درباره اشتباه لفظی پزشکیان در رابطه با آمریکا
در شرایطی که منطقه درگیر جنگ با رژیم‌صهیونیستی تحت پشتیبانی آمریکاست، نسل‌کشی در غزه ادامه دارد و ایران در خط مقدم این جنگ قرار گرفته است، ابراز برادری با واشنگتن به‌عنوان حامی اول تل‌آویو با واکنش‌های منفی و ناامیدانه بسیاری در جهان عرب همراه شد.
  • ۲ ساعت قبل
  • 00
درباره اشتباه لفظی پزشکیان در رابطه با آمریکا
چرا استخدام واژگان رئیس‌جمهور مهم است؟
چرا استخدام واژگان رئیس‌جمهور مهم است؟

فرهیختگان: کنفرانس مطبوعاتی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران در روز 26 شهریور (۱۶ سپتامبر) توجه زیادی در رسانه‌های عربی به خود جلب کرد. موضوعاتی که مورد توجه این رسانه‌ها قرار گرفتند از روابط ایران و عربستان سعودی گرفته تا انتقال موشک‌ به یمن و موضع‌گیری‌های سیاست ‌خارجی تهرانند. با این حال یک بخش از سخنان رئیس‌جمهور ایران مبنی‌بر اینکه «ما برادر آمریکا هستیم»، به‌شدت مورد توجه قرار گرفته و برجسته شد. این اظهارات درحالی گفته شد که پزشکیان تاکید داشت امکان گفت‌وگو با واشنگتن تنها پس از پایان دشمنی‌های آمریکا با ایران میسر است اما درهرصورت، لغزش کلامی درخصوص برادری ایران و آمریکا، واکنش‌های متفاوت عمدتا منفی را در رسانه‌های عربی و میان کاربران شبکه‌های اجتماعی عربی برانگیخت.

در شرایطی که منطقه درگیر جنگ با رژیم‌صهیونیستی تحت پشتیبانی آمریکاست، نسل‌کشی در غزه ادامه دارد و ایران در خط مقدم این جنگ قرار گرفته است، ابراز برادری با واشنگتن به‌عنوان حامی اول تل‌آویو با واکنش‌های منفی و ناامیدانه بسیاری در جهان عرب همراه شد. بسیاری از مفسران، این حرکت پزشکیان به سوی آمریکا را تلاشی برای تغییر چهره ایران در عرصه بین‌المللی تلقی کردند، اما تحلیلگران عرب همچنان با احتیاط به این مساله نگاه می‌کنند؛ به‌ویژه با توجه به نقش فعال ایران در منطقه‌. رسانه‌های عربی همچنین تاکید کردند علی‌رغم اظهارات پزشکیان، تغییری در اقدامات تهران نسبت به حمایت از نیروهای مقاومت مشاهده نمی‌شود. 

  واکنش‌های شبکه‌های اجتماعی و افکار عمومی
در پلتفرم‌هایی مانند توییتر، واکنش‌ها میان کاربران عرب دوقطبی بود. انتقادهایی نیز از سوی کاربران مطرح شد که ایران همچنان به حمایت از مقاومت در کشورهایی همچون یمن و لبنان ادامه می‌دهد، در‌حالی‌که به‌ظاهر به‌دنبال دیپلماسی با آمریکاست. برخی دیگر، به‌ویژه کسانی که دیدگاه‌های ضدآمریکایی دارند، این اظهارات را با تردید نگریستند و معتقد بودند که هرگونه نزدیکی به آمریکا می‌تواند مقاومت منطقه در برابر نفوذ غرب را تضعیف کند.

مساله اصلی اما جای دیگری است. به مدت چند دهه پس از انقلاب اسلامی و به‌طور ویژه پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا در سال 2003، یک تئوری توطئه میان بخشی از اقشار تندرو و فروافتاده جهان عرب شکل گرفته است. آنها به دلیل ناتوانی در هضم اتفاقات ناشی از این جنگ، این ایده را تبلیغ کردند که ایران در همکاری با آمریکا و صهیونیست‌ها درحال تخریب و سلطه بر کشورهای عربی است. آنها نمی‌توانستند درک کنند چگونه اشغال عراق توسط آمریکا به نفع ایران تمام شده و شیعیان بر کرسی ریاست کشوری نشستند که مدت‌ها در دستان حاکمان سنی مذهب قرار داشت. 
این ایده که ایالات‌متحده و اسرائیل در یک اتحاد پنهانی با ایران علیه جهان عرب دخیلند، ریشه در پیچیدگی‌های منطقه‌ای، سوءتفاهم‌ها و کارزارهای عمدی رسانه‌ای دارد. این تصور به دلایل مختلفی شکل گرفته است. پیچیدگی توازن قوا در منطقه، نوع قدرت ایران و ماهیت گروه‌های شبه‌نظامی عربی که از طرف ایران حمایت می‌شدند، مسائلی بودند که فهم آنها برای بخش زیادی از مردم جهان عرب دشوار و ناشناخته بود. 

