محمدرضا حاجیعبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: علی کفاشیان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال در دیدار احسان حدادی، رئیس فدراسیون دوومیدانی با وزیر جدید ورزش حاضر شده و بهعنوان رئیس سابق فدراسیون دوومیدانی حدادی را همراهی کرد. در این خصوص با کفاشیان صحبت کردیم؛ هرچند تجربه هشتساله این چهره در فدراسیون فوتبال باعث میشود در هر زمانی سوالاتی را هم درباره مسائل روز فوتبال از وی مطرح کنیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با این چهره را در ادامه میخوانید.
به تازگی در جلسه مدیران فدراسیون با وزیر جدید ورزش در کنار احسان حدادی، رئیس جدید فدراسیون دوومیدانی حضور داشتید. صحبت را از همین جا آغاز کنیم.
قبل از فوتبال 30 سال در دوومیدانی بودم. وقتی هم که حدادی برای ریاست فدراسیون نامزد شد همهجا او را حمایت کردم. در هر صورت او جوان، باانگیزه و قهرمان است و تجربه خوبی هم دارد و به همین دلیل هم از او حمایت کردم تا رئیس فدراسیون شود. در این زمینه به او قول دادم اگر رئیس شد درصورتیکه از من کمک بخواهد به او کمک کنم. در ادامه که او بهعنوان رئیس انتخاب شد یکسری تجارب خود را در اختیارش قرار دادم؛ هرچند به حدادی تاکید کردم که کار اجرایی نخواهم کرد اما بهعنوان مشاور هر کمکی از دستم بربیاید دریغ نمیکنم. هم در کار سرمایهگذاری هم در بحث امور جاری در فدراسیون و سایر کارها ایدههایی را به وی داده و برنامههایی را ریختیم تا انشاءالله بتواند این برنامهها را در طول سالیان آینده بهکار بگیرد. این در حالی است که از وی خواستم برای پیشرفت و توسعه دوومیدانی نیز برنامههایی نوشته و تدوین شود به این منظور که یک برنامه دوساله برای بازیهای آسیایی، یک برنامه چهارساله برای المپیک و یک برنامه دهساله برای کل زیربنای دوومیدانی و بهبود سطح کیفی و کمی این رشته ورزشی در سطح قهرمانی و کسب مدالهای بیشتر، زیرساختی، آموزشی و... نوشته و مدون شود.
پس به احسان حدادی فقط مشاوره میدهید و خبری از کار اجرایی نخواهد بود؟
به او گفتم از من کار اجرایی نخواهد و فقط به این چهره مشاوره خواهم داد. در این بین نیز او برای برگزاری یک جلسه از دنیامالی وقت گرفته بود که با توجه به سابقه دوستیای که با ایشان دارم من هم همراه حدادی به این جلسه رفته و آخرین وضعیت دوومیدانی را برای او تشریح کردیم و به ایشان درخصوص اینکه در این رشته مدالهای زیادی در بازیهای آسیایی و المپیک توزیع شده اما ما از آنها بینصیب و محروم هستیم، توصیههایی داشتم. در هر صورت در این رقابتها بیشتر از 100 مدال فقط در دوومیدانی توزیع میشود اما متاسفانه در المپیک ما در این رشته مدالی نمیگیریم و این نشان میدهد که باید در آن سرمایهگذاری صورت بگیرد. بالاخره ما همیشه در المپیکهای مختلف در دو سه رشته مدال میگیریم اما باید در بقیه رشتهها سرمایهگذاری شود. آنجا هم تاکید کردم که به این منظور در دوومیدانی باید به زیرساختها اضافه شده یا اینکه به پیستهای تارتان استادیومها باید رسیدگی صورت گیرد. این در حالی است که از ظرفیتهای فعلی دوومیدانی مثل آفتاب انقلاب هم باید بهترین بهرهبرداری را کرد. دنیامالی هم قول کمک و مساعدت دادند تا انشاءالله بتوانیم در آینده به اهدافی که داریم برسیم.
