فرهیختگان: «موضوع سقط جنین یکی از موضوعات رنجآور است. این کار از نظر فقهی قتل و کشتن نفس محترمه است. شیوهای که امروز در دنیا و جلوههایی از آن در کشور ما انجام میگیرد و باید جلوگیری شود. بنده به وزیر مربوطه دستور دادهام که یک بخش ویژه فعال شده و ساحتهای مختلف دنبال شود. در این زمینه، یک بخش فرهنگسازی است که خطرات آن برای همگان تبیین شود، بخش دیگر حوزه درمان است که باید ساماندهی انجام بگیرد. سقط جنین یکی از اولویتهای جدی کشور است و باید مورد رسیدگی قرار بگیرد. همگان باید فکر کنند تا این قتل نفس رخ ندهد. یکی از ابعاد آن جمعیت است و آثار وضعی متعددی دارد و در قرآن کریم نیز درباره قتل نفس اشاراتی داریم که مورد نکوهش است. باید پیشگیری و برخورد لازم درباره سقط جنین انجام بگیرد.»
دقیقا 25 مهر سال گذشته بود که رئیسجمهور فقید در سیزدهمین همایش ملی نخبگان با توجه به اظهارات یکی از حضار در این همایش در رابطه با وضعیت سقطجنین در کشور، درباره آن اعلام موضع کرد. جستوجوها در رابطه با آمار سقط جنین در کشور نشان میدهد که هر از چندگاهی عددی درباره تعداد سالانه یا روزانه سقط جنین در کشور مطرح میشود اما منبع پیمایش و استخراج این عدد مبهم و نامشخص است.
تیرماه سال 1401 صالح قاسمی، دبیر شورای راهبردی جمعیت استان تهران درباره آمار سقط جنین کشور به ایسنا گفته بود که سالانه 370 هزار سقط در کشور داریم که اغلب آنها غیرقانونی است. صابر جابری، رئیس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت نیز تقریبا یک ماه گذشته در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «روزانه 1000 سقط جنین در کشور انجام میشود. به عبارتی سالانه حدود 360 هزار سقط جنین در کشور صورت میگیرد.»
چند روز گذشته مستندی با عنوان «لابرینت» [هزارتو] به کارگردانی و نویسندگی محمدرضا عبدالحمیدی با موضوع سقط جنین اکران شد. عبدالحمیدی در این مستند آمار سقط جنین را 500 هزار نفر در سال میداند و این رقم براساس گفتوگوی کارشناسان این حوزه استخراج شده است. او در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید که هدفش از این مستند، اساسا صحتسنجی رقم مطرحشده نبوده بلکه مطرح کردن وجود جنین عددی در این اتمسفر است و کارشناسان متعددی معتقدند رقم سالانه سقط جنین در ایران 500 هزار نفر است. بخشی از گفتوگوی «فرهیختگان» با کارگردان مستند لابرینت است.
معمولا در حوزه سقط جنین آمارها بسیار متناقضند، شما در مواجهه با این آمارها چه کردید و چطور توانستید به آمارهای صحیح و واقعی دست پیدا کنید؟
در موضوعات اینچنینی معمولا تلاش بنده بر این است تا بتوانم از کل فضای آن مساله، یک نمای کلی و از دور به مخاطب ارائه بدهم. بازخوردهای متعددی هم از تماشاگران داشتهام که بعد از تماشای مستند، در آن موضوع دیگر آدم سابق نبودهاند و دید متفاوتی پیدا کردهاند. این اتفاق به این دلیل است که مجموعهای از اطلاعات، با یک انسجام و پیوستگی خاص در اختیار مخاطب قرار داده شده که بعد از تماشا، به راحتی میتواند درباره آن موضوع چندین ساعت با شناخت صحبت کند. برای این شناخت و جا افتادن بنده از واژه «اقامه شدن محتوا» استفاده میکنم، دغدغه همیشگی بنده این است که مخاطب چنان شناختی نسبت به مساله پیدا کند که موضوع برایش اصطلاحا اقامه شود.
رویکرد اصلی من در مسأله سقط جنین هم دقیقا به همین صورت بوده است؛ معتقد بودم زمانی که من کارگردان، قبل از مواجه شدن با این پروژه هیچ درک و اطلاعاتی نسبت به آن نداشتهام، پس قطعا میلیونها فرد دیگر هم در جامعه وجود دارند که مشابه من باشند و درکی نسبت به این موضوع نداشته باشند. پس در ابتدا باید آنها را در این فضا قرار دهم که اصلا چه اتفاقی درحال رخدادن است و اهمیت این مسأله در چیست. دغدغه اصلی من، آگاهی و ارتباطگیری چندین لایه از مخاطبان بوده که دورترین آنها همین افرادیاند که هیچ درکی نسبت به این مسأله ندارند.
