پس از غزه، نوبت به لبنان رسید. حملات هوایی رژیمصهیونیستی تنها در روز دوشنبه باعث شهادت 588 نفر و زخمی شدن بیش از یک هزار نفر شد. به نظر میرسد اتفاقاتی که از روز سهشنبه هفته گذشته با انفجار پیجرها در لبنان آغاز شد، نه سقف تحولات بلکه شروع تنشی جدی باشد؛ همانطور که در غزه رخ داد. به مانند جنگ در فلسطین، رسانهها هر روز آمار کشتهشدگان لبنان را با نمودارها نمایش خواهند داد، کشورهای دیگر با بیانیههایی سطحی این حملات را محکوم خواهند کرد، سازمان ملل ناتوانی خود را به دلیل فشارهای آمریکا و انگلیس آشکار خواهد ساخت و رژیم صهیونیستی کشوری دیگر را به ویرانی خواهد کشاند.
جنگ با لبنان اما تفاوتهایی نیز نسبت به غزه دارد. مقاومت اسلامی لبنان به جهت استعداد و کیفیت نیروی انسانی و تسلیحات نظامی با غزه قابل مقایسه نیست و از حمایت مستقیم محور مقاومت بهره میبرد؛ بهگونهای که خبرها حکایت از استقرار هزاران نظامی توسط محور مقاومت در جنوب سوریه برای حمله احتمالی به جولان اشغالی دارند.
دیگر حرفی و تشری برای جهانی که با بیتفاوتی شاهد این فجایع است، باقی نمانده است. اما باید پرسشی هولناک برای کشورهای منطقه طرح شود؛ «جنگ تا کجا قرار است کشیده شود؟»
دولت نتانیاهو در ابتدای جنگ غزه اهداف استراتژیک روشنی تعیین کرده بود، هرچند که تحقق آنها به نظر غیرممکن میرسید؛ نابود کردن قابلیتهای مقاومت فلسطینی در غزه و وارد کردن شکست کامل به آن، بازپسگیری اسرای صهیونیستی در دست غزه و جلوگیری از بازگشت حماس به حکومت غزه بهطور قطعی. در جبهه شمالی که بلافاصله پس از آغاز حمله رژیمصهیونیستی به غزه شعلهور شد و حزبالله هدف آن را حمایت از مقاومان در غزه اعلام کرد، هدف رژیمصهیونیستی بازگشت آوارگان شهرها و روستاهای شمال به خانههایشان بود.
این هدف در طول ماهها جنگ بهطور ضمنی و تصریحی توسط مقامات صهیونیستی مطرح بود تا اینکه یک روز قبل از موج انفجارهای شبکه ارتباطات حزبالله بهطور رسمی در شورای وزیران پذیرفته شد. با این وجود در هر دو جبهه، صهیونیستها تاکنون در تحقق اهداف جنگ ناموفق بودهاند.
در طول حدود یک سال، استراتژی جنگ فرسایشی رژیمصهیونیستی در بازداشتن حزبالله و مجبور کردن آن به کنار گذاشتن شرط آتشبس در جبهه شمالی با پایان جنگ در غزه و عقبنشینی نیروهایش به پشت رودخانه لیتانی ناکام بوده است.
اکنون بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی، از این شکست و نیاز به بازگرداندن ساکنان به شمال برای مشروعیتبخشی داخلی و خارجی به تصمیمش برای گسترش جنگ در لبنان استفاده میکند و ممکن است به بهانه از بین بردن تهدید حزبالله این جنگ را به جنگی فراگیر تبدیل کند که شامل تهاجم زمینی باشد. اما بسیاری در داخل و خارج از رژیمصهیونیستی متوجهاند که اهداف آینده نتانیاهو در لبنان – مانند غزه– در واقع فراتر از اهدافی است که به افکار عمومی رژیم صهیونیستی و جهان اعلام میشود.
رسانههای صهیونیستی میگویند تلآویو نگران حمله دهها هزار نیروی عضو محور مقاومت به سرزمینهای اشغالی از سمت منطقه جولان است. طی هفتههای گذشته خبرهایی منتشر شد که حکایت از استقرار صدها عراقی، یمنی و نظامیانی از دیگر کشورها در اطراف جولان اشغالی در جنوب سوریه داشت. به نظر میرسد با گذشت زمان تعداد این نیروها به هزاران یا شاهد دهها هزار نفر رسیده است.
در همین رابطه روزنامه عبری «هاآرتص» گزارش کرده ارتش رژیمصهیونیستی بهشدت نگران ورود حدود ۴۰ هزار نیرو از کشورهای عربی سوریه، عراق و یمن به جولان است. هاآرتص به نقل از مسئولان امنیتی رژیمصهیونیستی نوشته: «این نیروها در جولان منتظر صدور دستوری از نصرالله خواهند بود و با وجود اینکه آنها از نیروهای ویژه نیستند اما شرایط همچنان نگرانکننده است.» حضور این نیروها در جولان را باید با طرح حمله زمینی رژیمصهیونیستی به لبنان که چندی قبل توسط روزنامه الاخبار لبنان افشا شد، مورد بررسی قرار داد.
در بیانیهای که صبح چهارشنبه منتشر شد، مقاومت اسلامی در عراق مسئولیت پرتاب یک موشک کروز «الأرقب» به سمت یک هدف مهم در شمال فلسطین اشغالی را برعهده گرفت. این اقدام کمی پس از آن صورت گرفت که این گروه از حملهای جداگانه با استفاده از پهپاد به هدفی در نزدیکی دره اردن خبر داده بود. مقاومت عراق میگوید این حملات در حمایت از مردم فلسطین و در پاسخ به «جنایات» رژیمصهیونیستی علیه غیرنظامیان انجام میشوند.
این شرایط پرسشهای مهمی را درباره آینده محور مقاومت در منطقه مطرح میکند. این ائتلاف که در جریان مبارزه با داعش در عراق و سوریه قدرت گرفت، نشان داده اتحاد موفقی از گروههای مختلف در یک جنگ گسترده به وجود آورده است. آیا اکنون این ائتلاف میتواند در مواجهه با رژیمصهیونیستی، در صورت گسترش جنگ در منطقه، دوباره متحد شود؟ علاوهبر این، مسأله مهم دیگری که مطرح میشود، امکان صدور فتوای جهاد از سوی مراجع دینی منطقه است. پیش از این آیتالله سیستانی در عراق با صدور فتوای جهاد علیه داعش، بسیج مردمی علیه داعش را شکل داد. پرسش مهم در صورت فراگیر شدن جنگ با رژیمصهیونیستی و تبدیل شدن آن به یک جنگ منطقهای این است که آیا شاهد صدور فتوای جهاد مشابهی خواهیم بود؟ پرسشی که پاسخ آن میتواند بهطور قابلتوجهی چشمانداز این جنگ را تغییر دهد.
متن کامل این گزارش را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.