برای المپیک لسآنجلس قول کسب مدال در این رشته را میدهید؟
من نباید قول مدال بدهم. من کمک میکنم تا فدراسیون بتواند به بهترین شکل کارها را پیش ببرد؛ هرچند خود حدادی نیز طرحهای خوبی دارد؛ ازجمله طرحهای کوتاهمدت و بلندمدتی در زمینه قهرمانی رشتههای مختلف دوومیدانی. ما هم از این تجاربی که داشتیم سعی کردیم در اختیار او بگذاریم تا به این ترتیب کمکحالش باشیم.
رکوردشکنی آرماند دوپلانتیس از سوئد در المپیک ۲۰۲۴ پاریس با پرش 6 متر و 25 سانتیمتری که منجر به شکسته شدن رکورد المپیک شد، تعجب شما را در پی نداشت؟
بههرحال خانواده او در این رشته مشغول هستند؛ ضمن اینکه در مهد مادههای پرش زندگی میکند و از امکانات خوبی هم برخوردار است. او از بچگی تمرکز خود را روی این رشته گذاشته و کار کرده و مشخص است که یک روز به چنین جایی میرسد. او در شب مسابقه به قدری اعتمادبهنفس داشت که با همه بگو و بخند میکرد و بعد هم پرش خود را انجام میداد. مشخص بود اصلا استرسی ندارد و فکر کنم حالا حالاها کسی نتواند مثل این ورزشکار سوئدی رکورد دنیا را بزند.
برای صادق بیتسیاح و اتفاقاتی که در پارالمپیک پاریس برایش افتاد، دلتان نسوخت؟
در هر صورت او حرکت خوبی را انجام داد اما برای اینکه ارزشهای کار او از بین نرود باید مربی و سرپرست تیم ملی به او این موارد را متذکر میشدند. بالاخره او رکورد پارالمپیک و جهان را زده و ارزش کارش از بین نمیرود، حالا مدال را هم به او ندهند اما ارزشمندی کار و زحماتی که کشیده است از بین نمیرود. بههرحال در منشور المپیک روی این مسائل حساس هستند و با برخی حرکات، ورزشکار را محروم میکنند و این امر ممکن است حتی آینده او را هم تحتالشعاع قرار داده و روی آن تاثیر بگذارد. بههرحال باید این موارد را به او متذکر میشدند.
به تازگی از مربیان خارجی در رشته فوتبال گلایههایی کرده بودید.
بههرحال الان قلعهنویی چندین ماه است که دارد با تیم ملی کار میکند و نتایج خوبی هم گرفته و باید به او فرصت بدهیم. او در این مملکت کار کرده و سرمربی تیم ملی بوده و در باشگاههای مختلف کار کرده و از شرایط فوتبال ایران آگاه است و توانمندی لازم را دارد. دیگر از یک مربی خارجی چه چیزی میخواهید که قلعهنویی آن را نداشته باشد؟ او یک سرمربی داخلی است و از فوتبال، مسائل مملکتی و فرهنگ کشور آگاه است، بنابراین باید تا پایان جامجهانی از ایشان حمایت کامل کنیم.
اما الان دو بازی است که تماشاگران تیم ملی رها کن حیا کن علیه قلعهنویی سر میدهند!
بالاخره آنها تحتتاثیر احساساتشان قرار گرفتهاند و احتمالا دوست داشتند ما با پنج شش گل قرقیزستان را شکست بدهیم، درصورتیکه تیمها همه پیشرفت کردهاند و دیدید که کره جنوبی، عربستان یا استرالیا در برابر حریفان خود که اتفاقا خیلی هم قوی نبودند شکست خورده و متوقف شدند. خود قطر هم که قهرمان جام ملتهاست در خانه شکست میخورد و اینطور نیست که در بازی اول -حالا هر رقیبی که میخواهد باشد- این توقع را داشته باشیم که 10 گل بزنیم. دلیلی ندارد! ما باید همه تیمهای کوچک و بزرگ را قوی و محترم بدانیم و در بازی با آنها شانسهایی قائل شویم. بالاخره در فوتبال باخت هم وجود دارد و هر نتیجهای میتواند حاصل شود، مهم این است که از قلعهنویی در هر شرایطی حمایت کنیم. مگر تیم کیروش با آن شرایط به لبنان یا ازبکستان نباخت؟ در هر صورت کار با مربی خارجی دردسرهای خاص خودش را دارد. وقتی با آنها کار میکنید توقعات بیشتر از حد انتظارشان را دارند. بعضا امکانات ما محدود است اما توقع آنها بیشتر است و کار را سخت و پیچیده میکنند.
