طبق آمار ترازنامه انرژی، شدت مصرف انرژی ایران بر مبنای برابری قدرت خرید دو برابر میانگین جهانی است و این موضوع نشان میدهد ظرفیت صرفهجویی 50 درصدی در مصرف فعلی انرژی در ایران وجود دارد. البته طبق برآورد ستاد تحول دولت سیزدهم، حدود 25 درصد از این میزان جهت صرفهجویی و کاهش مصرف قابل تحقق است که عمده آن به حوزه گاز برمیگردد. همچنین به اعتقاد کارشناسان، راهکار رفع ناترازی در کاهش مصرف است نه افزایش تولید زیرا از نظر اقتصادی و با توجه به محدودیت منابع مالی، هزینه اجرای پروژههای بهینهسازی نیز یکسوم تا یکششم پروژههای افزایش تولید است. اما سوال اساسی اینجاست که اولویت بهینهسازی مصرف گاز در کدام بخش یا بخشهاست؟ برای پاسخ به این پرسش به سراغ آمار مصرف گاز به تفکیک بخشها میرویم. طبق آمار شرکت ملی گاز، ایران در سال 1401 مجموعا 235 میلیارد و 626 میلیون متر مکعب گاز مصرف کرده که نیروگاهها، بخش خانگی، پتروشیمی، صنایع فولاد و بخش صنعتی بیشترین سهم از مصرف گاز را به خود اختصاص میدهند. (تصویر 3)
پتروشیمیها و نیروگاهها در صدر مصرف سرانه گاز
اما «میزان مصرف» بهتنهایی شاخص مناسبی برای تعیین اولویت بهینهسازی مصرف نیست زیرا باید به تعداد مشترکان نیز توجه کرد. در واقع گروه مصرفکنندگانی در اولویت بهینهسازی قرار میگیرند که سرانه مصرف هر واحد در آنها بیشتر از مابقی باشد. در واقع دولت باید به سراغ مصرفکنندگان بزرگی برود که با کمترین هزینه و پروژه، بیشترین صرفهجویی در مصرف گاز را رقم بزند. در تصویر 4، «میزان مصرف» هر بخش بر «تعداد مشترکان» آن تقسیم شده و سرانه مصرف گاز به تفکیک آورده شده است. طبق این تصویر بهصورت میانگین هر واحد (کنتور) پتروشیمی در سال، 654.9 میلیون متر مکعب گاز مصرف میکند و در این شاخص در صدر قرار گرفته و بعد از آن نیروگاهها، پالایشگاهها، صنایع سیمان و صنایع فولاد بیشترین سرانه مصرف را به خود اختصاص دادهاند.
700 شرکت پرمصرف، 54 درصد گاز را مصرف میکنند!
شاید برای شما جالب باشد که چرا بخش خانگی، طبق شاخص میزان حجم مصرف، دومین مصرفکننده بزرگ گاز بود اما در بین بزرگترین مصرفکنندگان گاز در شاخص سرانه حضور نداشت؟ ماجرا دقیقا به تعداد مشترکان خانگی بازمیگردد که 25.2 میلیون مشترک را شامل میشود. البته تعیین اولویت بهینهسازی مصرف گاز بر مبنای «سرانه مصرف در هر بخش» به معنای این نیست که اگر در بخشی این سرانه کم بود، دولت بیتوجه به آن باشد، بلکه هدف صرفا شناسایی اولویتهاست وگرنه صرفهجویی در همه بخشها اهمیت بالایی دارد. در تصویر 5، سهم درصدی هر بخش از مصرف گاز آورده شده و پنج بخش با بیشترین سرانه مصرف نشانهگذاری شده است. اگر دولت بر پنج بخش پتروشیمی، نیروگاه، پالایشگاه، فولاد و سیمان تمرکز کند میتواند با برنامهریزی بر تنها 700 شرکت، بر 54 درصد از کل مصرف گاز کشور، سیاستهای بهینهسازی مصرف گاز را پیادهسازی کند؛ موضوعی که نیازمند توجه دولت چهاردهم در برنامهریزیهاست.
هزینه تأمین هر متر مکعب گاز چقدر است؟
البته بزرگترین چالش در مسیر اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف، قیمت پایین گاز در داخل کشور است که اقتصاد این پروژهها را از صرفه انداخته و متوقف کرده است. این مشکل بهصورت شدیدتری حتی در حفظ تولید و تأمین میزان فعلی گاز نیز اثرگذار بوده، زیرا برای حفظ عرضه فعلی اگر درآمد حاصل از فروش گاز از هزینهها کمتر باشد صنعت گاز دچار استهلاک خواهد شد. طبق گزارش موسسه مشاوره انرژی SolutiEN (تصویر 6)، تأمین هرمترمکعب گازطبیعی در 5 سال اخیر بهطور میانگین هزینهای حدود5.4 سنت دارد. حدود 43 درصد ازاین 5.4سنت مربوط به هزینه تولید از میادین پارس جنوبی و سایر میادین گازی، 20درصد مربوط به هزینههای سرمایهای و جاری پالایشگاهها و17 درصد مربوط به انتقال تا خردهفروشی و حدود 20درصد نیز هزینه سربار پالایش تا خردهفروشی است. طبق برآوردها با توجه به افزایش هزینههای استخراج گاز هزینه تأمین هر متر مکعب گاز طبیعی از 5.4 سنت به 8.3 سنت خواهد رسید که ارزش ریالی آن بر مبنای دلار حواله به معنای افزایش هزینه از 2.44 هزار تومان به 3.75 هزار تومان است. البته توجه داشته باشید که این هزینه، بدون در نظر گرفتن ارزش ذاتی گاز، محاسبه شده است.
متن کامل گزارش سیداحسان حسینی را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.