حمایت ایران از حماس و جهاد اسلامی، هر دو گروه مقاومت فلسطینی سنی، موضوع را پیچیده‌تر کرد. برای برخی از اعراب، این حمایت با تردید همراه بود و برخی ادعا کردند که ایران از این گروه‌ها برای افزایش نفوذ خود استفاده می‌کند، نه برای حمایت واقعی از آرمان فلسطین. حتی زمانی که ایران به رژیم‌صهیونیستی موشک شلیک کرد، برخی از جریان‌های ضدایرانی این اقدامات را صرفا نمادین دانسته و برای حفظ ظاهر مقاومت ارزیابی کردند. ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران باعث شد که جریان‌های ضد ایرانی سناریوی توطئه ایران، آمریکا و اسرائیل علیه جهان عرب را بار دیگر تقویت کنند.
این رویدادها، همراه با فقدان پیوندهای زبانی و فرهنگی بین ایرانیان و بخش‌های بزرگی از جهان عرب، زمینه‌ساز ترویج نظریه‌های توطئه شد.

برخی حتی ادعا کردند که ایران، آمریکا و رژیم‌صهیونیستی به‌طور مخفیانه در حال همکاری برای بهره‌برداری از منطقه به‌نفع خودند، به‌ویژه زمانی که اقدامات ایران با روایات معمول ضد‌غربی یا ضدصهیون همخوانی نداشت. در واقع، در‌حالی‌که ایران، اسرائیل و آمریکا اغلب منافع متضاد داشته‌اند، پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی و فرقه‌ای خاورمیانه این برداشت‌ها را تقویت کرده و رقابت‌های رسانه‌ای و دستکاری‌های سیاسی به آن دامن زده است. 

   استحاله با تئوری توطئه
پیروان تئوری توطئه مبنی‌بر همکاری ایران و آمریکا، بیشتر از اعضای گروه‌های تکفیری بوده‌اند. در سایه همین تئوری بود که اعضای گروه القاعده در غرب آسیا، برخلاف بدنه اصلی و سنتی این گروه، دچار استحاله شدند. القاعده تمایلی به مبارزه با شیعیان نداشت و در سیبل خود تنها آمریکا را هدف‌گیری می‌کرد اما با رواج تئوری همکاری ایران با آمریکا برای تسلط بر منطقه، اعضای این گروه در عراق، سوریه و عربستان سعودی تغییر جهت داده و اولویت‌های مبارزه را شیعیان و ایران قرار دادند. با وقوع بحران در غرب آسیا و دخالت‌های غرب، این گروه‌های استحاله شده مجال یافتند در قالب گروه جبهه النصره و داعش به قدرت بزرگی دست یافته و با محور مقاومت سرشاخ شوند؛ هرچند آنها به تنهایی یارای قدرت‌گیری نداشتند، اما انباشت و شدت فشار کشورهای غربی به آنها فرصت خودنمایی داد.

بر این اساس نباید با وزن کشی آنها در جامعه و سیاست، این عده را بی‌اهمیت انگاشت. برخی از گروه‌ها و افراد در جوامع به نظر می‌رسد قدرت تبلیغی بزرگی داشته باشند اما آنها عمدتا در خروجی‌گیری از این ظرفیت برای کسب قدرت سیاسی ناتوان بوده‌اند. به‌عنوان مثال یک جریان بزرگ انحرافی در درون شیعه با وجود حضور در ایران و عراق، حتی در یکی از مراکز تجمع خود در عراق از پیروزی در آن حوزه انتخابیه نیز ناتوان ماند. با این حال چنین گروه‌های فروافتاده‌ای در اتصال با قدرت‌های بین‌المللی می‌توانند در مقاطعی مجالی برای قدرت‌گیری بیابند. دولت جدید ایران باید با در نظر گرفتن جمیع شرایط، نسبت به اظهارات خود به‌ویژه در محیط منطقه احتیاط بیشتری را در نظر بگیرد. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