در رابطه با آمارها هم، بنده در پژوهش مستندهایم معمولا تا زمانی که به نقطه اشباع نظری برسم، تحقیق را ادامه میدهم. اشباع نظری به این معناست که اگر در فضای کلی یک موضوع، ۵۰۰ نفر کارشناس وجود داشته باشد، من بهعنوان یک فرد مستندساز باید درصد قابل توجهی از آنها را ببینم، آرای آنها را بشنوم و تا زمانی که نظرات این افراد به تکرار برسند، این کار را ادامه دهم؛ تا جایی که اطمینان پیدا کنم فراتر از نظرات، دیگر نظر جدیدی وجود ندارد. در روشهای متعدد تحقیق و پژوهش، این نقطه اشباع نظری نام دارد که من معمولا سعی میکنم در پژوهشهایم حتما به این نقطه برسم. یک شناخت کامل همهجانبه برای خودم ایجاد کرده و جمیع نظرات موافق و مخالف و البته جریانشناسی مسأله را بررسی کنم تا مطمئن باشم که کسی نمیتواند این بحث مدنظر من را زیر سوال ببرد. در مسأله آمارهای ضد و نقیضی که درباره سقط جنین در کشور وجود دارد هم، بنده از همین شیوه استفاده کردم. بعد از جریانشناسی این پدیده، در گفتوگوهایی که با کارشناسان و افراد مختلف داشتم، اعم از مخالفان و موافقان موضوع، متوجه شدم که همگی آنها در رابطه با عدد میزان سقط جنین -همان عددی که در مستند اعلام کردهام، ۵۰۰هزار سقط جنین در سال- اتفاق نظر دارند که قطعا این اتفاقنظر اتفاقی نیست. زمانی که ما با تعداد زیادی از افراد مواجه میشویم و همگی آنها قریب به اتفاق به یک عدد اشاره میکنند، پس یعنی درکل فضای این موضوع، آمار به همین صورت است.
البته امکان دارد که از نظر علمی این عدد اشتباه باشد، همانطور که در طول تاریخ مسائل گوناگونی بودهاند که علیرغم اشباع نظری، سطح علمی درستی نداشتهاند، اما در هر صورت این موضوع دغدغه من مستندساز نبوده است که لزوما به دنبال کشف یک عدد بروم، چراکه آن یک فعالیت آماری بسیار سنگین است که اصلا یک سوال و پروژه دیگری است. سوال و دغدغه مستند من این نبوده که آیا آمار سقط جنین در کشور دقیقا همین عدد است یا بیشتر، این یک فرآیند دیگر دارد که هدفش با کار تولیدی بنده کاملا متفاوت است. اگر من در طی فرآیند این پرسوجوها مشاهده میکردم که عدد دقیقی وجود ندارد و هر فرد یا کارشناس یک عدد به من میگوید، بله آن زمان مشخص بود که هیچ آمار کلیای در رابطه با این موضوع وجود ندارد و نمیتوان به آن استناد کرد. اما بهطور مشخص اینکه این آمارها از کجا میآید، من آن زمان تعداد افرادی را پیدا کرده بودم که ارائهها و آمارهایشان قابل دفاع بود. باز هم میگویم، صحتسنجی این عددها و آمارها کار من مستندساز یا افرادی مانند من نیست؛ یک فعالیت آماری جدی و سنگین است که در حقیقت بهجز از یک سازمان یا نهاد مسئول برنمیآید.
اما برای جمعبندی پاسخم به شما، من در مواجههام با این مسأله به شیوه تحقیق خودم تکیه کرده و همان اشباع نظری کارشناسان این حوزه را مبنا قرار دادهام. حتی اگر هم بگویند این عدد نادرست بوده و دقیق نبوده، باز هم به فرآیند پژوهش بنده خللی وارد نمیشود، چراکه دغدغه من صحتسنجی آن آمارها نبوده بلکه شناساندن فضای عمومی این مساله به مخاطب بوده است. من در این محتوا به مخاطبم میگویم بدان و آگاه باش که طبق گفته کارشناسان حاذق در این حوزه، این عدد در فضا و اتمسفر این موضوع وجود دارد. ادعایی هم مبنیبر درست و غلط بودن این آمار ندارم.
چرا معتقدید یک نهاد یا ارگان باید پیگیر دقیق این آمار باشد که آیا متناقض است یا خیر؟
زیرا افرادی که مخالف با صحت این آمارند، دلیل و علت علمی مشخصی برای مخالفت خود ندارند و صرفا یک سوال دارند که «این اعداد از کجا آمده و چه کسی گفته؟» اما موافقان عدد 500 هزار سقط در سال، شواهد آماری بسیاری بر تایید صحت ادعای خود دارند که بخشی از آن مربوط به یک آمارگیری در سال 1398 است. البته بنده اطلاعی ندارم که جامعه آماری آن زمان یا نمونه اندازهگیری آن کم یا زیاد بوده، اما در هر صورت میتوان گفت این اعداد بر یک مبنایی خلق شده و قطعا یک جامعه آماری بررسی شده تا این اعداد به دست آمده. به همین خاطر اگر قرار است این آمار را زیر سوال ببریم، باید نهاد یا سازمانی باشد تا بتواند با دست باز موارد بسیار زیادی را بررسی کند و یک آمار دقیق به دست آورد.
متن کامل گفتوگوی زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز با کارگردان مستند «لابرینت» را در روزنامه «فرهیختگان» بخوانید.