در دهههای گذشته نوار قصه برای کودک و نوجوان استفاده میشد آن هم برای شنیدن قصههای فانتزی تا شخص به خواب خوش برود، نه برای گوش دادن به داستانهای جدی و رمانتیک و آثاری فاخر که از این گوش بشنوی و از آن گوش دربرود. چرا باید جایگاه و شکل همهچیز تغییر کند؟ خواندنی، شنیدنی شود و دیدنی، نوشتنی و دهها تغییر و تحولات بیمعنی که به روند رشد کمکی نمیکنند هیچ، بلکه تخریبکنندهاند. کتابهایی که سالها ذهن و فکر و وقت و خلاقیت نویسنده را درپی داشته و با فرازونشیبها و ممیزی و مشکلات چاپ و پخش دستوپنجه نرم کرده حالا امروزه همانها دستمایه نادرست و اشتباه شده و مبدل به پادکست صوتی میشوند. بهواقع تمام زحمات و تجربیات درنهایت به یک صدا تبدیل شده و باد او را خواهد برد.
حتی در دنیای غرب هم روشی اینچنین مرسوم نیست. گرچه هم باشد، مگر کجای فرهنگ و ادبیات و حتی جامعه ما تحت تاثیر غرب است که در این ورطه دچار غرب زدگی شویم؟ اینجا حتی برای کپیرایت هم حق و حقوق و ارزشی وجود ندارد! کتابهای صوتی مدتهاست توسط اغلب افراد جامعه مورد استفاده قرار میگیرد اما همچنان برای اکثریت کتابخوانهای قهار و حرفهای حتی مردم عام، این نوع روش جذابیت چندانی ندارد و آن را جایگزین قاطعی برای کتاب کاغذی نمیدانند چنانکه متفقالقول میگویند تورق کتاب، بوی کتاب، سطور کتاب و حس کتاب جایگزینی ندارد.
نکته مهم اینکه در ادبیات جهان به خالق اثر ارج و اعتبار میدهند و آثارشان مورد تشویق و حمایت قرار گرفته میشود و مهمتر، فیلمسازان ترغیب به ساخت اثر اقتباسی میشوند. به اعتقاد من کتابی که شکل تصویری به خود میگیرد همیشه قابل لمس و احساس کردنی است و روح دارد و البته ماندگار میشود. دههها میگذرد و فیلمها و سریالها که براساس رمان تولید شدهاند همچنان لذتبخش و چشمنوازند و قطعا در ذهنها خواهند ماند. کدام رمان یا کتابی که به شکل شنیداری و صوتی در میآید، میماند و بیبدیل خواهد شد؟ اینها درنهایت بیمایه و یکبار مصرف، لابهلای روزمرگی گم میشوند. حقیقتا صوتی کردن کتاب، تحول نیست. این واژه، گولزنک و اشتباهی است که وارد این عرصه شده است.
سوالی که این روزها و با فراگیر شدن کتابهای صوتی در میان کتابخوانان مطرح میشود اینکه آیا کتاب صوتی میتواند در ترویج فرهنگ کتابخوانی نقشی داشته باشد؟ یا اصلا به صنعت نشر کمکی خواهد کرد؟
تفاوتی اساسی میان خواندن کتاب و گوش دادن به آن وجود دارد، زیرا کتابهای صوتی همانند روخوانی اجازه فکر کردن را که لازمه تفکر انتقادی و خلاق است، به مخاطب نمیدهند. اصولا گوش دادن به کتاب صوتی جزء فرآیند کتابخوانی نیست. کتابهای چاپی میتوانند دانش را گسترش دهند و حافظه را تقویت کنند. خواندن کتابهای چاپی بر مبنای بها دادن به ایده انتقادی، توانایی تحلیل و آزاد گذاشتن خواننده، برای درک و فهم و پژوهش است. کتاب صوتی پدیدهای است که موازی با سایر پیشرفتها در عرصههای مختلف ایجاد شده. کتابهای کاغذی ارزشمندی در سراسر جهان و حتی ایران وجود دارند که فقط خاک میخورند. بنابراین با این همه کتاب نخوانده از گذشتگان معتقدم انتخاب کتابهای چاپشده برای تبدیل به فرمت صوتی درست نیست.
متن کامل مطلب امیرابراهیم جلالیان را در روزنامه فرهیختگان بخوانید