• تقویم روزنامه فرهیختگان ۶ ساعت قبل
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
سلبریتی، گیشه و معنای تئاتر؛

چرا آقای خواننده را روی صحنه تئاتر بردند؟

 هفته گذشته در فضای مجازی تصویری از یک تئاتر دست‌به‌دست شد. تصویر درواقع چیز خاصی نیست؛ یک خواننده شناخته‌شده که روی صحنه تئاتر رفته و نقشی را بر عهده گرفته، از عهده اجرای نقش برنیامده و بسیار ضعیف آن را بازی می‌کند. این به خودی خود اصلا چیز عجیب‌و‌غریبی نیست، در تئاتر بسیار اتفاق افتاده و می‌افتد که بازیگرانی نقشی را بسیار ضعیف و حتی بد اجرا ‌‌کنند. اما چه می‌شود که بازی ضعیف این خواننده این اندازه به چشم می‌آید و واکنش به آن این اندازه زیاد می‌شود؟

چرا آقای خواننده را روی صحنه تئاتر بردند؟

سید‌محمد طباطبائی، روزنامه‌نگار و نمایشنامه‌نویس: چرا یک کارگردان از یک خواننده پاپ برای اجرای نقشی دعوت می‌کند؟ پیش از پاسخ به این سوال باید گفت دعوت از یک خواننده یا سلبریتی برای اجرای یک نقش در تئاتر به خودی خود اصلا ایرادی ندارد، اشکال در چرایی دعوت است.

برویم به حدود یک دهه قبل، زمانی که اکبر زنجانپور با نگرانی می‌گفت: «سوءبرداشت از مفهوم «خصوصی‌سازی»، تئاتر را اکنون تهی از معنای حقیقی آن کرده است.» و تاکید می‌کرد: «وقتی امروز تالارهای اسم‌‌ورسم‌دار شبی چند‌میلیون اجاره می‌گیرند (دقت کنید آن موقع می‌گفته شبی چند میلیون) هنرمند باید همه‌کار کند تا بابت نمایشی که روی صحنه می‌برد متضرر نشود و چک‌هایش برگشت نخورند.» و بعد می‌گفت «اینکه تئاتر نشد!» برگردیم به حالا و وضعیت حالا را با حرفی که 8 سال قبل گفته شده تطبیق دهیم. بیایید از یک سوال شروع کنیم؛ وقتی از ابتذال در تئاتر حرف می‌زنیم از چه چیزی حرف می‌زنیم؟ به چه چیزی می‌توانیم عنوان ابتذال بدهیم؟ پاسخش در همان نکته‌ای است که اکبر زنجانپور گفته است؛ تهی شدن از معنای حقیقی تئاتر.

اینکه یک نمایشی ضعیف اجرا شود یا اینکه یک بازیگر‌ ضعیف بازی کند به خودی خود قابل درک است اما اینکه از معنا تهی باشد نه قابل درک است نه قابل پذیرش. حالا می‌توان به سوال چرایی حضور یک خواننده مشهور پاپ یا رپ روی صحنه تئاتر توجه کرد و برای پاسخ آن بررسی دقیق‌‌تر داشت. اینکه خواننده شناخته‌شده‌ای را روی صحنه تئاتر بیاوریم تا فقط بتواند گیشه ما را تامین و تضمین کند همان تهی شدن تئاتر از معنای حقیقی آن است و اینجاست که می‌توان گفت «این که نشد تئاتر.»

این قاعده برای حضور همه سلبریتی‌ها روی صحنه تئاتر قابل تعمیم است. به عبارتی اگر حضور یک سلبریتی روی صحنه تئاتر به اجرای بهتر آن تئاتر کمک کند و به گیشه تئاتر هم کمک کند طبیعتا باید از این حضور استقبال کرد اما اگر حضور او فقط (این کلمه «فقط» مهم است) برای فروش بیشتر باشد ماجرا دیگر ربطی به تئاتر ندارد.

موضوع ابتذال (به معنای تهی شدن) اما به همین‌جا ختم نمی‌شود. تماشاگرانی که فقط به دلیل حضور یک سلبریتی به تماشای یک تئاتر رفته‌اند، شناخت و تصویر دریافتی‌شان از تئاتر فقط همان حضور است و این شناخت خالی از حقیقت می‌تواند بعد از این در جامعه از ذهنی به ذهن دیگری منتقل شود و به مرور و در طول زمان تصویر نادرستی از تئاتر در ذهن جامعه ایجاد کند، تصویری تهی از اندیشه و حقیقت و این جز ابتذال نیست.

اشتباه نشود، قرار نیست کمال‌گرایانه و رویایی به تئاتر نگاه شود و انتظار از تئاتر را بر اساس آن نگاه تنظیم کنیم؛ نه. اینجا حرف از حداقل‌هاست. حداقل‌ها در تئاتر به ما می‌گویند تئاتر می‌تواند گاهی برای سرگرمی باشد اما نمی‌تواند تهی از زیبایی هنر و تهی از تصویر هنرمندانه و لحظه‌های خلاقانه هنری باشد. رعایت حداقل برای ما ایجاب می‌کند که از حضور یک سلبریتی روی صحنه تئاتر فقط انتظار تضمین گیشه را نداشته باشیم.

حداقل‌ها به ما می‌گوید همانطور که نمی‌شود به‌راحتی دست به قلم‌موی نقاشی برد، به‌راحتی نمی‌شود دست به قلم خوشنویسی برد، به‌راحتی نمی‌شود دست به ساز موسیقی برد، به‌راحتی نمی‌شود اسم هر تابلویی را گذاشت اثر هنری و اسم هر قطعه‌ای را موسیقی گذاشت، نمی‌توانیم چون سلبریتی هستیم به‌راحتی و بدون هیچ پیش‌زمینه و آموزش و مهارتی روی صحنه تئاتر برویم و اسم هر حرکتی روی صحنه را بگذاریم بازیگری، که اگر این کار را کنیم آخرش می‌رسیم به همان جمله «این که نشد تئاتر‌.»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

حامد عسگری، شاعر و نویسنده؛

قصه‌هایی با طعم بابونه

قافله‌سالار غزل در سن ۸۲ سالگی درگذشت؛

محمدعلی بهمنی؛ شاعری که نگین انگشتر شعر بود

بازیگر محبوب سینما و تلویزیون در سن ۶۷ سالگی درگذشت؛

خانم حمیدی، شما اهل «شوآف» نبودی

 ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ؛

اینجا جای بازی نیست آقای ضیاء

خودت را بشناس طبقه‌ات را بشناس؛

«یادگار جنوب» و سینمایی که دغدغه ندارد

ضابطه‌مند کردن فضای ترجمه باید اولویت اول معاونت فرهنگی وزیر جدید ارشاد باشد؛

بیایید پینوکیو شویم آقای وزیر!

درباره وسترن «افق: یک حماسه آمریکایی» ساخته کوین کاستنر؛

در مغز سفیدها چه می‌گذرد؟

سجاد نوروزی- مدیر پردیس آزادی:

جلوی عقب‌ماندگی و رکود سینما را بگیرید

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار