شواهد نشان می‌دهد آمریکا بخشی از پروژه ترور «سید حسن» است
ترور فرماندهان مقاومت، درحال تبدیل شدن به یک برگ مهم در انتخابات‌های آمریکاست. این موضوع از روز ترور سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس در 13 دی 1398 (3 ژانویه 2020)، شروع شد. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که باید در همان سال در انتخابات ریاست‌جمهوری می‌جنگید، با این ترور تلاش کرد برگ برنده‌ای برای خود بخرد.
  • ۱۴۰۳-۰۷-۰۸ - ۱۰:۴۹
  • 00
شواهد نشان می‌دهد آمریکا بخشی از پروژه ترور «سید حسن» است
پای بایدن گیر است
پای بایدن گیر است
سید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

روز گذشته (شنبه) حزب‌الله لبنان در بیانیه‌ای رسمی، شهادت سیدحسن نصرالله دبیرکل خود را اعلام کرد. وی به همراه جمعی از فرماندهان مقاومت در بمباران روز جمعه محله ضاحیه بیروت به شهادت رسید. آنچه در این میان اهمیت بالایی دارد، میزان همگرایی آمریکا با رژیم برای ضربه به مقاومت است؛ هرچند مسئولان آمریکایی به دروغ ادعا کرده‌اند از اقدام رژیم بی‌خبر بوده‌اند اما دستان آنها در پشت قضیه آشکار است. فرضیه پررنگ، قصد دموکرات‌ها برای استفاده از این ترور به‌عنوان برگ برنده در انتخابات پیش رو است. پیش از این شهید نصرالله درباره رویه‌شدن ترور فرماندهان مقاومت اعلام خطر کرده بود. در این خصوص نکاتی وجود دارد:

1- ترور شهید سیدحسن نصرالله در روز جمعه 6 مهر (27 سپتامبر)، در فاصله چهل روز تا برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در تاریخ 15 آبان‌ماه (5 نوامبر) صورت گرفت؛ هرچند این ترور متاثر از زمان‌بندی دیگری مانند نخستین سالگرد عملیات 7 اکتبر نیز است. فاصله این ترور تا زمان نخستین سالگرد، 11 روز است. پیوند 7 اکتبر به‌عنوان خواست نتانیاهو با 5 نوامبر، به‌عنوان خواست بایدن و دموکرات‌ها، نشان‌دهنده درهم‌تنیدگی افزایش‌یافته میان تل‌آویو و واشنگتن است. دموکرات‌ها قصد دارند از ترور دبیرکل مقاومت لبنان به‌عنوان برگ برنده‌ای در انتخابات بهره بگیرند. 

2- دموکرات‌ها در داخل آمریکا تحت فشار دو موضوع و یک جناح برجسته قرار داشتند. یک موضوع عدم‌موفقیت دولت بایدن در حصول آتش‌بس و موضوع دیگر که در مقابل آتش‌بس قرار داشت، به عدم‌موفقیت رژیم در طول جنگ بازمی‌گشت. این دو موضوع در نقاطی با یکدیگر تعارض داشتند اما با توجه به حضور طرفداران هر دو، فشار قابل توجهی به کاخ‌سفید وارد می‌کردند. 
جناح برجسته‌ای که به دموکرات‌ها فشار وارد می‌کرد، لابی‌های صهیونیستی بودند که نسبت به حمایت بایدن از رژیم، ناخرسند بوده و آنها را ناکافی می‌دانستند. اهمیت این لابی‌ها در ساختار سیاسی و همچنین تاثیرشان بر بخش مهمی از افکار عمومی تا آنجاست که پس از ایجاد تاخیر در ارسال برخی بمب‌ها به سرزمین‌های اشغالی توسط دولت بایدن، نتانیاهو با انتشار یک ویدئوی انتقادی اوضاع را برای دموکرات‌ها آشفته کرد. میزان اثرگذاری ویدئوی نتانیاهو و فشاری که در داخل آمریکا علیه کاخ‌سفید ایجاد کرد، عمق نفوذ لابی‌های صهیونیستی را آشکار می‌سازد. دولت دموکرات‌ها با کمک و صدور مجوز به نتانیاهو برای ترور شهید سیدحسن نصرالله، ضمن جلب توجه مجدد لابی صهیونیستی، قادر شدند به ایجاد تصویری از موفقیت رژیم کمک کرده و خود را از زیر بار برخی فشارها خارج سازند. 

