نتانیاهو با یک تصمیم رادیکال سرزمین‌های اشغالی را به آتش کشید
افکار عمومی لبنان، به‌ویژه شیعیان و مردم جنوب، انتظار دارند که واکنش حزب‌الله به تل‌آویو کوبنده باشد؛ حال پرسشی که برای مردم لبنان به‌ویژه حامیان حزب‌الله مطرح است آن است که رژیم‌صهیونیستی با اعلام جنگ رسمی به حزب‌الله با ترور دبیرکلش به دنبال پیگیری چه اهدافی است یا به عبارتی رژیم‌صهیونیستی چه از جان لبنان می‌خواهد؟
  • ۱۴۰۳-۰۷-۰۸ - ۱۱:۳۶
  • 00
نتانیاهو با یک تصمیم رادیکال سرزمین‌های اشغالی را به آتش کشید
هزینه‌های سنگین ترور «سید»
هزینه‌های سنگین ترور «سید»
حانیه قاسمیانخبرنگار

تایید خبر شهادت سید‌حسن نصرالله، مردم لبنان، جبهه مقاومت و جهانیان را در شوک فرو برد. حزب‌الله لبنان روز گذشته (شنبه) در بیانیه‌ای رسمی، از شهادت دبیرکل خود خبر داد. روز جمعه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر جنایت‌کار رژیم‌صهیونیستی هنوز سخنرانی‌اش در مجمع عمومی را به پایان نرسانده بود که در بیروت اعلام شد‌ مجموعه‌ای از حملات هوایی مقر فرماندهی حزب‌الله را هدف قرار داده‌اند. افکار عمومی لبنان، به‌ویژه شیعیان و مردم جنوب، انتظار دارند که واکنش حزب‌الله به تل‌آویو کوبنده باشد؛ و به گفته شهید سید‌حسن نصرالله، هرگونه نقض قواعد درگیری به معنای جنگی «بی‌پایان و بدون محدودیت» خواهد بود. حال پرسشی که برای مردم لبنان به‌ویژه حامیان حزب‌الله مطرح است آن است که رژیم‌صهیونیستی با اعلام جنگ رسمی به حزب‌الله با ترور دبیرکلش به دنبال پیگیری چه اهدافی است یا به عبارتی رژیم‌صهیونیستی چه از جان لبنان می‌خواهد؟

نتانیاهو از لبنان چه می‌خواهد؟
«اگر به اندازه کافی سریع باشند نمی‌توانیم جلو‌شان را بگیریم مگر در حیفا.» این جمله که آموس هارئیل، تحلیلگر نظامی روزنامه هاآرتس به نقل از فرمانده یک لشکر در ارتش رژیم‌صهیونیستی آورده است، در چهارچوب صحبت درباره نگرانی از حمله ناگهانی نیروی رضوان حزب‌الله پس از آغاز عملیات «طوفان الاقصی» در صبح روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نگرانی‌های موجود در ذهن نظامی رژیم‌صهیونیستی درباره جبهه جنوب لبنان را تجسم می‌کند. این نگرانی‌ها فراتر از تحرکات حزب‌الله بودند، همان‌طور که روند درگیری‌ها طی تقریبا یک سال جنگ نشان داد؛ در آن زمان ارتش اشغالگر رژیم‌صهیونیستی را به سرعت وادار به استقرار سه لشکر نظامی در شمال کرد. همچنین، دولت نتانیاهو بلافاصله دستور تخلیه همه ساکنانی که در فاصله سه‌مایلی مرز لبنان زندگی می‌کردند را صادر کرد و آنها را به هتل‌ها و مکان‌های دیگر به هزینه دولت منتقل کرد. این تصمیم حدود ۶۰ هزار صهیونیستی را به باری بر اقتصاد تبدیل کرد و منطقه مرزی را برای اولین بار به یک منطقه امنیتی حائل در داخل رژیم‌صهیونیستی مبدل ساخت. انجام حملات روزانه با موشک‌های هدایت‌شده و گلوله‌های خمپاره‌ای توسط لبنان باعث شده تنها در شهرک صهیونیستی المطله، حدود ۷۰ درصد از کل منازل ویران شوند. 

تل‌آویو تغییر استراتژی داد
تل‌آویو در سپتامبر ۲۰۲۴ تصمیم گرفت معادله را تغییر دهد و وزن جنگ را از غزه به جبهه لبنان منتقل کند؛ جبهه‌ای که از سال ۲۰۰۶ برای جنگ با آن آماده شده بود. تل‌آویو ضربات دقیقی را به حزب‌الله وارد کرد که اوج آن در بمباران مقر فرماندهی حزب‌الله بود. هدف این حمله سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله‌ و تعدادی از رهبران و کادرهای حزب بود که شهادت آنها به احتمال زیاد جنگ را به مرحله‌ای شدیدتر منتقل خواهد کرد. 
