فرهیختگان: فوتبال فقط فوتبال نیست. فوتبال دویدن 22 نفر به دنبال یک توپ و وقت تلف کردن نیست. اگر هم بوده، امروز دیگر چنین نیست. امروز جای بازیکنها، دولتها به دنبال توپ میدوند. سرمایهگذاریهای کلان میکنند و با چمدانهایی پر از پول، بازیکنان بزرگ را به کشورشان میآورند تا توپ توسعه را شوت بزنند.
ابتدا تصور میشود این کارها بیهوده و صرفا خرجکردن سرریز دکلهای نفتی است اما کمی بعد آورده این نقل و انتقالات خیلی سودمندتر از فرآوردههای نفتی آنها ظاهر میشود. در این کشورها نقل و انتقالات بازیکنان، زاویه دوربینها را تغییر داده و توجه سرمایهگذاران را جلب میکند. درنهایت هم این فرآیند به توسعه کشور و تقویت امر ملی منجر میشود. نتیجهای که ما امروز خیلی بدان احتیاج داریم و سعی کردهایم راههای زیادی را برای رسیدن به آن طی کنیم اما در موارد زیادی به بنبست خوردهایم.
حالا هم که شتر توسعه پیش پای «تقویت امنیت ملی» ما خوابیده، به آن لگد میزنیم. اتفاقی که در فولادشهر رخ داد و تصاویری که از زمین وصلهوپینهشده مسابقه به نمایش درآمد، تنها نمادی از بیتوجهی چندساله به زیرساختهایی بود که طی یک فرآیند ساده، میتوانست آوردههای ملی خوبی برای ما به همراه داشته باشد.
سالهاست ایافسی و فیفا درخصوص مسائل مختلفی اعم از زیرساخت استادیومهای ورزشی در ایران هشدار میدهند. این هشدارها در ایران از یکسو با بیتوجهی مسئولان مربوطه روبهرو شده و از سوی دیگر روزبهروز نیاز استادیومها به ترمیم و بازسازی بیشتر میشود.
این تنها چالش پیش روی ورزش ایران نیست و مشکلات عدیده دیگری اعم از نحوه بلیتفروشی در استادیومها، کمکداور ویدئویی و حق پخش تلویزیونی هم وجود دارد که تاکنون گزارشهای مختلفی درباره آنها منتشر شده است. رفتهرفته وخامت این وضعیت به سمتی میرود که هواداران نوجوان و جوان بهعنوان سرمایههای اجتماعی کشور، زمانی که برای تماشای مسابقه فوتبال مقابل تلویزیون مینشینند، به جای مسائل فنی و حرفهای فوتبال، درگیر مشکلات حاشیهای مذکور میشوند. همان مشکلاتی که ناشی از سوءمدیریت عدهای از مسئولان مربوطه است.
در عین حال خشم ناشی از این چالشها فقط متوجه آن عده قلیل نشده و دامنگیر سیستم حکمرانی کشور هم میشود. بیتوجهی به زیرساخت توسعه فولادشهر نمادی از این ماجراست که با بیبرنامگی چند نفر شکل گرفته است اما سیستم ناچار است بار حملات مربوط به این خرابکاریها را متحمل شود. بنابراین میشود گفت که اینترنشنال در جبهه تخریب روایت توسعه تنها نیست و همکارانی در داخل ایران دارد که با سوءمدیریت خود، مانعی جدی برای خلق چشماندازی امیدبخش هستند.
نسل تازه به دنبال افتخاری میگردد تا آن را سر دست بگیرد و به کشور خود افتخار کند. جوان ایرانی با همه انتقاداتی که به شرایط موجود کشور دارد، هنگام پخش مسابقات ورزشی، منتظر صحنهای غرورآفرین مینشیند تا بلافاصله آن را در صفحات مجازی خود منتشر کند. نمونه بارز آن گل خداداد عزیزی به استرالیا در راهیابی به جامجهانی 1998 بود که پس از سالها هنوز ویدئوی آن دست به دست میشود یا کشتی اخیر حسن یزدانی با حریف بلغاری که علیرغم شکست، با تشویق قابل توجهی از سمت مردم روبهرو شد.
از سوی دیگر زمانی که صفحات رسمی فدراسیونهای مختلف ورزشی در سطح بینالملل محتوایی از یک ورزشکار ایرانی منتشر میکنند، کاربران بسیاری از کشور ایران به آن محتوا هجوم میبرند و در نظراتشان تاکید میکنند این ورزشکار ایرانی و هموطن من است و به آن افتخار میکنند.
بنابراین مواجهه این جوانان با کیفیت پایین برگزاری مسابقات، ازجمله وضعیت تاسفبار چمن استادیوم فولادشهر، آن هم در یک بازی ملی، آنها را سرخورده و خجالتزده از زیرساختهای بیکیفیت کشورشان میکند و این فرآیند درنهایت به ناامیدی آنها از آینده تصویر ایران منجر میشود.
متن کامل گزارش علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.