3- ترور فرماندهان مقاومت، درحال تبدیل شدن به یک برگ مهم در انتخابات‌های آمریکاست. این موضوع از روز ترور سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس در 13 دی 1398 (3 ژانویه 2020)، شروع شد. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که باید در همان سال در انتخابات ریاست‌جمهوری می‌جنگید، با این ترور تلاش کرد برگ برنده‌ای برای خود بخرد. این موضوع از ابعاد مختلفی حائز اهمیت است. این ترورها در میان افکار عمومی آمریکا مهم تلقی شده یا در حداقلی‌ترین شکل، تنها در میان اقشار خاص و برخی لابی‌های اثرگذار، ارزشمند تلقی می‌شود. مهم آنکه تمام این زنجیره، با خواست و عمل‌شان خود را در حصاری از امنیت تلقی می‌کنند و تا زمانی که تبعات آن را نچشند، پشیمان نخواهند شد. 

4- گروه‌های پیشین که ترور رهبران‌شان برگ‌های برنده انتخاباتی برای دولت‌های مستقر آمریکا بودند، دارای افکار سلفی بوده و آمریکا برای ضربه به آنها جنگ‌های بزرگی به راه انداخته بود. این افراد دولتی نداشته و عضو آن نیز نبوده‌اند. در مقابل اما سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران بوده و ابومهدی المهندس نیز نایب‌رئیس حشدالشعبی و رئیس ستاد این نهاد رسمی نظامی عراق بود. دبیرکل حزب‌الله لبنان نیز دارای حزبی در پارلمان و نمایندگانی در دولت این کشور بود. سرایت دادن ترورها به مسئولان دولت یا شرکای دولتی، نشان‌دهنده عدم پذیرش آنها به‌عنوان دولت و کاهش سطح تعامل با آنها به سطح گروه است. پیامد ادامه این نگاه می‌تواند به جنگ منتهی شود؛ اما در حرکتی معکوس با برخورد با گروه‌های سلفی. 

5- تحولات شکل گرفته بر بستر طوفان الاقصی تنها منحصر به عرصه فلسطین و شامات نیستند؛ بخش مهمی از داستان به وقایع یمن باز می‌گردد. یمنی‌ها انحصار غرب در کنترل بر آبراهه‌ها را به چالش کشیده و با اعلام ممنوعیت عبور و مرور کشتی‌های صهیونیستی، عملا به اعمال قدرت پرداخته‌اند. یمنی‌ها دایره اقدام خود را اقیانوس هند، آب‌های مقابل سواحل شرق آفریقا، خلیج عدن، تنگه باب‌المندب، دریای سرخ و دریای مدیترانه اعلام کرده‌اند؛ هرچند تاکنون در تمام این مناطق دست به عملیات نزده یا در برخی مناطق دیگر عملیات‌های محدودی داشته‌اند. یمنی‌ها در دریای مدیترانه و آب‌های مقابل سواحل شرق آفریقا تاکنون اقدامی انجام نداده‌اند، اما تهدیداتی درباره اقدام در این دو منطقه اعلام کرده‌اند. آب‌های سواحل شرق آفریقا که به دماغه امید نیک رسیده و با دور زدن آفریقا به دریای مدیترانه می‌رسد، یک مسیر برای دور زدن راه تنگه باب‌المندب و دریای سرخ است. آمریکا که در بازداشتن یمنی‌ها با وجود حملات مستقیم به این کشور ناتوان بوده است، درصدد انتقام‌گیری در جایی بود که امکان آن فراهم است. سرتیپ «یحیی سریع»، سخنگوی نیرو‌های مسلح یمن، عصرگاه جمعه ساعاتی پیش از ترور ضاحیه از حمله با 23 موشک و یک پهپاد به 3 ناو آمریکایی خبر داده بود؛ اقدامی بسیار بزرگ که خشم واشنگتن را برانگیخت. 

6- رژیم‌صهیونیستی، پیوند عملیات‌های ترور خود با آمریکا را مدت‌هاست آغاز کرده و نمی‌توان این روند را جدید تلقی کرد. در اتفاقات تابستان سال 1401 (2022) در ارتباط با مسائل افغانستان و فلسطین این مساله آشکار شد. آمریکا در روز یکشنبه 9 مرداد 1401 (31 جولای) ایمن الظواهری، رهبر القاعده را ترور کرد. کشته شدن الظواهری درحالی رقم خورد که گفته می‌شد وی در خانه امن سراج‌الدین حقانی، رئیس شبکه حقانی و وزیر کشور حکومت طالبان در یک محله مسئول‌نشین کابل اقامت داشت. این ترور در آستانه سقوط کابل به دست طالبان در 24 مرداد 1400 (15 اوت 2022) صورت گرفت، تا سرپوشی بر این شکست و فرار آمریکا از افغانستان باشد. 

متن کامل گزارش سیدمهدی طالبی، دبیر گروه جهانشهر را در روزنامه فرهیختگان بخوانید

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