«سال‌های آینده شاهد تحول جبهه شمالی به چالش نظامی اصلی است که رژیم‌صهیونیستی با آن مواجه است.» این جمله فقط یک نظر شخصی از یک فرمانده نظامی نبود، بلکه بخشی از نتایج پروژه‌ای بود که توسط موسسه مطالعات امنیت ملی رژیم‌صهیونیستی (INSS) اجرا شد و بیشتر محتوای پروژه در سال ۲۰۲۱ با عنوان «جنگ آینده در شمال: سناریوها، گزینه‌های راهبردی و توصیه‌ها» منتشر شد. برخی از محتویات آن به دلیل حساسیت امنیتی منتشر نشد و به‌عنوان یک ضمیمه محرمانه به نهادهای ذی‌صلاح درون دستگاه نظامی رژیم‌صهیونیستی تحویل داده شد. هدف این پروژه ارزیابی شکل جنگ آینده رژیم صهیونیستی در لبنان و ارائه توصیه‌هایی به سیاستگذاران بود. در این پروژه از نظرات گروهی از کارشناسان، از جمله گادی آیزنکوت، رئیس ستاد سابق، گیورا آیلند، مشاور امنیت ملی سابق و مدیر برنامه‌ریزی ارتش‌ و آموس یادلین، رئیس سابق اطلاعات نظامی، استفاده شد. 
طبق این پروژه، جنوب لبنان یکی از خطرناک‌ترین دایره‌های تهدید برای رژیم‌صهیونیستی است؛ به دلیل نزدیکی مستقیم آن به مرز که به نیروی رضوان حزب‌الله اجازه می‌دهد تا نفوذ کرده و حمله زمینی به تجمعات جمعیتی و دارایی‌های نظامی در جلیل انجام دهد. علاوه‌بر این، حزب‌الله -طبق گزارش‌های مختلف- بیش از ۱۵۰ هزار موشک با بردهای متنوع در اختیار دارد که تمام شهرهای رژیم‌صهیونیستی را تهدید می‌کند. لبنان به همراه سوریه در «دایره اول» تهدید در ارتش رژیم صهیونیستی قرار گرفته‌، در حالی که عراق در «دایره دوم» و ایران و یمن در «دایره سوم» قرار دارند. 
کابوسی که کارشناسان نظامی صهیونیستی از آن بیم داشتند، وقوع یک جنگ همزمان چند‌جبهه‌ای در سه دایره به‌طور همزمان با شعله‌ور شدن غزه و کرانه باختری بود که آن را «حلقه آتش» ایران نامیدند. شکست رویکرد «نبرد بین جنگ‌ها» در مقابله با تهدیدی که حزب‌الله، به‌ویژه پس از حضورش در سوریه، ایجاد کرده بود و با راه‌اندازی یک پل زمینی که تهران را از طریق عراق و سوریه به لبنان متصل می‌کرد، رژیم‌صهیونیستی به‌طور رسمی در سند استراتژیک ارتش که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، رویکرد «نبرد بین جنگ‌ها» را تصویب کرد. این رویکرد به‌عنوان نبردی زیرآستانه جنگ طبقه‌بندی می‌شود و دو سال پس از اجرای عملی آن در میدان، با هدف تضعیف توانایی‌های حزب‌الله از طریق تلاش برای جلوگیری از انتقال سلاح‌های پیشرفته از تهران به لبنان و جلوگیری از ایجاد زیرساخت‌های نظامی در جنوب سوریه به کار گرفته شد. این رویکرد از طریق حملات هوایی و گلوله‌باران توپخانه‌ای با تکیه بر اطلاعات و آتش‌های دقیق اجرا شد. 
با این حال، این رویکرد، با وجود شدت آن، طی حدود یک دهه در جلوگیری از تقویت زرادخانه حزب‌الله موفق نبود. تعداد موشک‌های حزب‌الله از حدود ۴۰ هزار موشک در سال ۲۰۰۶ به چهار برابر افزایش یافت و بسیاری از آنها از طریق پروژه موشک‌های دقیق بهبود یافتند. همچنین حزب‌الله تولید پهپادهای بومی در داخل لبنان را آغاز کرد و علاوه‌بر آنچه از ایران دریافت می‌کرد، نیروهای خود را با سامانه‌های دفاع هوایی تقویت کرد. هرچند این سامانه‌ها تهدید عمده‌ای برای هواپیماهای جنگی پیشرفته رژیم‌صهیونیستی نبودند، اما توانایی هواپیماهای بدون سرنشین را برای پرواز در آسمان لبنان محدود کردند. به گزارش سازمان ملل، سامانه دفاع هوایی حزب‌الله در طول جنگ جاری موفق به سرنگونی ۵ پهپاد بزرگ شد. 
