه تمام به احترام یک ملت یکدل دروازه قهرمان اروپا را نشانه رفتند و سر آخر نیز سربلند از زمین خارج شدند. آنها بازی 90 دقیقهای را واگذار کردند اما صدها و هزاران 90 دقیقه ماندگار را رقم زدند و برای اولینبار در طول تاریخ نتیجهای بهدست آوردند که پیش از این فقط رویا بود و حالا به واقعیت تبدیل شده است. همین یک کار زمینهساز موفقیتهای بعدی است. آن هم درصورتی اتفاق خواهد افتاد که زیرساختها و مدیریتها براساس نگاه حرفهای و متناسب با شرایط فوتبال دنیا مهیا و آماده شود.
اینها بخشهای اولیه این حماسه بودند، بخشهای بعدی این حماسه حضور مردم در خیابانها با پرچمهای سه رنگ ایران و شادی و پایکوبی بود که با دیگر تجمعات روزهای اخیر کشور تفاوتهایی داشت. در این جشنهای خیابانی جناحهای سیاسی حضور نداشتند، مخالف و موافقی در کار نبود، اصولگرا و اصلاحطلب مدنظر نبود، در آن تجمع صحبت از مرگ کسی در کار نبود و تنها شادی بود، همبستگی ملی بود؛ تجربهای که این روزها بیشتر از همیشه ناظر و شاهد آن هستیم.
باید قبول کنیم که فوتبال وظیفه اجتماعی خود را در نزدیک کردن اقشار اجتماعی و حضور خودجوش مردم دوشادوش یکدیگر در جشن ملی بهنحو احسن انجام داده است، ختم کلام اینکه فوتبال قدرت و امکان این را دارد که مردم را با تاکید و تکیه بر نقاط مشترک و تعلقاتخاطر آنها، دور هم جمع کند و باعث همگرایی و همافزایی بیشتر شود.
* نویسنده : مرتضی موسویزنوز دبیر گروه ورزش
