برای درک وضعیت روزنامهنگاری در ایران، دیگر نیاز به بررسی تعداد روزنامههای کثیرالانتشار، رسانههای محلی یا تعداد خبرنگاران نیست. کافی است یکبار نخستین نشست خبری روز دوشنبه رئیسجمهور با رسانهها را مرور کنید. اگر خبرنگاران رسانههای بینالمللی را در نظر نگیریم که عمدتا رفتار مناسبی داشته و سؤالات درستی از رئیسجمهور پرسیدند، درمجموع با یک شرمساری عمیق مواجهایم. این شرمساری را در 3 وجه میتوان دستهبندی کرد.
1. روایت غیرصادقانه
در میانه نشست خبری، خبرنگاری با سابقه-که برخی گفتوگوهایش با مسئولان و فعالان سیاسی و... بسیار آموزنده است- پشت تریبون قرار گرفت و از دلیل دیر رسیدنش به خاطر عبور از کوچه پسکوچهها گفت تا گیر گشت ارشاد نیفتد. صرف نظر از اینکه گشت ارشاد با فردی که دارای چنین ظاهری است، برخورد میکند یا خیر؛ نکته قابل تأمل اینجاست که خبرنگار محترم- برخلاف آنچه گفت- پیش از آغاز نشست در محل اجلاس حضور داشته است. این را عکس خویشاندازی (سلفی) که خودش با مجری برنامه منتشر کرده و نوشته «از امروز و عکس یادگاری قبل از شروع کنفرانس خبری»، گواهی میدهد. این تصویر بدان معناست که ماجرای تعریف شده از سوی وی، متأسفانه حقیقت ندارد و او متوسل به روایت غیرصادقانه شده است. اگر برای مردم عادی، روایت غیرواقعی امری بسیار مذموم است، برای خبرنگاران که وظیفهای بزرگتر از بیان «واقعیت» ندارند، چنین امری، گناهی بسیار نابخشودنی است. بهطور حتم در رسانههای بزرگ یا بینالمللی، به سادگی با خبرنگاری که در مقابل رئیسجمهور، وزرا، همکارانش و دهها دوربین خبری، رسما روایتی غیرصادقانه را بیان میکند، برخوردی عبرتآموز میکنند و در حداقلیترین حالت، خبرنگارشان را مجبور به عذرخواهی بابت بیدقتی در بیان روایت میکنند. بماند که آنچه آن خبرنگار گفت، عینا واگویه گزارشی بود که اخیرا بیبیسی فارسی منتشر کرده بود ولی حتی با فرض درستی این ادعا، ای کاش به جای این روایت غیرصادقانه- آن هم به شیوهای نامناسب- او خطاب به رئیسجمهور میگفت در همین لحظه، ممکن است برخی زنان و دختران، برای اینکه گیر گشت ارشاد نیفتند، از کوچه پسکوچهها تردد میکنند. اینگونه هم دغدغهاش را بیان میکرد و هم احتمالا روایتی غیرواقعی نگفته بود.
2. تئاتر جلوی رئیسجمهور
اما مهمتر از روایت نادرست خبرنگار مذکور، تلاش اوست برای نمایش بازیکردن مقابل رئیسجمهور از طریق نحوه بیان موضوع. این نمایش ساختگی، اگر به جای گشت ارشاد، پیرامون موضوعات حساس و مرتبط با امنیت ملی میبود، میتوانست مخاطرات جبرانناپذیری برای کشور به همراه داشته باشد. البته رئیسجمهور فرق بین واقعیت و نمایش بازیکردن را بهدرستی درک کرد ولی با این حال انتظار میرفت پس از افشای نادرست بودن دیررسیدن خبرنگار، او و رسانهاش به طور رسمی از رئیسجمهور، خبرنگاران و مردم عذرخواهی کنند اما با وجود گذشت دو روز- تا لحظه نگارش این یادداشت- نه او عذرخواهی کرده، نه رسانهاش در اینباره اقدامی کرده است و نه سایر رسانهها بابت این روایت نادرست که تداوم و عادیسازی آن، روزنامهنگاری را به محاق خواهد برد، واکنشی نشان دادهاند. همین سکوت ممتد بیانگر وضعیت اسفناک روزنامهنگاری در ایران است. اگر روزنامهنگاران برای انجام وظیفهشان اجازه بیان روایتهای نادرست و ساختگی را داشته باشند، دیگر نمیتوان به هیچ خبری اعتماد کرد.
3. مدیریت نخستین نشست خبری
انتظار میرفت با لغو نشست خبری رئیسجمهور در 16 تیرماه، طراحان این نشست خبری در فرصت بیش از 70 روزه، نشستی را در سطح رئیسجمهور برگزار میکردند. متاسفانه این اتفاق هم نیفتاد. اگرچه بخشی از این ناکامی ناشی از سؤالاتی بود که امکان طرح پیدا کردند اما قطعا بخشی دیگر ناشی از طراحی مدیریت جلسه بر همین مبنا بود. به نظر میرسید مدیران این نشست چندان بدشان نمیآمد نشست با کف و سوت و دستزدن و خندیدنهای بیمعنی به پایان برسد. از همین رو رسانههایی که سؤالات جدی از دولت داشتند، امکان طرح پرسش پیدا نکردند. برای وضعیت اسفناکی که در آن گرفتار شدهایم، نیازی به ابزارهای گوناگون و آمار و اطلاعات نیست؛ کافی است یکبار دیگر از ابتدا نشست خبری رئیسجمهور را با دقت دید و شیوه سؤال پرسیدن رسانههای بینالمللی را با طرح پرسش خبرنگاران داخلی مقایسه کرد. روز دوشنبه، روی صحنه یک نمایش اجرا شد؛ نمایشی که اگر در برابر آن واکنشی نشان داده نشود، تبدیل به رویه خواهد شد.