هم‌زمان با این موارد، حزب‌الله حضور جنگجویان خود را در جنوب رودخانه لیتانی در مرز لبنان و رژیم‌صهیونیستی تقویت کرد که رژیم‌صهیونیستی آن را نقض قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت می‌دانست. این قطعنامه جنگ ۲۰۰۶ را پایان داد و بر خروج نیروهای حزب‌الله به شمال رودخانه لیتانی و محدود کردن حضور نظامی در جنوب رودخانه به ارتش لبنان و نیروهای یونیفیل تاکید داشت. 
در این راستا، طراحان نظامی رژیم‌صهیونیستی چندین سناریو برای مقابله با حزب‌الله و جبهه لبنان مورد بررسی قرار دادند. 

اول؛ مانور زمینی تا جنوب رود لیتانی
ارتش اشغالگر در اوایل سال ۲۰۱۹ شبکه‌ای از تونل‌ها را کشف کرد که از جنوب لبنان تا نزدیکی مرزهای شمالی امتداد داشت و به نیروهای واحد رضوان اجازه می‌داد تا به داخل فلسطین اشغالی نفوذ کنند. ارتش رژیم‌صهیونیستی در عملیاتی که «سپر شمال» نام گرفت، به تخریب این تونل‌ها از سمت فلسطین اشغالی پرداخت. طراحان صهیونیستی معتقد بودند که تضعیف توانایی‌های حزب‌الله تنها با استفاده از نیروی هوایی دشوار است و عملیات زمینی نیز ضروری است. بسیاری از آنها بر لزوم انجام مانور زمینی در جنگ آینده در جنوب رود لیتانی تاکید داشتند؛ مانوری قدرتمند، خشونت‌آمیز، اما کوتاه‌مدت که هدف آن تخریب توانایی‌های نظامی حزب‌الله در منطقه مرزی به‌ویژه پایگاه‌های موشکی و موقعیت‌های نیروهای واحد رضوان بود. این عملیات پس از حملات هوایی که براساس اطلاعات دقیق انجام می‌شد، صورت می‌گرفت و توصیه بر این بود که در روزهای اولیه جنگ دستاوردهای مهمی به دست آید تا اراده جنگی حزب‌الله شکسته شود. همزمان با این عملیات زمینی، مانوری دیگر در جولان برای از بین بردن تهدیدات موشکی شبه‌نظامیان هم‌پیمان حزب‌الله در سوریه پیشنهاد شده بود. همچنین برخی از صداها بر اهمیت ایجاد مجدد یک منطقه امنیتی حائل در جنوب لبنان تاکید داشتند.  در حالی که گیورا ایلندا، رئیس سابق شورای امنیت ملی خواستار تعریف دولت لبنان به‌عنوان دشمن مانند حزب‌الله شد و تاکید بر هدف قرار دادن زیرساخت‌های آن برای اعمال فشار بر حزب‌الله جهت کوتاه کردن مدت زمان جنگ داشت، کارشناسان دیگر بر این باور بودند که هدف قرار دادن زیرساخت‌های لبنان ارزش چندانی نخواهد داشت؛ زیرا دولت لبنان تاثیر زیادی بر حزب‌الله ندارد و حزب‌الله از ضعف توانایی‌های دولت در ارائه خدمات بهره‌برداری کرده و خلاها را پر می‌کند و نیازهای طرفدارانش را برآورده می‌سازد. 

