محمدرضا ولیزاده؛ فرهیختگان آنلاین: یکی از کلیدواژههای مهم فوتبال ایران، «نسل طلایی» است که مدعیان زیادی دارد. در سالهای اخیر خداداد عزیزی هر بار با کنایه از تیم ۹۸ با عنوان بهترین نسل تاریخ یاد کرده، مهدی طارمی و علیرضا بیرانوند هم بارها این لقب را به تیم فعلی هدیه دادهاند، هر چند این مقایسه با توجه به تغییرات گسترده فوتبال منصفانه نیست اما میتوان در چند بند دربارۀ آن بحث کرد:
۱. برای انتخاب بهترین نسل فوتبال ایران باید چند فاکتور را در نظر گرفت. اول، دستاورد عنوانی است. تیم امروز در سال ۲۰۱۵ با کیروش ساخته شد، در ۳ جام ملتها و ۳ جام جهانی ناکام بود و یک «کافا» گرفت. تیمی که به نسل ۹۸ مشهور شد نیز، در جام ملتهای ۱۹۹۶ روی سکوی سومی ایستاد. با پیروزی برابر استرالیا به جام جهانی فرانسه صعود کرد اما موفق به صعود به مرحله حذفی نشد؛ هر چند در دستاورد فردی، شرایط متفاوت است؛ از تیم ۹۸، چهار بازیکن بهعنوان بهترین بازیکن آسیا رسیدند و در نسل امروز هیچ بازیکنی افتخار فردی مهمی ندارد. همانطور که لژیوترهای این دو نسل را نمیتوان با هم مقایسه کرد.
۲. دومین عامل، بحث حافظه تاریخی هواداران است که در میزان محبوبیت ستارههای فوتبال هم تاثیرگذار است. نسل امروز را با چه خاطره مهمی به یاد داریم؟ برد کرهجنوبی در بوسان و صعود به جام جهانی برزیل؟ برد مراکش در روسیه یا برد ولز در قطر؟ یا حتی پیروزی اخیر برابر ژاپن؟ تمام این رویدادها قابهای ماندگاری را در تاریخ فوتبال ایران ثبت کردند اما روایت صعود به جام جهانی ۹۸ برای ما متفاوت است و رنگوبوی دیگری دارد. چرا؟ شاید در آن زمان فوتبال برای ما مهمتر بوده و بازیکنان شبیهتر به ما بودند که پیشرفت شبکههای اجتماعی و سیستم رسانهای هم تاثیر چندانی در آن نداشته است.
۳. چرا باید به این سوال بپردازیم؟ فکر کنید تیم ۹۸ نسل طلایی است. یا اصلا مهدی طارمی و رفقایش حق دارند و این عنوان را تصاحب کردهاند. این سوال چه تاثیری در سرنوشت امروز فوتبال دارد؟ وقتی در تمام این سالها کار زیرساختی نشده، غرق در بحران سوء مدیریتیم، حتی یک زمین استاندارد نداریم و باید در قلعهحسنخان از آسیاییها میزبانی کنیم، این عنوانها چه تاثیری در شرایط فوتبال ایران دارد؟ اصلا بهترین نسل را شناختیم، میتوانیم میزان کارآیی مدیران فوتبالمان را هم با این واژهها بسنجیم؟
اصل بحث جایی است که شأن فوتبال در پرداختن به این سوال حفظ نمیشود. خداداد عزیزی هر بار با ادبیاتی زننده درباره آن صحبت میکند. ملیپوشان نیز به او واکنش نشان میدهند. اگر هر دو نسل افتخار آفریدند، به وظیفهشان عمل کردند و پاداشش را هم گرفتند، اما ادامه این جدال به نفع فوتبال نیست، چرا که مدتهاست به ابتذال کشیده شده است. چهرههایی که باید الگو باشند و نماد فوتبال، بیتوجه به پیامدهای خطرناک صحبتهایشان از یک اختلاف نظر، نزاع حق و باطل ساختند. این اختلاف نظر حتی دستاوردهای سایر ملیپوشان این دو نسل را هم زیر سوال برده که میتواند با ایجاد شکاف بین اهالی فوتبال عواقب سختی داشته باشد.