با این تفاسیر به سال 2011 برگردیم، باز هم کی روش را برای تیم ملی انتخاب میکنید؟
ما طی چندین سال با مربیان ایرانی نتوانستیم نتیجه لازم را بگیریم و جامعه فوتبال دیگر پذیرش ادامه کار با سرمربی ایرانی را نداشت. به همین دلیل کیروش را آوردیم و او هم در تیم ملی تحولاتی ایجاد کرد. بعد از آن تحول و دستاوردهایی که به دست آمدند، دیگر وقتش بود دوباره به سمت مربیان داخلی برگردیم که این امر هم اتفاق افتاده و حالا هم این توقع میرود که به مربی داخلی هم حداقل به اندازه کیروش فرصت بدهیم و تیم ملی با همین کادرفنی، حداقل تا جام جهانی جلو برود.
زیرساختهای فوتبال ایران باعث بروز مشکلات زیادی شده و وجهه فوتبال ما را در سطح جهان خدشهدار کرده است. در این خصوص چه نظری دارید؟
زمان ما هم این شرایط وجود داشت اما حالا تشدید شده و به چشم میآید. هرچقدر سرمایهگذاری نکنیم و سرمایههایمان را یواشیواش بخوریم و به فکر آینده نباشیم همینطور میشود دیگر! به نظرم الان باید دیگر بخش خصوصی را فعال کرده و استادیومها و زیرساختها را به بخش خصوصی و باشگاهها بدهیم. تیمهای لیگ برتری هر کدام چقدر هزینه میکنند؟
شاید بهطور میانگین 500-400 میلیارد؟
از این مقدار نمیتوانند 20-10 میلیاردش را خرج استادیومها و زمین چمنش بکنند. مثلا در همین اصفهان دو باشگاه بزرگ و پرهوادار هستند اما چمن مطلوبی را در همین فولادشهر یا نقش جهان شاهد نبودیم. بههرحال بخشی از این بودجه باید صرف چمن و رسیدگی به ورزشگاهها شود. این هم مستلزم آن است که این کار را قانونی کرده و وزارت ورزش این ورزشگاهها را در اختیار باشگاهها قرار دهد و از آنها هم توقع داشته باشد. بنابراین همانطور که باشگاهی نمیتواند بازیکن غیرمجاز بگیرد نمیتواند زمین غیرمجاز هم داشته باشد یا ورزشگاه نداشته باشد. در این وضعیت باشگاه ناچار میشود ساختوساز و خرج هم بکند و در اختیار خودش باشد. سالها در اختیار ادارههای تربیتبدنی و ادارهکلها بودند و هیچ کاری نکردند، حالا آن را در اختیار بخش خصوصی و باشگاهها قرار بدهند.
این نقد را میتوان به دوران ریاست شما وارد کرد که طی هشت سال زیرساخت خاصی را به فوتبال کشور اضافه نکردید؟
مخاطب من فدراسیون نیست، چون زیرساخت به فدراسیون فوتبال ربطی ندارد، بلکه مخاطب من وزارت ورزش، دولت و شهرداری هستند که باید ورزشگاهها را به باشگاهها و بخش خصوصی واگذار کنند و این قانون را بگذارند که باشگاهی که سالی نزدیک به 800 میلیارد هزینه میکند بخشی را هم برای رسیدگی به ورزشگاهها و چمن آن هزینه کنند. زیرساخت ربطی به فدراسیون ندارد، چون باشگاهها در آن بازی میکنند. فدراسیون یک تیم ملی را دارد که باید استادیوم آزادی را برایش بازسازی کنند تا بتواند تیم ملی بازیهایش را در این ورزشگاه برگزار کند.
VAR چطور؟ باز هم به فدراسیون ربطی ندارد؟
این هم جزء تجهیزات استادیومهاست و باید زیرساختها را درست کرده و سپس برای تیمهایشان هزینه کنند و اگر هم کسی اجاره میکند پولش را از وی بگیرند.