الف- اهداف و استراتژی‌های خروج 
هدف از جنگ در این سناریو دستیابی به پیروزی است؛ به این معنا که دستاورد نظامی به موفقیت‌های سیاسی و امنیتی تبدیل شود. این هدف با تحمیل شرایط رژیم‌صهیونیستی برای پایان جنگ و شکست نظامی حزب‌الله در لبنان و سوریه از طریق تخریب توانایی‌های نظامی و زیرساخت‌های آن و ایجاد شرایطی که بازسازی نظامی آن را برای مدت‌طولانی غیرممکن کند، محقق می‌شود. این سناریو براساس یک استراتژی خروج طراحی شده که هدف آن پایان دادن به جنگ پس از وارد کردن هزینه سنگین به حزب‌الله و دولت لبنان از طریق حمله به زیرساخت‌های آن است. سپس مذاکره برای پایان دادن به جنگ با شرایطی که شامل تثبیت قواعد جدید بازی، ازجمله نابودی حضور حزب‌الله در جنوب رودخانه لیتانی و ممانعت از حضور آن در نزدیکی جولان و ایجاد شرایطی که بازسازی مجدد حزب‌الله را با مسدود کردن مسیرهای انتقال سلاح از ایران به لبنان از طریق خاک سوریه دشوار سازد. همچنین فقط ارتش لبنان به‌همراه نیروهای یونیفیل در جنوب تحت‌عنوان «مسئولیت دولت لبنان در تمام سرزمین‌های لبنان» مستقر خواهد شد و سازوکارهای شدیدی برای نظارت بر اجرای توافق به‌ کار گرفته می‌شود. اما برنامه‌ریزان نظامی رژیم‌صهیونیستی قبل از شروع اجرای این سناریو پیشنهاد داده‌اند تمام گزینه‌های ممکن برای دستیابی به اهداف مطلوب ابتدا استفاده شود، زیرا از ورود به یک جنگ طولانی که ممکن است ارتش رژیم‌صهیونیستی را فرسوده کند یا در شکست حزب‌الله ناکام بماند، هراس دارند. همچنین نگرانی از بروز جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر که سایر بازیگران محور مقاومت، به‌ویژه از جبهه سوریه و نیز ایران در آن دخالت کنند، وجود دارد. این وضعیت می‌تواند منجر به جنگ در چندین جبهه و دشواری در کنترل دامنه و مدت‌زمان کمپین نظامی شود. 

ب- در آستانه عملیات زمینی در جنوب لیتانی
با ارزیابی وضعیت کنونی در جبهه لبنان، می‌بینیم ارتش رژیم‌صهیونیستی از اواسط سپتامبر ۲۰۲۴ شروع به اجرای بخشی از عملیات مقدماتی برای عملیات زمینی کرده است. در این عملیات سلسله فرماندهی نظامی حزب‌الله با انجام ترورهای گسترده‌ای که ابراهیم عقیل، فرمانده عملیات حزب‌الله و همراهانش، ازجمله فرماندهان نیروی رضوان، ابراهیم قبیسی و محمد سرور، فرماندهان نیروی هوایی و موشکی حزب‌الله را هدف قرار داده بود، تضعیف شد. این عملیات پس از ترور فواد شکر، فرمانده نظامی حزب‌الله انجام گرفت. علاوه‌بر این، شبکه ارتباطی حزب‌الله و حدود چهارهزار نفر از کادرهای حزب‌الله با انفجار دستگاه‌های پیجر و بی‌سیم هدف قرار گرفتند. همچنین انبارهای تسلیحات و سکوهای موشکی در مجموعه‌ای از حملات هوایی گسترده منهدم شدند که درنهایت به تخریب مقر فرماندهی مرکزی حزب‌الله در ضاحیه جنوبی منجر شد و شهید سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله و سایر اعضای رهبری نیز مورد هدف قرار گرفتند. این حملات سریع و گسترده به‌دنبال از بین بردن کارایی عملیاتی حزب‌الله است و حزب را در مقابل دو انتخاب دشوار قرار می‌دهد؛ ادامه جنگ در شرایطی که خسارات گسترده و ضربات سنگینی به رهبری و منابع انسانی و مادی آن وارد می‌شود یا عقب‌نشینی و پذیرش شرایط  آتش‌بس رژیم‌صهیونیستی که شامل جداسازی جبهه لبنان از جبهه غزه، عقب‌نشینی نیروهای حزب‌الله به شمال رودخانه لیتانی و تضعیف آن تا حدی که ممکن است منجر به خلع‌سلاح آن شود. 

دوم؛ عملیات زمینی تا بیروت
تعدادی از سیاستمداران رادیکال نظامی رژیم‌صهیونیستی استدلال می‌کنند اگر حزب‌الله از جنوب لیتانی عقب‌نشینی کند، به‌زودی و با کمک ایران، توانایی‌های نظامی خود را بازسازی خواهد کرد. همچنین حزب‌الله یک شبکه ارتباطی جدید ایجاد کرده و در آینده دوباره نیروهای خود را در جنوب لیتانی مستقر خواهد کرد. این موضوع به معنای بازگشت اوضاع به وضعیت پیش از جنگ کنونی و از دست رفتن تمام دستاوردهای نظامی خواهد بود. با توجه به این شرایط، این سیاستمداران خواستار اجرای عملیات زمینی تا بیروتند تا تغییر استراتژیک در وضعیت داخلی لبنان ایجاد کنند. این سناریو در خود خطرات آغاز یک جنگ منطقه‌ای گسترده و طولانی را به‌همراه دارد که نیازمند عملیات‌های نظامی رژیم‌صهیونیستی علیه گروه‌های عراقی حامی حزب‌الله، شبه‌نظامیان شیعه در سوریه و حوثی‌ها در یمن است، زیرا همه آنها نخواهند ایستاد و تنها نظاره‌گر نخواهند بود، درحالی‌که ارتش رژیم‌صهیونیستی درتلاش برای شکستن قدرت حزب‌الله و بازپس‌گیری بیروت است. بنابراین هدف اصلی این سناریو، فروپاشی آنچه «محور مقاومت» نامیده می‌شود و توسط ایران شکل گرفته و تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه است. این موضوع درنهایت به رویارویی مستقیم با تهران با هدف نابودی برنامه هسته‌ای آن و جلوگیری از بازسازی توانایی‌های نظامی گروه‌های هم‌پیمان ایران منجر خواهد شد. 
این سناریو به‌احتمال‌زیاد به یک جنگ طولانی‌مدت و چند جبهه‌ای تبدیل می‌شود که نیازمند وابستگی شدید به حمایت نظامی آمریکا و پشتیبانی سیاسی‌ای است که واشنگتن برای رژیم‌صهیونیستی فراهم می‌کند. تل‌آویو به‌تنهایی قادر به جنگی بزرگ از این دست نیست؛ نه تعداد سربازانش، نه انبارهای مهمات و قطعات یدکی‌اش و نه اقتصاد و ساختار اجتماعی‌اش اجازه نمی‌دهد که وارد یک جنگ سخت و طولانی‌مدت شود. آنچه دشواری جنگ رژیم‌صهیونیستی در دو جبهه به‌طور همزمان را تقویت می‌کند، این است که رژیم‌صهیونیستی پس از کاهش شدت جنگ در نوار غزه، مرکز ثقل جنگ را به جبهه لبنان منتقل کرده است. طبق گفته عساف اوریون، رئیس سابق بخش استراتژی ارتش رژیم‌صهیونیستی در مقاله‌ای که در فارن‌افرز منتشر کرده است، رژیم‌صهیونیستی از زمان جنگ اکتبر ۱۹۷۳ به‌طور همزمان در دو جبهه جنگ نکرده است؛ جنگی که کمتر از یک‌ماه طول کشید، مطابق با نظریه امنیتی سنتی رژیم‌صهیونیستی که بر آغاز جنگی کوتاه در سرزمین دشمن تاکید دارد تا از معایب محدودیت جمعیت و نداشتن عمق استراتژیک و کمبود منابع محلی لازم برای تداوم کمپین‌های نظامی طولانی جلوگیری کند. 

هدف قرار دادن ایران به‌عنوان جایزه اصلی
سناریوی دوم، یعنی رسیدن به بیروت، فقط به‌دنبال دستیابی به اهدافی نیست که در مانور جنوب لیتانی دنبال می‌شود، بلکه اهداف بزرگ‌تری را شامل می‌شود که در راستای تغییر چهره منطقه است. این اهداف شامل نابودی حزب‌الله به‌عنوان خطرناک‌ترین تهدید نظامی برای رژیم‌صهیونیستی به‌دلیل نزدیکی به مرزهایش و توانایی‌های نظامی آن است، سپس هدف قرار دادن «سر اختاپوس» در تهران طبق توصیف رژیم‌صهیونیستی، موضوعی که توسط معاون سابق رئیس ستاد ارتش رژیم‌صهیونیستی و مدیرکل فعلی وزارت دفاع این کشور «ایال زامیر» در یک مطالعه طولانی که در سال ۲۰۲۲ منتشر کرده بود، مطرح شد. در آن مطالعه، زامیر خواستار رویکردی شد که ایران را وادار به عقب‌نشینی به داخل کشور کند. این کار از طریق هدف قرار دادن رهبران و نیروهای سپاه پاسداران در داخل و خارج ایران، نابودی کارخانه‌های تسلیحاتی ایران و ایجاد محوری آمریکایی- صهیونیستی- عربی برای تضعیف نفوذ ایران در منطقه انجام می‌شود. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